فصل ۱۳
مبشّران پادشاهی خدا به دادگاهها مراجعه میکنند
۱، ۲. الف) مقامات مذهبی در مورد فعالیت موعظه، موفق به چه کاری شدند، و رسولان چه واکنشی نشان دادند؟ ب) چرا رسولان از ممنوعیت موعظه اطاعت نکردند؟
چندی بعد از پِنتیکاست ۳۳ میلادی بود و تنها چند هفته از عمر جماعت مسیحی در اورشلیم میگذشت. واضح است که از دیدِ شیطان، زمان مناسب برای حمله رسیده بود. او میخواست پیش از این که جماعت بیشتر پا گیرد، بزرگ و استوار شود، آن را از صحنهٔ روزگار محو کند. شیطان سریع رویدادها را به گونهای پیش برد تا رهبران مذهبی موعظهٔ پادشاهی خدا را ممنوع کنند. اما رسولان از موعظه دست نکشیدند و با شهامت به این فعالیت ادامه دادند. نتیجه این بود که مردان و زنان بسیاری ‹به سَرور ایمان آوردند.›—اعما ۴:۱۸، ۳۳؛ ۵:۱۴.
۲ خشم مخالفان بالا گرفت و دوباره به رسولان حملهور شدند، این بار تمامی آنان را به زندان انداختند. اما شبهنگام فرشتهٔ یَهُوَه درهای زندان را باز کرد و سپیدهدمِ روز بعد رسولان موعظه را از سر گرفتند. دوباره دستگیر و به حضور مقامات برده شدند. آنان رسولان را متهم کردند که خلاف قانونی که برای منع موعظه مقرّر شده بود، عمل کردهاند. رسولان با شهامت در جواب چنین گفتند: «ما باید نخست از خدا اطاعت کنیم، نه از انسان.» مقامات با شنیدن این گفته چنان خشمگین شدند که خواستند آنان را بکشند. در این لحظهٔ حساس گامالائیل، یکی از معلّمانِ شریعت که مورد احترام بود، در مورد رسولان چنین هشدار داد: «مواظب باشید که چه تصمیمی برای این افراد میگیرید ... با این مردان کاری نداشته باشید و آنان را به حال خود بگذارید.» برخلاف آنچه انتظار میرفت، مقامات به توصیهٔ او گوش گرفتند و رسولان را رها کردند. پس از این واقعه آن رسولان وفادار چه کردند؟ بدون هیچ واهمه و ترسی «تعلیم و بشارت میدادند که عیسی همان مسیح است و از این کار باز نمیایستادند.»—اعما ۵:۱۷-۲۱، ۲۷-۴۲؛ امث ۲۱:۱، ۳۰.
۳، ۴. الف) مدتهاست شیطان از چه حربهای برای حمله به قوم خدا استفاده میکند؟ ب) در این فصل و دو فصل آینده چه موضوعاتی بررسی میشود؟
۳ این مخالفت در سال ۳۳ میلادی، اولین مخالفت رسمی مقامات با جماعت مسیحی بود، اما به هیچ وجه آخرین آن نبود. (اعما ۴:۵-۸؛ ۱۶:۲۰؛ ۱۷:۶، ۷) امروزه همچنان شیطان بر مخالفان پرستش پاک نفوذ دارد تا آنان با تحریکِ مسئولینِ دولتی فعالیت موعظهٔ ما را ممنوع کنند. مخالفان به طرق مختلف قوم خدا را به شکستن قانون متهم کردهاند. از جمله این اتهامات، اخلال در نظم و آرامش عمومی، اشاعهٔ فتنهانگیزی و فروشندگی و تجارت غیرمجاز بوده است. برادران ما برای بر طرف کردن این اتهامات، در زمان مناسب به دادگاهها مراجعه کردهاند. نتیجهٔ این دادخواستها چه بوده است؟ حکم این دادگاهها در دهههای پیش چه تأثیری بر شخص شما داشته است؟ در اینجا به برخی از دادرسیها میپردازیم و خواهیم دید که رجوع به دادگاهها چه نقشی «در دفاع از فعالیت بشارت» و «به ثبت رساندن قانونی آن» داشته است.—فیلیپ ۱:۷.
۴ در این فصل بر این موضوع تمرکز میکنیم که چطور از حقمان برای آزادی در فعالیت موعظه دفاع کردهایم. در دو فصل بعد به برخی از موارد دادگاهی میپردازیم که به بیطرفی ما در دنیا و زندگی مطابق معیارهای الٰهی مربوط بوده است.
اخلالگر، یا وفادار به پادشاهی خدا؟
۵. در اواخر دههٔ ۱۹۳۰ چرا مبشّران پادشاهی خدا دستگیر میشدند و برادران مسئول تصمیم به چه کاری گرفتند؟
۵ در اواخر دههٔ ۱۹۳۰در سراسر ایالات متحدهٔ آمریکا در شهرها و ایالتهای مختلف، شاهدان یَهُوَه را تحت فشار قرار میدادند که برای فعالیت موعظه درخواست مجوز قانونی ضروری است. اما برادران ما برای کسب چنین مجوزی اقدام نکردند. چون چنین اجازهنامههایی میتواند باطل یا فسخ شود، در حالی که هیچ مقام دولتی چنین اختیاری ندارد که حکم عیسی برای موعظهٔ خبر خوش را منع یا باطل کند. (مرق ۱۳:۱۰) مبشّران به موعظه ادامه دادند و در پی آن صدها تن از آنان دستگیر شدند. در واکنش به این دستگیریها مسئولین سازمان شاهدان یَهُوَه تصمیم گرفتند به دادگاه مراجعه کنند. آنان میخواستند ثابت کنند تحمیل این محدودیت به شاهدان یَهُوَه خلاف حق قانونی آنان است؛ یعنی حق آزادی در انجام وظایف مذهبیشان. در سال ۱۹۳۸ واقعهای پیش آمد که از نظر حقوقی نقطهٔ عطفی برای آنان محسوب شد. چه واقعهای؟
۶، ۷. چه اتفاقی برای خانوادهٔ کنتول افتاد؟
۶ صبح روز سهشنبه ۲۶ آوریل ۱۹۳۸ نیوتن کنتول ۶۰ ساله، همسرش اِستر و سه پسرشان هنری، راسل و جسی که همه پیشگام ویژه بودند، عازم شهر نیوهاون در ایالت کنتیکت شدند تا برای یک روز در آنجا موعظه کنند. البته احتمال میدادند که بیش از یک روز از خانهشان دور باشند. چرا؟ چون بارها دستگیر شده بودند و انتظار داشتند که دوباره دستگیر شوند. اما این موضوع از اشتیاق و عزم خانوادهٔ کنتول به موعظهٔ پادشاهی خدا نکاسته بود. با دو ماشین عازم نیوهاون شدند. نیوتن ماشینش را با نشریاتی در مورد کتاب مقدّس و گرامافونهای قابلحمل پر کرده بود و هنری که ۲۲ سال داشت با اتومبیلِ بلندگودار در شهر حرکت میکرد. همان طور که انتظار داشتند بعد از چند ساعت پلیس جلوی آنان را گرفت.
۷ اول راسل که ۱۸ سال داشت دستگیر شد و بعد نیوتن و اِستر. جسی که ۱۶ سال داشت، از دور دید که پدرمادر و برادرش دستگیر شدند. هنری در ناحیهٔ دیگر شهر موعظه میکرد، پس جسیِ جوان تنها مانده بود. با این حال گرامافونش را برداشت و به موعظه ادامه داد. دو مرد کاتولیک به او اجازه دادند که یکی از سخنرانیهای برادر راترفورد با عنوان «دشمنان» را پخش کند. شنیدن آن سخنرانی چنان آنان را خشمگین کرد که خواستند او را بزنند، جسی با آرامش از آنان دور شد. کمی بعد پلیس او را نیز دستگیر و بازداشت کرد. پلیس خواهر اِستر کنتول را بازداشت نکرد، اما برادر نیوتن کنتول و پسرانش را مجرم شناخت. آنان همان روز به قید وثیقه آزاد شدند.
۸. چرا دادگاه جسی کنتول را محکوم به اخلالگری کرد؟
۸ چند ماه پس از این واقعه در سپتامبر ۱۹۳۸، خانوادهٔ کنتول در دادگاه نیوهاون محاکمه شدند. نیوتن، راسل و جسی به این جرم محکوم شدند که بدون مجوز درخواست اعانه کردهاند. پروندهٔ جسی در دادگاه عالی ایالت کنتیکت نیز دادرسی شد و در این دادگاه به نوعی اخلالگری در نظم و آسایش عمومی محکوم شد. چرا؟ چون آن دو مرد کاتولیک که به سخنرانی ضبطشده گوش داده بودند، در دادگاه شهادت دادند که آن تعالیم توهینی به مذهب و اعتقاداتشان بوده و آنان را برآشفته است. در پی صدور این حکمِ دادگاه، برادران مسئول در سازمان برای رسیدگیِ مجدّد به این پرونده به دیوان عالی آمریکا مراجعه کردند؛ یعنی بالاترین مقام قضایی در ایالات متحدهٔ آمریکا.
۹، ۱۰. الف) حکم دیوان عالی ایالات متحدهٔ آمریکا برای خانوادهٔ کنتول چه بود؟ ب) چگونه ما هنوز از آن حکم دادگاه فایده میبریم؟
۹ از ۲۹ مارس ۱۹۴۰ قاضی ارشد، چارلز هیوز و هشت قاضی دیگر به دفاعیهٔ برادر هایدن کِوینتن یکی از وکلای شاهدان یَهُوَه * گوش دادند. پس از این که دادستان ایالت کنتیکت در تلاش برای اثبات این که شاهدان یَهُوَه اخلالگرند دلایل خود را مطرح کرد، یکی از قاضیها از او پرسید: «آیا پیامی که عیسی مسیح اعلام میکرد در آن زمان برای بسیاری ناخوشایند نبود؟» دادستان در جواب گفت: «بله همینطور است و اگر از کتاب مقدّس درست به یاد داشته باشم گفته شده بعد از آن چه بر سر عیسی آمد.» بهراستی چه اظهاریهٔ گویایی! آن وکیل ناخواسته شاهدان را در کنار عیسی و دولت را در کنار محکومکنندگانش، قرار داد. در ۲۰ مه ۱۹۴۰ آن دادگاه به اتفاق آراء حکمی به نفع شاهدان یَهُوَه صادر کرد.
۱۰ این حکم دادگاه از چه جهت نقطهٔ عطفی برای ما بود؟ این حکم به شکلی گسترده حافظ حقمان در آزادی مذهب بود، طوری که قانوناً در بُعد فدرال، ایالتی یا محلی دولت حق نداشت آزادی مذهبی ما را محدود کند. در ضمن، دادگاه حکم پروندهٔ جسی را اینگونه اعلام کرد که «به هیچ وجه . . . اخلالگری در نظم و آرامش عمومی شمرده نمیشود.» رأی دادگاه به روشنی ثابت کرد که شاهدان یَهُوَه موجب اخلال در نظم عمومی نیستند. بهراستی این پیروزی حقوقی نقش تعیینکنندهای برای خادمان یَهُوَه داشت، ما امروزه چه نفعی از آن میبریم؟ وکیلی که خود شاهد یَهُوَه است میگوید: «این که از حق آزادی در انجام امور مذهبیمان برخوردار شدیم، امروزه به ما شاهدان این اجازه را میدهد که بدون ترس از محدودیتهای غیرمنصفانه پیام امیدبخش را به همنوعانمان برسانیم.»
فتنهانگیز، یا اعلامکنندهٔ حقیقت؟
۱۱. برادرانمان در کانادا به چه فعالیت ویژهای پرداختند، و چرا چنین کردند؟
۱۱ طی دههٔ ۱۹۴۰ شاهدان یَهُوَه در کانادا با مخالفتهای شدید روبرو شدند. از این رو برادرانمان در سال ۱۹۴۶ برای آگاه کردن مردم از حق آزادی در پرستش کمپین یا فعالیت ویژهای برای ۱۶ روز ترتیب دادند. در این فعالیت آنان تراکتی بین مردم پخش کردند، با عنوان «نفرت کِبِک به خدا و مسیح و به آزادی، مایهٔ شرم کل کانادا». در این تراکتِ چهار صفحهای روشن میشد که در استان کِبِک چگونه روحانیون گروهی را بر ضدّ برادرانمان تحریک کردند و چگونه آنان مورد خشونت پلیس و حملهٔ گروههای اوباش قرار گرفتند. در این تراکت آمده بود: «دستگیری غیرقانونی شاهدان یَهُوَه همچنان ادامه دارد. ... در کلان شهر مونترال حدود ۸۰۰ شکایت علیه شاهدان یَهُوَه روی هم انباشته شده است.»
۱۲. الف) واکنش مخالفان به فعالیت ویژهٔ پخش تراکت چه بود؟ ب) برادرانمان به چه جرمی دستگیر میشدند؟ (پاورقی نیز ملاحظه شود.)
۱۲ استاندار کِبِک موریس دوپلسی در کنار ویلِنوو، کاردینالِ کلیسای کاتولیک رومی در واکنش به این تراکت با شاهدان اعلام جنگ کردند، «جنگی بدون دلسوزی.» تعداد شکایتها از ۸۰۰ به ۱۶۰۰ رسید. خواهری پیشگام گفت: «پلیس به کرّات ما را دستگیر کرد، طوری که تعداد دفعات آن دیگر به یادمان نبود.» شاهدانی که تراکت را پخش میکردند، به جرم اشاعهٔ فتنهانگیزی دستگیر میشدند. *
۱۳. اولین کسانی که به جرم فتنهانگیزی محاکمه شدند چه کسانی بودند و دادگاه چه حکمی صادر کرد؟
۱۳ در سال ۱۹۴۷ برادر اِمی بوشه و دخترانش چیزل هجدهساله و لوسیئِل یازدهساله اولین کسانی بودند که به اتهام فتنهانگیزی محاکمه شدند. آنان تراکت «آتش نفرت در کِبِک» را کنار مزرعهشان در تپههای جنوب شهر کِبِک پخش کرده بودند. اما تصوّرش دشوار بود که آنان افرادی قانونشکن و اخلالگر باشند. برادر بوشه مردی افتاده و ملایم بود که در مزرعهٔ کوچکش کار میکرد و گاه با اسب و گاریاش به شهر میرفت. با این همه آنان برخی رفتارهای خشونتباری را تجربه کرده بودند که در آن تراکت به آنها اشاره شده بود. قاضیِ دادگاه که از شاهدان متنفر بود، شواهدی که بیگناهی خانوادهٔ بوشه را ثابت میکرد نپذیرفت. در عوض به شکایتها صحه گذاشت و بر این عقیده بود که آن تراکت اشاعهدهندهٔ فتنهانگیزی و دشمنی است. خانوادهٔ بوشه در آن دادگاه محکوم شدند. در واقع نگرش قاضی این بود که گفتن حقیقت جرم است. اِمی و چیزل به جرم اشاعهٔ فتنهانگیزی محکوم شدند و حتی لوسیئِل که سنی نداشت دو روز در زندان حبس شد. برادران از دیوان عالی کانادا تقاضای دادرسی کردند؛ یعنی از بالاترین نهاد قضایی آن کشور. دادگاه رسیدگی به آن پرونده را پذیرفت.
۱۴. برادران در کِبِک طی سالهایی که اذیت و آزار شدّت گرفته بود، چه کردند؟
۱۴ در این میان برادران و خواهران شجاعمان در کِبِک با وجود حملات و خشونتهای بیامان و بیوقفه همچنان به موعظه و رساندن پیام پادشاهی به مردم ادامه میدادند. تلاشهایشان اغلب ثمرات فوقالعادهای نیز در پی داشت. چهار سال بعد از آن فعالیت ویژه و پخش تراکت، تعداد شاهدان یَهُوَه از ۳۰۰ نفر به ۱۰۰۰ نفر افزایش یافت! *
۱۵، ۱۶. الف) حکم دیوان عالی کانادا برای خانوادهٔ بوشه چه بود؟ ب) این پیروزی چه تأثیری بر برادران و دیگر مردم داشت؟
۱۵ در ژوئنِ ۱۹۵۰ دیوان عالی کانادا با نه قاضی، رسیدگی به پروندهٔ اِمی بوشه را آغاز کرد. پس از شش ماه در ۱۸ دسامبر ۱۹۵۰ دادگاه حکم خود را به نفع ما صادر کرد. چرا؟ برادر گِلِن هاو، یکی از وکلای شاهدان یَهُوَه توضیح داد که دادگاه با این دفاعیه موافقت کرده است که اشاعهٔ فتنهانگیزی زمانی مصداق دارد که شامل تحریک به خشونت یا شورش علیه حکومت باشد. اما مطالب این تراکت «شامل هیچ یک از این موارد نیست و بر مبنای قانون آزادی بیان کاملاً قانونی است.» برادر هاو گفت: «من به عین دیدم که چگونه یَهُوَه ما را پیروز کرد.» *
۱۶ حکم دیوان عالی بهراستی پیروزیای چشمگیر برای پادشاهی خدا بود. این حکم به تمامی ۱۲۲ دادخواست شاهدان در کِبِک که به اشاعهٔ فتنهانگیزی متهم شده بودند، پاسخ داد. در ضمن، حکم دادگاه به این معنی بود که شهروندان کانادا و دیگر مشترکالمنافعان بریتانیا آزادند تا هر مسئلهای را در خصوص شیوهٔ برخورد دولت بیان کنند. به علاوه این حکم و تصمیم دادگاه پیروزیای بود بر حملات کلیسا و دولت کِبِک به آزادی شاهدان یَهُوَه. *
فروشندهٔ دورهگرد، یا خادم غیور پادشاهی خدا؟
۱۷. برخی از دولتها چگونه تلاش کردند فعالیت موعظهٔ ما را دشوار کنند؟
۱۷ همچون مسیحیان قرن اول، امروزه نیز شاهدان یَهُوَه ‹با کلام خدا تجارت نمیکنند.› (۲قُرِنتیان ۲:۱۷ خوانده شود.) با این حال برخی از دولتها تلاش میکنند با قوانین مربوط به امور تجاری خدمت و فعالیت ما را دشوار کنند. در ادامه به دو پروندهٔ قضایی در این مورد میپردازیم که آیا شاهدان یَهُوَه فروشندهگان دورهگردند یا خادمینی غیور.
۱۸، ۱۹. چگونه مقامات مسئول در دانمارک تلاش کردند مانع موعظهٔ ما شوند؟
۱۸ دانمارک. اول اکتبر سال ۱۹۳۲، این قانون تصویب شد که فروش نشریات بدون مجوز غیرقانونی است. طبعاً برادران ما درخواست مجوز نکردند. روز بعد از تصویب این قانون، پنج مبشّر کل روز در شهر رُزکیلده در ۳۰ کیلومتری غرب کپنهاگ، پایتخت این کشور موعظه کردند. در پایان آن روز آگوست لِمَن، یکی از آن مبشّران ناپدید شد. او به دلیل فروش بدون مجوز دستگیر شده بود.
۱۹ در ۱۹ دسامبر ۱۹۳۲ دادگاهی برای آگوست لِمَن تشکیل شد. او گفت که پیش مردم رفته و نشریاتی بر مبنای کتاب مقدّس به آنان داده است، اما این که فروشندهٔ دورهگرد باشد را رد کرد. دادگاه اظهارات او را پذیرفت و چنین اعلام کرد: «متهم . . . قادر به تأمین معاش خود است. از این فعالیت هیچ گونه نفع مالی عایدش نشده و قصد دریافت آن را هم ندارد، برعکس برای این فعالیت خود هزینهای متقبل شده است.» دادگاه با جانبداری از شاهدان، در خصوص پروندهٔ لِمَن این حکم را صادر کرد که فعالیت او را نمیتوان «کسب و کار» شمرد. با این حال مخالفان قوم خدا، مصمم بودند مانع فعالیت موعظه در سراسر این کشور شوند. (مز ۹۴:۲۰) به همین دلیل دادستان محلّی از دیوان عالی کشور تقاضای دادرسی کرد. واکنش برادرانمان چه بود؟
۲۰. دیوان عالی دانمارک چه حکمی صادر کرد، و واکنش برادرانمان به آن چه بود؟
۲۰ در هفتهٔ دادرسی، شاهدان یَهُوَه در سراسر دانمارک فعالیت موعظهشان را افزایش دادند. در سهشنبه ۳ اکتبر ۱۹۳۳، دیوان عالی کشور موافقت خود را با حکم دادگاه محلّی مبنی بر این که اگوست لِمَن قانونی را زیر پا نگذاشته، اعلام کرد. رأی دادگاه به این معنی بود که شاهدان میتوانستند آزادانه همچنان موعظه کنند. برادران و خواهران برای قدردانی از یَهُوَه که این پیروزی را نصیبشان کرده بود، فعالیت موعظه خود را بیش از پیش افزایش دادند. از آن تاریخ، همایمانانمان در دانمارک توانستهاند بدون مانعی از سوی دولت به خدمت موعظه ادامه دهند.
۲۱، ۲۲. دیوان عالی ایالات متحدهٔ آمریکا برای برادر ماردوک چه حکمی صادر کرد؟
۲۱ ایالات متحدهٔ آمریکا. روز یکشنبه ۲۵ فوریهٔ ۱۹۴۰ در جینِت، شهری در نزدیکی پیتزبورگ در ایالت پنسیلوانیا روبرت ماردوک و هفت مبشّر دیگر حین موعظه دستگیر شدند. اتهام آنان نخریدن مجوز برای عرضهٔ نشریات بود. برادران برای رسیدگی به این موضوع از دیوان عالی ایالات آمریکا تقاضای دادرسی کردند و دادخواست آنان پذیرفته شد.
۲۲ در ۳ مهٔ ۱۹۴۳ دیوان عالی حکم خود را به نفع شاهدان یَهُوَه صادر کرد. دادگاه کسب مجوز برای شاهدان را رد کرد. چون نیازی نبود «برای آنچه بر مبنای قانون اساسی حق مسلّمشان بود، پول پرداخت کنند.» دادگاه عالی حکم دادگاه محلّی را باطل کرد و آن را «محدود کردن آزادی مطبوعات و آزادی مذهب شمرد.» در اعلام رأی دادگاه، قاضی ویلیام داگلاس چنین گفت که فعالیت شاهدان یَهُوَه «بیش از موعظه و بیش از پخش نشریات مذهبی است. فعالیت آنان هردوی اینها را در بر میگیرد.» همچنین گفت: «این فعالیت مذهبی از جایگاهی والا برخوردار است ... همچون پرستش در کلیساها و موعظه از محراب و منبر.»
۲۳. چرا حکم دادگاه در ۱۹۴۳ امروزه نیز برای ما اهمیت دارد؟
۲۳ این حکم دیوان عالی پیروزی بزرگی برای قوم خدا بود و روشن شد که ما فروشندهگانی دورهگرد نیستیم، بلکه خادمانی مسیحی هستیم. در آن روزِ به یادماندنی در سال ۱۹۴۳، از میان ۱۳ دادخواست شاهدان یَهُوَه که در دیوان عالی مطرح شد از جمله پروندهٔ ماردوک، ۱۲ دادخواست به پیروزی ما ختم شد. این تصمیمات دادگاه موجب پایهگذاری الگو یا رویهٔ قضایی شد. به طوری که حتی در دادگاههای اخیر در مواردی که مخالفان حق ما را در خصوص موعظهٔ خانهبهخانه یا موعظه در اماکن عمومی زیر سؤال بردهاند، به حکم آن دادگاهها استناد شده است.
«ما باید نخست از خدا اطاعت کنیم، نه از انسان»
۲۴. اگر دولتی خدمت موعظهٔ ما را ممنوع کند، چه میکنیم؟
۲۴ ما خادمان یَهُوَه عمیقاً قدردانیم که برخی دولتها قانوناً این حق و آزادی را به ما میدهند که پیام پادشاهی را موعظه کنیم. با این همه، اگر دولتی فعالیت موعظهٔ ما را ممنوع کند، با تغییر شیوهٔ موعظهمان، به هر شکل ممکن به این فعالیت ادامه میدهیم. مسلّماً همچون رسولان ما نیز «باید نخست از خدا اطاعت کنیم، نه از انسان.» (اعما ۵:۲۹؛ مت ۲۸:۱۹، ۲۰) در عین حال، برای اجازهٔ فعالیت موعظه به دادگاهها مراجعه میکنیم. به دو نمونه توجه کنید.
۲۵، ۲۶. چه رویدادهایی در نیکاراگوئه باعث شد از دیوان عالی این کشور تقاضای دادرسی کنیم، و نتیجه چه بود؟
۲۵ نیکاراگوئه. در ۱۹ نوامبر ۱۹۵۲ برادر دونون منسترمان، میسیونر و ناظر شعبه به ادارهٔ مهاجرت در ماناگوآ، پایتخت این کشور رفت. از او خواسته شده بود در حضور رئیس این اداره، آرنولدو گارسیا حاضر شود. در این ملاقات به دونون گفته شد که شاهدان یَهُوَه در نیکاراگوئه «اجازهٔ موعظهٔ تعالیم و ترویج فعالیتهای مذهبیشان را ندارند.» دونون پرسید که چرا چنین ممنوعیتی صادر شده است. گارسیا در پاسخ گفت که این ممنوعیت از طرف وزارت کشور است و شاهدان متهم شدهاند که کمونیست هستند. چه کسی این اتهام را به ما زده بود؟ روحانیون کلیسای کاتولیک.
۲۶ برادر منسترمان فوراً به دولت و وزارت امور مذهبی و همین طور رئیسجمهور آناستازیو سوموزا گارسیا شکایت کرد. اما نتیجهای نگرفت. پس برادران به شیوهٔ دیگری عمل کردند. سالنهای جماعت را بستند، در گروههای کوچک جمع میشدند و در خیابان موعظه نمیکردند. اما همچنان پیام پادشاهی را به مردم میرساندند. همزمان برای لغو این ممنوعیت از دیوان عالی نیکاراگوئه تقاضای دادرسی کردند. در بسیاری از روزنامهها در مورد این ممنوعیت و تقاضای دادرسی مطالبی نوشته شد. دیوان عالی این کشور با تقاضای رسیدگی به این پرونده موافقت کرد. نتیجه چه بود؟ در ۱۹ ژوئن ۱۹۵۳ دیوان عالی به اتفاقآراء حکم خود را به نفع شاهدان یَهُوَه صادر کرد. طبق نظر دادگاه، این ممنوعیت تجاوز به حق آزادی بیان، مذهب و وجدان بود. همچنین این حکم صادر شد که دولت نیکاراگوئه و شاهدان یَهُوَه باید رابطهای که پیشتر داشتند از سر گیرند.
۲۷. چرا حکم دادگاه باعث تعجب مردم نیکاراگوئه شد، و برادران چه دیدی به این پیروزی داشتند؟
۲۷ جانبداری دیوان عالی نیکاراگوئه از شاهدان یَهُوَه، مردم را متعجب کرد. چون تا آن زمان به دلیل نفوذ رهبران مذهبی، دادگاه از مخالفت و کشمکش با آنان پرهیز میکرد. همچنین قدرت مقامات این کشور نیز چنان بود که دادگاه به ندرت حکمی خلاف تصمیمات آنان صادر میکرد. برادرانمان اطمینان داشتند این پیروزی به دلیل محافظت پادشاهشان عیسی از آنان و دست نکشیدن از خدمت موعظه بوده است.—اعما ۱:۸.
۲۸، ۲۹. در اواسط ۱۹۸۰ برخلاف انتظار چه تغییری در زئیر روی داد؟
۲۸ زئیر. اواسط دههٔ ۱۹۸۰ در زئیر حدود ۳۵٬۰۰۰ شاهد یَهُوَه خدمت میکردند، این کشور امروزه جمهوری دموکراتیک کنگو خوانده میشود. برای حفظ رشد و پیشرفت فعالیت موعظه در این کشور تصمیم گرفته شد دفتر شعبهای جدید بنا شود. در دسامبر ۱۹۸۵ کنگرهای بینالمللی در استادیوم شهر کینشاسا پایتخت این کشور برگزار شد که پذیرای ۳۲٬۰۰۰ مهمان از سراسر دنیا بود. اما شرایط برای خادمین یَهُوَه در آنجا این گونه نماند. چه پیش آمد؟
۲۹ برادر مارسِل فیلتو میسیونری بود که در این کشور خدمت میکرد. او اهل کِبِکِ کانادا بود و اذیت و آزار رژیم دوپلسی را تجربه کرده بود. برادر فیلتو گفت: «در ۱۲ مارس ۱۹۸۶ برادران مسئول نامهای دریافت کردند با این مضمون که انجمن شاهدان یَهُوَه در زئیر غیرقانونی است.» این ممنوعیت را رئیس جمهور وقت، مُبوتو سِسه سکو امضا کرده بود.
۳۰. کمیتهٔ شعبه باید چه تصمیم حساسی اتخاذ میکرد، و چه تصمیمی گرفته شد؟
۳۰ روز بعد در رادیوی کشور اعلام شد که «دیگر صدایی از شاهدان یَهُوَه شنیده نخواهد شد.» در پی آن اذیت و آزار نیز آغاز شد. سالنهای جماعت ویران میشدند، برادرانمان را غارت میکردند، میزدند، دستگیر و زندانی میکردند. حتی فرزندانشان را به زندان میانداختند. در ۱۲ اکتبر ۱۹۸۸ دولت مایملک سازمان را مصادره کرد و گارد نظامی شعبه را اشغال کرد. برادران مسئول نامهای به رئیسجمهور مُبوتو نوشتند که بدون پاسخ ماند. در آن زمان حساس کمیتهٔ شعبه باید تصمیمی مهم میگرفت، «آیا باید به دیوان عالی تقاضای دادرسی کرد یا باید منتظر ماند؟» تیموتی هولمز که میسیونر و در آن زمان گردانندهٔ کمیتهٔ شعبه بود، میگوید: «از یَهُوَه تقاضای راهنمایی و حکمت کردیم.» بعد از تعمّق و تبادل نظر به همراه دعا کمیتهٔ شعبه به این نتیجه رسید که زمان دادخواست حقوقی نرسیده است. آنان بر حمایت و مراقبت از برادران و خواهران و یافتن راههایی برای فعالیت موعظه تمرکز کردند.
«طی رسیدگی به این دادرسی میدیدیم که یَهُوَه چگونه وضعیت را تغییر داد»
۳۱، ۳۲. دیوان عالی زئیر چه حکم جالب توجهی صادر کرد، و این حکم چه تأثیری بر برادرانمان داشت؟
۳۱ چند سال گذشت. فشار بر شاهدان کمتر شد و احترام به حقوق بشر در این کشور بیشتر معنا پیدا کرد. دفتر شعبه، زمان را برای تقاضای دادرسی از دیوان عالی کشور زئیر مناسب دانست. جالب توجه است که دادگاه رسیدگی به دادخواست آنان را پذیرفت. در ۸ ژانویهٔ ۱۹۹۳ بعد از حدود هفت سال ممنوعیت از طرف رئیسجمهوری، دادگاه این عمل علیه شاهدان را غیرقانونی خواند و ممنوعیتها لغو شد. فکرش را بکنید، در واقع آن قضات با اتخاذ رأیی مخالف رئیسجمهوری زندگی خود را به خطر انداختند. برادر هولمز میگوید: «طی رسیدگی به این دادرسی میدیدیم که یَهُوَه چگونه وضعیت را تغییر داد.» (دان ۲:۲۱) این پیروزی ایمان برادرانمان را بیش از پیش استوار کرد. آنان احساس میکردند که عیسی پادشاه آسمانی، قومش را راهنمایی کرد که چه وقت و چگونه عمل کنند.
۳۲ با فسخ ممنوعیت، اجازهٔ ورود میسیونرها، ساختن دفتر شعبهٔ جدید و ورود نشریات به این کشور امکانپذیر شد. * دیدن این که چگونه یَهُوَه خدا پشتیبان و مراقب وضعیت روحانی قومش در سراسر دنیاست، بهراستی مایهٔ شادی ماست.—اشع ۵۲:۱۰.
«یَهُوَه یاور من است»
۳۳. از این مرور مختصر در مورد برخی موارد دادرسی در دادگاهها چه میآموزیم؟
۳۳ مختصر مروری که بر برخی موارد دادرسی داشتیم اثباتی است بر این که عیسی مطابق این وعدهاش عمل میکند: «من کلام و حکمتی به شما خواهم داد که همهٔ مخالفانتان نیز با هم، یارای مقابله با آن یا تکذیب آن را نداشته باشند.» (لوقا ۲۱:۱۲-۱۵ خوانده شود.) ظاهراً امروزه نیز یَهُوَه خدا گاه افرادی را همچون گامالائیل برمیانگیزد تا از قومش محافظت کنند یا قضات و وکلای شجاع را بر آن میدارد که جانب حق را بگیرند. یَهُوَه خدا سلاح مخالفان را بیاثر کرده است. (اِشَعْیا ۵۴:۱۷ خوانده شود.) هیچ مخالفتی نمیتواند مانع فعالیت خدا شود.
۳۴. چرا پیروزیهای ما در دادگاهها درخور توجه است، و چه نکتهای را ثابت میکند؟ (کادر «پیروزیهای درخور توجه در دادگاههای عالی و پیشبرد فعالیت موعظه» ملاحظه شود.)
۳۴ چرا پیروزیهای حقوقی ما درخور توجه است؟ به این نکته توجه کنید: شاهدان یَهُوَه افرادی بانفوذ یا سرشناس نیستند. ما در رأیگیری یا کمپینهای سیاسی شرکت نمیکنیم یا تلاش نمیکنیم بر سیاستمداران نفوذی داشته باشیم. به علاوه، آن دسته از شاهدان یَهُوَه که در دادگاههای عالی حاضر شدهاند اغلب از دید دنیا افرادی «درسنخوانده و عامی» شمرده میشوند. (اعما ۴:۱۳) از نگاه بشری، دادگاهها انگیزهای ندارند که تصمیم یا حکمی علیه مخالفان پرقدرت ما، چه مذهبی و چه سیاسی، صادر کنند. با این همه دادگاهها به کرّات به نفع ما رأی دادهاند. این پیروزیهای حقوقی اثباتی است بر این که ما «در حضور خدا و در اتحاد با مسیح» گام برمیداریم. (۲قر ۲:۱۷) همچون پولُس رسول ما نیز میگوییم: «یَهُوَه یاور من است؛ پس نخواهم ترسید.»—عبر ۱۳:۶.
^ بند 9 دادخواست کنتول علیه ایالت کنتیکت، اولین دادخواست از ۴۳ دادخواستی بود که در دیوان عالی ایالات متحدهٔ آمریکا مطرح شد و برادر هایدن کِوینتن دفاع از برادران را بر عهده داشت. برادر کِوینتن در سال ۱۹۷۸ فوت کرد. همسرش دوروتی در سال ۲۰۱۵ در ۹۲ سالگی درگذشت و تا به آخر با وفاداری خدمت کرد.
^ بند 12 این اتهام بر اساس قانونی بود که در سال ۱۶۰۶ به تصویب رسیده بود. طبق این قانون اگر هیئت منصفه تشخیص میداد متهم مروج دشمنی و تنفر علیه دولت بوده است، میتوانست او را به اشاعهٔ فتنهانگیزی محکوم کند؛ قطعنظر از بهحق یا ناحق بودن گفتهٔ متهم.
^ بند 14 در سال ۱۹۵۰ تعداد خادمین تمام وقت در کِبِک ۱۶۴ نفر بود. از این تعداد ۶۳ نفر فارغالتحصیل مدرسهٔ جلعاد بودند که با وجود مخالفتهای شدید حاضر بودند در آنجا خدمت کنند.
^ بند 15 برادر گِلِن هاو، وکیلی شجاع بود که از سال ۱۹۴۳ تا ۲۰۰۳ در صدها نبرد حقوقی با مهارت از حق شاهدان یَهُوَه در کانادا و خارج از این کشور دفاع کرد.
^ بند 16 برای کسب اطلاعات بیشتر به مقالهٔ «جنگ نه از آنِ شما، بلکه از آنِ خداست» در مجلّهٔ بیدار شوید! شمارهٔ ۲۲ آوریل، ۲۰۰۰ صفحات ۱۸-۲۴، انگلیسی مراجعه کنید.
^ بند 32 در نهایت گارد نظامی دفتر شعبه را ترک کردند. دفتر شعبه در محل دیگری احداث شد.