حِزقیال ۲۲‏:‏۱‏-‏۳۱

  • اورشلیم،‏ شهری که ساکنانش خون به گردن دارند ‏(‏۱-‏۱۶‏)‏

  • اسرائیل مثل تفاله‌ای بی‌ارزش است ‏(‏۱۷-‏۲۲‏)‏

  • رهبران و افراد قوم اسرائیل محکوم می‌شوند ‏(‏۲۳-‏۳۱‏)‏

۲۲  بعد دوباره پیامی از طرف یَهُوَه به من رسید:‏ ۲  ‏«ای پسر انسان،‏ آیا آماده‌ای این شهر را که ساکنانش خون به گردن دارند قضاوت کنی و به آن‌ها بگویی که چه کارهای زشت و زننده‌ای کرده‌اند؟‏ ۳  تو باید به آن‌ها بگویی که یَهُوَه حاکم متعال چنین می‌گوید:‏ ‹ای شهری که خون ساکنانت را می‌ریزی و خودت را با پرستش بت‌های نفرت‌انگیز آلوده می‌کنی،‏ نابودی تو نزدیک است!‏ ۴  تو به خاطر خونی که ریخته‌ای مقصر هستی و با ساختن بت‌های نفرت‌انگیز ناپاک شده‌ای.‏ به خاطر کارهایت روز نابودی‌ات نزدیک شده و سال‌های عمرت به پایان رسیده است.‏ به همین دلیل،‏ کاری خواهم کرد که ملت‌ها به تو توهین کنند و مردم سرزمین‌های دیگر مسخره‌ات کنند.‏ ۵  ای شهر بدنام* و پر آشوب!‏ قوم‌های دور و نزدیک تو را مسخره خواهند کرد.‏ ۶  ای اورشلیم،‏ تمام بزرگان اسرائیل که در تو ساکنند،‏ از قدرت و نفوذشان برای ریختن خون مردم استفاده می‌کنند.‏ ۷  کسی در اورشلیم به پدر و مادرش احترام نمی‌گذارد،‏ مردم از بیگانگان کلاهبرداری می‌کنند و به یتیمان* و زنان بیوه ظلم می‌شود.‏›»‏ ۸  ‏«‹ساکنان تو از مکان‌های مقدّسم بیزارند و برای روزهای شَبّات من هیچ احترامی قائل نیستند.‏ ۹  آن‌ها به مردم تهمت می‌زنند و دیگران را به کشتن می‌دهند،‏ در بتخانه‌های بالای کوه از گوشت قربانی بت‌ها می‌خورند و کارهای زشت و زننده می‌کنند.‏ ۱۰  ساکنانت با زن پدرشان همبستر می‌شوند* و به‌زور با زنی که به خاطر عادت ماهانه‌اش ناپاک است رابطهٔ جنسی برقرار می‌کنند.‏ ۱۱  بعضی از آن‌ها با زن همسایه‌شان کارهای زشت و زننده می‌کنند،‏ بعضی دیگر با کارهای بی‌شرمانه باعث ناپاکی عروسشان می‌شوند و عده‌ای هم خواهر ناتنی خود را بی‌عفت می‌کنند.‏ ۱۲  ساکنانت رشوه می‌گیرند تا خون دیگران را بریزند،‏ برای سودجویی پول قرض می‌دهند* و از همنوعان خود اخاذی می‌کنند.‏ بله،‏ همهٔ آن‌ها مرا کاملاً فراموش کرده‌اند.‏› این گفتهٔ یَهُوَه حاکم متعال است.‏ ۱۳  ‏«‹من واقعاً از سودهای نامشروعی که شما به دست آورده‌اید و از قتل‌هایی که مرتکب شده‌اید متنفرم.‏* ۱۴  آیا فکر می‌کنید وقتی من شما را به سزای کارهایتان می‌رسانم،‏ می‌توانید شجاع و قوی بمانید؟‏ من که یَهُوَه هستم،‏ خودم این را گفته‌ام و به آن عمل خواهم کرد.‏ ۱۵  من شما را بین ملت‌ها و در سرزمین‌های دیگر پراکنده خواهم کرد و به این شکل به کارهای ناپاکتان پایان می‌دهم.‏ ۱۶  شما بین ملت‌های دیگر بی‌حرمت می‌شوید و آن وقت می‌فهمید که من یَهُوَه هستم.‏›»‏ ۱۷  بعد دوباره پیامی از طرف یَهُوَه به من رسید:‏ ۱۸  ‏«ای پسر انسان،‏ همهٔ اسرائیلیان از نظر من مثل پس‌ماندهٔ بی‌ارزشِ مس و قلع و آهن شده‌اند؛‏ پس‌مانده‌ای که بعد از تصفیهٔ نقره در کوره به جا می‌ماند.‏ ۱۹  ‏«یَهُوَه حاکم متعال می‌گوید:‏ ‹چون همهٔ شما مثل پس‌مانده‌ای بی‌ارزش شده‌اید،‏ من شما را در اورشلیم جمع می‌کنم.‏ ۲۰  همان طور که کسی نقره و مس و آهن و سرب و قلع را در کورهٔ آتش جمع می‌کند و برای ذوب کردنشان روی آن‌ها آتش می‌دمد،‏ من هم شما را با خشم و عصبانیت جمع می‌کنم و آتش خشمم را روی شما می‌دمم تا ذوب شوید.‏ ۲۱  بله،‏ شما را جمع می‌کنم و آتش خشمم را روی شما می‌دمم و همهٔ شما در آن شهر ذوب خواهید شد.‏ ۲۲  درست همان طور که نقره در کوره ذوب می‌شود،‏ شما هم در آن شهر ذوب می‌شوید.‏ آن وقت می‌فهمید من که یَهُوَه هستم خشمم را بر سر شما خالی کرده‌ام.‏›»‏ ۲۳  بعد دوباره پیامی از طرف یَهُوَه به من رسید:‏ ۲۴  ‏«ای پسر انسان،‏ به آن سرزمین بگو،‏ ‹تو سرزمین ناپاکی هستی و در روز خشمم باران بر تو نمی‌بارد.‏ ۲۵  پیامبران تو توطئه می‌کنند و مثل شیر غرّانی که شکارش را تکه‌تکه می‌کند،‏ مردم را می‌کشند.‏* آن‌ها ثروت و اموال مردم را غارت می‌کنند.‏ همین طور زنان زیادی را در آن سرزمین بیوه کرده‌اند.‏ ۲۶  کاهنان تو قوانین مرا زیر پا گذاشته‌اند و مکان‌های مقدّسم را ناپاک کرده‌اند.‏ آن‌ها هیچ فرقی بین چیزهای مقدّس و غیرمقدّس نمی‌گذارند و فرق بین چیزهای پاک و ناپاک را به مردم یاد نمی‌دهند.‏ به علاوه قوانین روزهای شَبّات را رعایت نمی‌کنند و با این کارها مرا بی‌حرمت کرده‌اند.‏ ۲۷  بزرگان تو مثل گرگ‌هایی هستند که شکارشان را تکه‌تکه می‌کنند.‏ آن‌ها به جان مردم می‌افتند و آن‌ها را می‌کشند تا سود نامشروع به دست بیاورند.‏ ۲۸  اما پیامبران تو مثل کسی که ترک‌های دیوار را با گچ می‌پوشاند،‏ روی کارهای بد آن‌ها سرپوش می‌گذارند.‏ رؤیاها و غیبگویی‌های دروغ تحویل مردم می‌دهند و ادعا می‌کنند که حرف‌هایشان از طرف یَهُوَه حاکم متعال است.‏ ولی من که یَهُوَه هستم چیزی به آن‌ها نگفته‌ام!‏ ۲۹  مردم آن سرزمین دزدی و کلاهبرداری می‌کنند،‏ به نیازمندان و فقیران ظلم می‌کنند و سر غریبه‌ها کلاه می‌گذارند و آن‌ها را از حق و حقوقشان محروم می‌کنند.‏›‏ ۳۰  ‏«‹من در بین آن‌ها به دنبال کسی بودم که دیوار سنگی را تعمیر کند یا در جایی که دیوار فرو ریخته جلوی من بایستد* تا از نابودی سرزمین منصرف شوم؛‏ اما هیچ کس را پیدا نکردم.‏ ۳۱  برای همین خشمم را بر سرشان می‌ریزم و با آتش خشمم آن‌ها را از بین می‌برم.‏ من کاری می‌کنم که عواقب تلخ کارهایشان را ببینند.‏› این گفتهٔ یَهُوَه حاکم متعال است.‏»‏

پاورقی‌ها

یا:‏ «ای شهری که اسمت ناپاک است.‏»‏
یا:‏ «بچه‌هایی که پدر ندارند.‏»‏
یا:‏ «بستر پدرشان را بی‌حرمت می‌کنند.‏»‏
یا:‏ «نزول‌خواری می‌کنند.‏»‏
تحت‌اللفظی:‏ «به نشانهٔ تنفر دست‌هایم را به هم می‌زنم.‏»‏
یا:‏ «می‌بلعند.‏»‏
یا:‏ «میانجی‌گری کند.‏»‏