مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

فصل ۱۰

یَهُوَه چگونه قدرتش را به کار می‌گیرد؟‏

یَهُوَه چگونه قدرتش را به کار می‌گیرد؟‏

۱.‏ انسان‌ها براحتی در چه دامی گرفتار می‌شوند؟‏

‏«بر سر راه صاحبان قدرت همیشه دام‌هایی قرار دارد.‏» این گفتهٔ یکی از شاعران قرن نوزدهم توجه انسان را به خطر سوءاستفاده از قدرت جلب می‌کند.‏ متأسفانه انسان‌های ناکامل براحتی به این دام گرفتار می‌شوند.‏ تاریخ نشان می‌دهد که «انسان بر انسان به جهت ضررش حکمرانی می‌کند.‏» (‏جامعه ۸:‏۹‏)‏ حکمرانان ظالم موجب رنج و عذاب بسیار بوده‌اند.‏

۲،‏ ۳.‏ الف)‏ چه نکتهٔ خارق‌العاده‌ای در مورد شیوهٔ استفادهٔ یَهُوَه از قدرتش وجود دارد؟‏ ب)‏ ما انسان‌ها ممکن است دارای چه توانایی‌ها و اختیاراتی باشیم،‏ و چگونه باید از آن‌ها استفاده کنیم؟‏

۲ آیا خارق‌العاده نیست که یَهُوَه خدا با اینکه دارای قدرت بی‌پایان است هیچ گاه از قدرتش سوءاستفاده نمی‌کند؟‏ همان طور که در فصل‌های پیشین دیدیم،‏ او همواره قدرت خویش را برای دستیابی به اهداف مهرآمیز به کار می‌گیرد.‏ تفکّر در این باره ما را به یَهُوَه نزدیک‌تر می‌سازد و موجب می‌شود که هنگام به کارگیری قدرت و اختیاراتمان ‹از خدا سرمشق بگیریم.‏› (‏اَفَسُسیان ۵:‏۱‏،‏ ترجمهٔ تفسیری‏)‏ اما ما انسان‌های فانی از چه قدرت و اختیاراتی برخورداریم؟‏

۳ به یاد آورید که خدا ما انسان‌ها را شبیه خود آفریده است.‏ (‏پیدایش ۱:‏۲۶،‏ ۲۷‏)‏ از این رو،‏ ما نیز توانایی‌ها و اختیاراتی داریم.‏ برای مثال ممکن است بر دیگران به خصوص افراد خانواده‌مان نفوذ داشته باشیم؛‏ و یا دارای توانایی کاری،‏ مالی و یا قدرت جسمی باشیم.‏ مزمور ۳۶:‏۹ در بارهٔ یَهُوَه می‌گوید که او «سرچشمهٔ حیات» است.‏ پس در واقع او سرچشمهٔ همهٔ توانایی‌ها و اختیارات ماست.‏ بنابراین،‏ باید سعی کنیم از این توانایی‌ها و اختیارات به شکلی استفاده کنیم که خوشایند او باشد.‏ چگونه می‌توانیم در این راه موفق شویم؟‏

محبت،‏ کلید موفقیت

۴،‏ ۵.‏ الف)‏ چه خصوصیتی استفادهٔ صحیح از قدرت را ممکن می‌سازد،‏ و خدا خود چگونه نمونهٔ خوبی در این راه است؟‏ ب)‏ محبت چگونه به ما کمک می‌کند تا اختیاراتمان را به طور صحیح به کار گیریم؟‏

۴ محبت استفادهٔ صحیح از قدرت را ممکن می‌سازد.‏ یَهُوَه نمونهٔ بسیار خوبی در این راه است.‏ مطالبی را که در فصل اول در بارهٔ چهار خصوصیت اصلی خدا یعنی قدرت،‏ عدالت،‏ حکمت و محبت مورد بررسی قرار دادیم به یاد آورید.‏ کدام یک از این چهار خصوصیت از همه بارزتر است؟‏ محبت.‏ در اوّل یوحنّا ۴:‏۸ آمده است که «خدا محبت است.‏» آری،‏ ذات یَهُوَه محبت است،‏ و همهٔ اَعمالش از آن تأثیر می‌پذیرد.‏ پس هر بار که یَهُوَه قدرت خود را به کار می‌گیرد،‏ محبت محرک او و نتیجتاً در نهایت به نفع دوستدارانش است.‏

۵ محبت به ما کمک می‌کند تا اختیارات خویش را بدرستی به کار گیریم،‏ زیرا کتاب مقدّس می‌گوید کسی که محبت دارد «مهربان» است و «خودخواه» نیست.‏ (‏۱قُرِنتیان ۱۳:‏۴،‏ ۵‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ پس محبت مانع از آن خواهد شد که ما اختیارات خود را با سنگدلی یا بی‌رحمی به کار گیریم.‏ محبت سبب می‌شود که به دیگران احترام بگذاریم و به نیازها و احساسات آن‌ها اولویت دهیم.‏—‏فیلِپّیان ۲:‏۳،‏ ۴‏.‏

۶،‏ ۷.‏ الف)‏ خداترسی چیست،‏ و چرا این خصوصیت ما را از سوءاستفاده از اختیاراتمان باز می‌دارد؟‏ ب)‏ با ذکر مثالی رابطهٔ بین ترس از ناخوشنود کردن خدا و محبت به او را توضیح دهید.‏

۶ خداترسی نیز خصوصیت دیگری است که به ما کمک می‌کند تا از اختیارات و نفوذی که بر دیگران داریم سوءاستفاده نکنیم.‏ در امثال آمده است که «از خداوند بترس که بدی از تو دور خواهد شد.‏» (‏امثال ۱۶:‏۶‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ شخص خداترس با کسانی که بر آن‌ها اختیار و نفوذ دارد بدرفتاری نمی‌کند.‏ به چه دلیل؟‏ زیرا می‌داند که اگر با آنان بدرفتاری کند در مقابل خدا مسئول است.‏ (‏نَحَمِیا ۵:‏۱-‏۷،‏ ۱۵‏)‏ اما خداترسی به اینجا محدود نمی‌شود.‏ لغتی که در زبان اصلی برای «ترس» به کار رفته است معمولاً به معنای ترس آمیخته به احترامِ عمیق نسبت به خداست.‏ پس می‌بینیم که به گفتهٔ کتاب مقدّس محبت به یَهُوَه،‏ در ما خداترسی پدید می‌آورد.‏ (‏تثنیه ۱۰:‏۱۲،‏ ۱۳‏)‏ این ترسِ آمیخته به احترام،‏ به معنای ترس از ناخوشنود کردن خداست و دلیل آن محبتی است که به او داریم،‏ نه وحشت از مجازات.‏

۷ برای مثال علاقه‌ای را که بین پدری مهربان و پسرش وجود دارد در نظر بگیرید.‏ پسرک می‌داند که پدرش او را دوست دارد اما در ضمن می‌داند که اگر خلافی از او سر زند تنبیه می‌شود.‏ ولی چون پدرش را از صمیم قلب دوست دارد،‏ دلش نمی‌خواهد او را ناخوشنود سازد.‏ خداترسی نیز به همین شکل است.‏ ما چون یَهُوَه را دوست داریم از دست زدن به کارهایی که دل او را «محزون» می‌سازد خودداری می‌کنیم.‏ (‏پیدایش ۶:‏۶‏)‏ آرزوی ما شاد کردن دل اوست.‏ (‏امثال ۲۷:‏۱۱‏)‏ به همین دلیل می‌خواهیم از اختیاراتمان به شکل صحیح استفاده کنیم.‏ در ادامه به طور دقیق‌تر به این موضوع می‌پردازیم.‏

در محیط خانواده

۸.‏ الف)‏ شوهران چه اختیاراتی در خانواده دارند،‏ و چگونه باید از اختیارات خود استفاده کنند؟‏ ب)‏ شوهر چگونه می‌تواند نشان دهد که به همسرش احترام می‌گذارد؟‏

۸ ابتدا به اختیارات در محیط خانه می‌پردازیم.‏ در اَفَسُسیان ۵:‏۲۳ آمده است که مرد سرپرست خانواده است.‏ او چگونه باید از این اختیاری که خدا به او داده است استفاده کند؟‏ کتاب مقدّس به مرد می‌گوید که با زن خویش «با ملاحظه و توأم با احترام» رفتار کند چون زن از مرد «ظریف‌تر» است.‏ (‏۱پِطْرُس ۳:‏۷‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ واژهٔ یونانی که در اینجا «احترام» ترجمه شده است به معنای «قدر و ارزش» است.‏ مردی که به همسرش احترام می‌گذارد هیچ گاه روی او دست بلند نمی‌کند و یا با کلمات توهین‌آمیز او را تحقیر نمی‌نماید.‏ بلکه قدر او را می‌داند و با سخنان و اَعمال خود چه در خلوت چه در حضور دیگران به همسرش نشان می‌دهد که برایش ارزش فراوان قائل است.‏ (‏امثال ۳۱:‏۲۸‏)‏ رفتار چنین مردی سبب می‌شود که محبت و احترام همسرش را جلب کند و از همه مهم‌تر موجب خوشنودی خدا می‌گردد.‏

زن و شوهر هنگامی از اختیارات خود بدرستی استفاده می‌کنند که به یکدیگر محبت نمایند و احترام بگذارند

۹.‏ الف)‏ زنان چه اختیاراتی در خانواده دارند؟‏ ب)‏ چه عاملی می‌تواند به زن کمک کند تا از توانایی‌های خویش برای حمایت از شوهرش استفاده کند،‏ و نتیجهٔ این کار چه خواهد بود؟‏

۹ زنان نیز در خانه اختیاراتی دارند.‏ در کتاب مقدّس شرح زندگی زنان خداترسی آمده است که در حین احترام به اصل سَروری،‏ پیشقدم شده و شوهرانشان را راهنمایی کرده و یا آنان را یاری کرده‌اند تا از قضاوت نادرست پرهیز کنند.‏ (‏پیدایش ۲۱:‏۹-‏۱۲؛‏ ۲۷:‏۴۶–‏۲۸:‏۲‏)‏ زن حتی اگر دارای توانایی‌هایی باشد که شوهرش فاقد آن است،‏ باز هم باید برای شوهرش احترام قائل باشد و با او همکاری کند.‏ (‏اَفَسُسیان ۵:‏۲۲،‏ ۳۳‏)‏ زنی که در پی خوشنود ساختن خداست از استعدادهای خویش برای حمایت از شوهرش استفاده می‌کند نه برای تحقیر کردن یا زیر سلطه درآوردن او.‏ چنین ‹زن دانایی› با همیاریِ شوهرش،‏ خانواده‌اش را بنا می‌کند و مورد رضایت خداست.‏—‏امثال ۱۴:‏۱‏.‏

۱۰.‏ الف)‏ خدا به والدین چه اختیاراتی داده است؟‏ ب)‏ تعلیم و تربیت فرزندان باید به چه شکلی صورت گیرد؟‏ (‏به پاورقی نیز مراجعه شود.‏)‏

۱۰ حال ببینیم خدا به پدر و مادرها چه اختیاراتی داده است.‏ کتاب مقدّس به آنان پند می‌دهد:‏ «فرزندانتان را بیش از حد سرزنش نکنید،‏ مبادا دلگیر و عصبی شوند.‏ ایشان را آن طور که خداوند می‌پسندد،‏ با محبت تربیت کنید،‏ و از کلام خدا ایشان را پند و نصیحت دهید.‏» (‏اَفَسُسیان ۶:‏۴‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ کودکان و نوجوانان به تعلیم و تربیت نیاز دارند زیرا شخصیت آنان هنگامی شکوفا می‌گردد که پدر و مادر برایشان دستورالعمل روشن و حد و مرزی مشخص قرار دهند.‏ ولی به گفتهٔ کتاب مقدّس چنین تعلیم و تربیتی باید با محبت همراه باشد.‏ (‏امثال ۱۳:‏۲۴‏)‏ از این رو،‏ «چوب تأدیب»‏ * هیچ گاه نباید به کودک لطمهٔ عاطفی یا جسمی وارد کند.‏ (‏امثال ۲۲:‏۱۵؛‏ ۲۹:‏۱۵‏)‏ پدر و مادری که فرزندش را با خشونت و بی‌رحمی تنبیه کند در واقع از اختیارات خود سوءاستفاده نموده است.‏ وانگهی با این کار او را دل‌شکسته و ناامید می‌سازد.‏ (‏کُولُسیان ۳:‏۲۱‏)‏ اما اگر تنبیه به شکلی متعادل و صحیح صورت گیرد،‏ کودک یا نوجوان می‌بیند که والدینش دوستش دارند و به پیشرفت او اهمیت می‌دهند.‏

۱۱.‏ نوجوانان چه مسئولیتی در خانواده دارند؟‏

۱۱ جوانان و نوجوانان نیز در خانواده مسئولیت‌هایی دارند.‏ در امثال آمده است:‏ «شکوه جوانان،‏ قوّت ایشان است.‏» (‏امثال ۲۰:‏۲۹‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ جوانان و نوجوانان چگونه می‌توانند از نیرو و قوّتشان به طور صحیح استفاده کنند؟‏ شکی نیست که بهترین کار آن است که آن را در راه خدمت به آفرینندهٔ خود صرف کنند.‏ (‏جامعه ۱۲:‏۱‏)‏ آنان باید به خاطر داشته باشند که اَعمالشان تأثیر مستقیم بر احساسات والدینشان دارد.‏ (‏امثال ۲۳:‏۲۴،‏ ۲۵‏)‏ هنگامی که از والدین خداترس خود اطاعت کنند و راه درست را در پیش گیرند،‏ دل والدینشان را شاد می‌سازند.‏ (‏اَفَسُسیان ۶:‏۱‏)‏ علاوه بر این،‏ چنین طرز رفتاری موجب خوشنودی خدا می‌گردد.‏—‏کُولُسیان ۳:‏۲۰‏.‏

در جماعت

۱۲،‏ ۱۳.‏ الف)‏ پیران باید اختیارات خود را در جماعت به چه چشمی بنگرند؟‏ ب)‏ با ذکر مثال نشان دهید که چرا پیران باید با اعضای جماعت با عطوفت و مهربانی رفتار کنند.‏

۱۲ یَهُوَه سرپرستانی را برای رهبری جماعت مسیحی تعیین کرده است.‏ (‏عبرانیان ۱۳:‏۱۷‏)‏ این مردان باصلاحیت باید از اختیارات خداداد خود برای یاری رساندن و تأمین رفاه گلّهٔ خدا استفاده کنند.‏ اما آیا پیران جماعت اختیار دارند که بر هم‌ایمانان خود آقایی کنند؟‏ به هیچ وجه!‏ آنان باید مراقب باشند که مسئولیت‌های خود را در جماعت با فروتنی انجام دهند.‏ (‏۱پِطْرُس ۵:‏۲،‏ ۳‏)‏ کتاب مقدّس خطاب به سرپرستان می‌گوید:‏ «از گلّهٔ خدا یعنی ایماندارانی که مسیح به قیمت خون خود خریده است نگاهداری کنید.‏» (‏اَعمال ۲۰:‏۲۸‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ این آیه با تأکید نشان می‌دهد که سرپرستان باید با یکایک اعضای جماعت با عطوفت و مهربانی رفتار کنند.‏

۱۳ این مطلب را می‌توان با ذکر مثالی نشان داد.‏ فرض کنید که یکی از دوستان نزدیکتان از شما بخواهد که از جواهر باارزشی نگهداری کنید.‏ چون شما می‌دانید که دوستتان به قیمت بسیار بالایی آن را خریداری کرده است بی‌شک تمام سعی خود را می‌کنید تا با دقت از آن نگاهداری کنید.‏ به همین شکل،‏ خدا مسئولیت مراقبت از چیزی حقیقتاً ارزشمند را بر عهدهٔ پیران نهاده است‏؛‏ آنان مسئولیت دارند از اعضای جماعت که در کتاب مقدّس به گوسفند تشبیه شده‌اند،‏ مواظبت کنند.‏ (‏یوحنّا ۲۱:‏۱۶،‏ ۱۷‏)‏ پیران فروتن باید همیشه به یاد داشته باشند که یَهُوَه عزیزترین مخلوق خود یعنی عیسی مسیح را برای خادمانش فدا کرده است و به همین دلیل باید برای اعضای جماعت ارزش قائل شوند.‏

قدرت تکلّم

۱۴.‏ سخنان ما چه تأثیری بر دیگران می‌گذارد؟‏

۱۴ در کتاب مقدّس آمده است:‏ «زبان انسان می‌تواند جان او را حفظ کند و یا آن را بر باد دهد.‏» (‏امثال ۱۸:‏۲۱‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ زبان می‌تواند زیان فراوان به بار آورد.‏ کیست که تا به حال نیشِ تلخِ زخم‌زبان یا سخن آزاردهنده‌ای را که از روی بی‌فکری بیان شده حس نکرده باشد؟‏ با این حال زبان قدرت التیام نیز دارد.‏ در امثال آمده است:‏ «سخنان مرد دانا تسکین‌دهنده و شفابخش است.‏» (‏امثال ۱۲:‏۱۸‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ آری،‏ سخنان دلگرم‌کننده و تشویق‌آمیز مانند مرهمی آرام‌بخش و شفابخش بر دل می‌نشیند.‏ چند مثال بزنیم.‏

۱۵،‏ ۱۶.‏ به چه طریق‌هایی می‌توانیم با سخنان خود دیگران را تشویق کنیم؟‏

۱۵ در کتاب مقدّس آمده است که ما باید ضعیفان یا افسردگان را حمایت نماییم.‏ (‏۱تَسّالونیکیان ۵:‏۱۴‏،‏ ترجمهٔ هزارهٔ نو‏)‏ آری،‏ حتی خادمان وفادار یَهُوَه نیز گاهی دچار افسردگی می‌شوند.‏ چگونه می‌توانیم آنان را تسلّی دهیم؟‏ می‌توانیم از صمیم قلب از خصوصیات خوبشان قدردانی کنیم.‏ بدین سان آنان درمی‌یابند که چقدر یَهُوَه برایشان ارزش قائل است.‏ با استفاده از کلام بانفوذ خدا می‌توانیم به آن‌ها نشان دهیم که یَهُوَه حقیقتاً از دل‌شکستگان و ناامیدان مراقبت می‌کند و آنان را دوست می‌دارد.‏ (‏مزمور ۳۴:‏۱۸‏)‏ اگر از قدرت تکلّم برای تسلّی افسردگان استفاده کنیم،‏ از خدای دلسوزمان سرمشق گرفته‌ایم که «تسلّی‌دهندهٔ افسردگان است.‏»—‏۲قُرِنتیان ۷:‏۶‏،‏ تفسیری.‏

۱۶ به علاوه می‌توانیم از قدرت تکلّم برای تشویق دیگران استفاده کنیم.‏ به عنوان مثال،‏ ممکن است یکی از آن‌ها عزیزی را از دست داده باشد.‏ ما می‌توانیم با ابراز علاقه و همدردی،‏ دل داغدیدهٔ او را تسلّی دهیم.‏ گاهی برادر یا خواهر سالخورده‌ای دلگیر و غمگین است چون نمی‌تواند مثل سابق به دیگران کمک کند.‏ در این صورت،‏ ما می‌توانیم با سخنان سنجیده به او اطمینان دهیم که برایش ارزش قائلیم.‏ اگر برادر یا خواهری دچار بیماری‌ای مزمن باشد،‏ می‌توانیم به او تلفن بزنیم و یا به ملاقاتش برویم.‏ شنیدن سخنان مهرآمیز موجب تقویت روحیهٔ او خواهد شد.‏ بی‌شک آفریدگار ما هنگامی که می‌بیند ما از قدرت تکلّم خود برای بیان سخنان سودمند استفاده می‌کنیم بسیار خوشنود می‌شود!‏—‏اَفَسُسیان ۴:‏۲۹‏.‏

بشارت دادن یکی از بهترین طرق استفاده از توانایی جسمی ماست

۱۷.‏ به چه طریق مهمی می‌توانیم از قدرت تکلّم برای کمک به دیگران استفاده کنیم،‏ و چرا این کار اهمیت دارد؟‏

۱۷ مهم‌ترین شکل استفاده از قدرت تکلّم،‏ بشارت پادشاهی خدا به مردم است.‏ در امثال سلیمان آمده است:‏ «اگر می‌توانی به داد کسی که محتاج است برسی،‏ کمک خود را از او دریغ مدار.‏» (‏امثال ۳:‏۲۷‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ ما ملزم هستیم این بشارت نجات‌بخش را به مردم برسانیم.‏ صحیح نیست که این پیام فوری را که یَهُوَه با سخاوت تمام در اختیار ما نهاده است تنها برای خود نگاه داریم.‏ (‏۱قُرِنتیان ۹:‏۱۶،‏ ۲۲‏)‏ اما یَهُوَه تا چه حد از ما انتظار دارد که در موعظه شرکت کنیم؟‏

به یَهُوَه با تمام نیرو خدمت کنیم

۱۸.‏ یَهُوَه چه انتظاری از ما دارد؟‏

۱۸ محبت ما به یَهُوَه سبب می‌شود که در خدمت روحانی مسیحی به طور کامل شرکت کنیم.‏ یَهُوَه در این باره از ما چه انتظاری دارد؟‏ چیزی را که همهٔ ما در هر موقعیتی که باشیم می‌توانیم انجام دهیم:‏ «آنچه کنید،‏ از دل کنید به خاطر خداوند نه به خاطر انسان.‏» (‏کُولُسیان ۳:‏۲۳‏)‏ عیسی هنگام بیان بزرگ‌ترین فرمان گفت:‏ ‹باید خدا را با تمام قلب و جان و فکر و نیروی خود دوست بداری.‏› (‏مَرقُس ۱۲:‏۳۰‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ آری،‏ یَهُوَه از یکایک ما انتظار دارد که او را دوست بداریم و با دل و جان به او خدمت کنیم.‏

۱۹،‏ ۲۰.‏ الف)‏ چرا در مَرقُس ۱۲:‏۳۰ علاوه بر جان به قلب و فکر و نیرو نیز اشاره می‌شود؟‏ ب)‏ خدمت به یَهُوَه به چه معناست؟‏

۱۹ چرا در مَرقُس ۱۲:‏۳۰ علاوه بر جان به قلب و فکر و نیروی شخص نیز اشاره شده است؟‏ برای درک این مطلب مثالی می‌زنیم.‏ در روزگار باستان ممکن بود کسی خود را برای بردگی بفروشد.‏ اما از صمیم دل به اربابش خدمت نکند و از همهٔ نیرو و فکر خود برای پیشبرد منافع اربابش استفاده نکند.‏ (‏کُولُسیان ۳:‏۲۲‏)‏ پس می‌بینیم که ظاهراً منظور عیسی از ذکر قلب و فکر و نیرو،‏ تأکید بر این امر است که ما نباید در خدمت به یَهُوَه چیزی را از او دریغ بداریم.‏ به عبارت دیگر،‏ باید خود را نثار او کنیم و همهٔ نیرویمان را در راه خدمت به او به کار گیریم.‏

۲۰ آیا خدمت به خدا به معنای آن است که همهٔ ما باید وقت و نیروی یکسانی در راه خدمت به او صرف کنیم؟‏ چنین چیزی امکان‌پذیر نیست،‏ زیرا موقعیت و توانایی همه یکسان نیست.‏ برای مثال،‏ فرد جوانی که از سلامت و بنیهٔ خوب برخوردار است می‌تواند ساعات بیشتری به موعظه بپردازد تا کسی که به دلیل کهولت،‏ قوای جسمی خویش را از دست داده است.‏ و یا شخص متأهلی که مسئولیت ادارهٔ خانواده را بر دوش دارد معمولاً نمی‌تواند به اندازهٔ یک برادر یا خواهر مجرّد خدمت کند.‏ حال اگر نیرو و موقعیت ما طوری است که می‌توانیم ساعات بسیاری را به خدمت بپردازیم،‏ باید سپاسگزار باشیم.‏ و هیچ گاه نباید از دیگران خرده بگیریم که چرا به اندازهٔ ما فعالیت نمی‌کنند.‏ (‏رومیان ۱۴:‏۱۰-‏۱۲‏)‏ بلکه باید از قدرت خود برای تشویق آن‌ها استفاده نماییم.‏

۲۱.‏ بهترین و مهم‌ترین طریق استفاده از نیرو و توانایی‌هایمان چیست؟‏

۲۱ یَهُوَه از قدرت خود به نحو احسن استفاده می‌کند و ما انسان‌های ناکامل هم می‌خواهیم تا حد امکان او را سرمشق خود قرار دهیم.‏ به همین خاطر سعی می‌کنیم برای کسانی که بر آن‌ها قدرت یا اختیار داریم ارزش قائل شویم.‏ علاوه بر این،‏ باید کار نجات‌بخش موعظه را که یَهُوَه بر عهدهٔ ما نهاده است با جان و دل انجام دهیم.‏ (‏رومیان ۱۰:‏۱۳،‏ ۱۴‏)‏ به خاطر داشته باشید که یَهُوَه از ما انتظاری بیش از توانمان ندارد.‏ اگر هر کدام از ما تمام تلاش خود را بکند،‏ حال هر اندازه که باشد،‏ او خوشنود می‌شود.‏ دانستن این موضوع موجب دلگرمی ماست و سبب می‌شود که آنچه در توان داریم برای خدمت به خدای مهربانمان انجام دهیم.‏ خدمت به یَهُوَه بهترین و مهم‌ترین طریق استفاده از نیرو و توانایی‌هایمان است.‏

^ بند 10 در روزگار باستان،‏ کلمهٔ عبری «چوب» به معنای چوبدستی یا عصا بوده است؛‏ مثلاً از نوعی که شبانان برای هدایت گوسفندان به دست می‌گرفتند.‏ (‏مزمور ۲۳:‏۴‏)‏ به همین شکل،‏ والدین نیز باید با مهر و محبت فرزندانشان را هدایت و راهنمایی کنند و از تنبیه سخت و بی‌رحمانهٔ آنان خودداری نمایند.‏