مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

فصل ۹

‏«از بی‌عفتی بگریزید»‏

‏«از بی‌عفتی بگریزید»‏

‏«پس،‏ هر آنچه را در وجود شما زمینی است،‏ بکُشید،‏ یعنی بی‌عفتی،‏ ناپاکی،‏ هوی و هوس،‏ امیال زشت و شهوت‌پرستی را که همان بت‌پرستی است.‏»—‏ کولُسیان ۳:‏۵‏.‏

۱،‏ ۲.‏ بَلْعام برای لطمه زدن به قوم خدا چه ترفندی اندیشید؟‏

ماهیگیر برای صید ماهی به مکان مورد علاقه‌اش می‌رود.‏ او برای صید ماهی دلخواهش طعمه‌ای مناسب به قلاب ماهیگیری می‌زند و قلاب را به آب می‌اندازد.‏ دقایقی بعد نخ قلاب کشیده و چوب ماهیگیری‌اش خم می‌شود.‏ حال می‌داند،‏ تنها کافی است که با چرخاندن قرقره ماهی را کم‌کم به طرف خود بکشد.‏ ماهیگیر لبخند پیروزمندانه‌ای می‌زند و می‌گوید:‏ «می‌دانستم با این طعمه به چنگت می‌آورم.‏»‏

۲ این ماهیگیر ما را به یاد شخصی به نام بَلْعام می‌اندازد.‏ بَلْعام در سال ۱۴۷۳ ق.‏م.‏ تلاش کرد با طعمه‌ای مناسب قوم خدا را به تله اندازد.‏ اسرائیلیان در آن زمان در دشت مُوآب،‏ نزدیک سرزمین موعود خیمه زده بودند.‏ بَلْعام که ادعا می‌کرد نبی یَهُوَه است،‏ در واقع شخصی طمّاع بود که برای لعنت کردن اسرائیلیان اجیر شده بود.‏ جالب این که هر بار او می‌خواست اسرائیلیان را لعنت کند،‏ یَهُوَه کاری می‌کرد که او آن‌ها را برکت دهد.‏ بَلْعام که تنها در فکر مژدگانی‌اش بود،‏ با خود اندیشید که اگر بتواند اسرائیلیان را به انجام گناهی جدّی بکشاند،‏ یَهُوَه خود،‏ قومش را لعنت خواهد کرد.‏ طعمه‌ای که او برای به دام انداختن اسرائیلیان قرار داد،‏ دختران اغواگر مُوآبی بودند!‏—‏ اعداد ۲۲:‏۱-‏۷؛‏ ۳۱:‏۱۵،‏ ۱۶؛‏ مکاشفه ۲:‏۱۴‏.‏

۳.‏ ترفند بَلْعام تا چه حد کارگر افتاد؟‏

۳ آیا ترفند بَلْعام برای اسرائیلیان کارگر افتاد؟‏ بله،‏ بسیاری فریب او را خوردند.‏ ده‌ها هزار تن از مردان اسرائیلی با ‹زنا کردن با دختران مُوآبی› در دام افتادند.‏ آنان حتی خدایان مُوآبی را پرستش کردند؛‏ از جمله بت نفرت‌انگیز بَعْل فَغور که خدای باروری یا امور جنسی بود.‏ در نتیجه در مرز سرزمین موعود ۲۴٬۰۰۰ تن از مردان اسرائیلی به هلاکت رسیدند.‏ به راستی که چه فاجعهٔ عظیمی!‏—‏ اعداد ۲۵:‏۱-‏۹‏.‏

۴.‏ چرا هزاران نفر از اسرائیلیان به دام بی‌عفتی و زنا گرفتار شدند؟‏

۴ عامل اصلی این فاجعه چه بود؟‏ در واقع،‏ دلیل اصلی کشیده شدن اسرائیلیان به گناه،‏ دور شدنشان از یَهُوَه خدا بود؛‏ همان خدایی که آنان را از مصر آزاد کرد،‏ در بیابان غذا داد و به سلامت تا سرزمین موعود هدایتشان نمود.‏ (‏عبرانیان ۳:‏۱۲‏)‏ پولُس رسول در مورد این واقعه چنین نوشت:‏ «نه به بی‌عفتی دست‌یازیم،‏ چنانکه بعضی از ایشان کردند،‏ و در یک روز بیست و سه هزار تن به هلاکت رسیدند.‏»‏ *‏—‏ ۱قُرِنتیان ۱۰:‏۸‏.‏

۵،‏ ۶.‏ چرا گزارش گناه اسرائیلیان در دشت مُوآب برای ما آموزنده است؟‏

۵ ما مسیحیان اکنون در آستانهٔ سرزمین موعودی بس عظیم‌تر ایستاده‌ایم.‏ از این رو،‏ از گزارش کتاب اعداد درس‌های باارزشی می‌گیریم.‏ (‏۱قُرِنتیان ۱۰:‏۱۱‏)‏ فساد جنسی دنیای امروز نیز همچون فساد سرزمین مُوآب باستان است؛‏ اما در ابعادی وسیع‌تر.‏ هر ساله هزاران مسیحی در دام بی‌عفتی،‏ همان دامی که اسرائیلیان گرفتارش شدند،‏ گرفتار می‌شوند.‏ (‏۲قُرِنتیان ۲:‏۱۱‏)‏ همان طور که زِمْری با وقاحت زنی مدیانی را از میان اردوی اسرائیلیان به چادر خود برد،‏ امروزه نیز گاه بعضی از کسانی که با قوم خدا معاشرت می‌کنند،‏ فساد را به داخل جماعت مسیحی می‌آورند.‏—‏ اعداد ۲۵:‏۶،‏ ۱۴؛‏ یهودا ۴‏.‏

۶ وضعیت ما با وضعیت اسرائیلیان در دشت مُوآب تفاوت چندانی ندارد.‏ آیا می‌توانید پاداش خود،‏ یعنی دنیای جدید موعود را در افقی نه چندان دور ببینید؟‏ پس با تمام توان خود،‏ مطابق فرمان یَهُوَه «از بی‌عفتی بگریزید» تا در پناه محبت او بمانید.‏—‏ ۱قُرِنتیان ۶:‏۱۸‏.‏

نگاهی به دشت مُوآب

بی‌عفتی به چه معناست؟‏

۷،‏ ۸.‏ بی‌عفتی به چه معناست،‏ و چه عاقبتی در انتظار کسانی است که آن را پیشهٔ خود می‌کنند؟‏

۷ واژهٔ یونانی‌ای که در کتاب مقدّس اغلب «بی‌عفتی» ترجمه شده است پُرنیا می‌باشد و به رابطهٔ جنسی میان دو نفر خارج از پیوند زناشویی اطلاق می‌شود.‏ * پُرنیا این امور را شامل می‌شود:‏ رابطهٔ جنسی فردی متأهل یا مجرّد خارج از پیوند ازدواج،‏ خودفروشی،‏ آمیزش جنسی از طریق مقعد،‏ دهان،‏ همچنین لمس و نوازش آلت تناسلی فردی غیر از همسر خود،‏ آمیزش جنسی میان دو فرد همجنس و جماع با حیوانات.‏ *

۸ کتاب مقدّس جای ابهام نگذاشته است که هر کس بی‌عفتی را پیشهٔ خود کند،‏ نه جایی در جماعت مسیحی دارد و نه به زندگی جاودانی دست می‌یابد.‏ (‏۱قُرِنتیان ۶:‏۹؛‏ مکاشفه ۲۲:‏۱۵‏)‏ صدمات دیگری که شخص به خود وارد می‌کند،‏ عبارتند از:‏ مشکلات زناشویی،‏ از دست دادن عزّت نفس،‏ بی‌اعتمادی،‏ عذاب وجدان،‏ بارداری ناخواسته،‏ بیماری و حتی مرگ.‏ ‏(‏غَلاطیان ۶:‏۷،‏ ۸ خوانده شود.‏)‏ آیا قدم گذاشتن در راهی که به چنین رنج و مصیبتی می‌انجامد عاقلانه است؟‏ متأسفانه هستند کسانی که به عاقبت بد این اعمال فکر نمی‌کنند و قدم اوّل در این راه را که اغلب با هرزه‌نگاری همراه است بر می‌دارند.‏

هرزه‌نگاری به بی‌عفتی و زنا می‌انجامد

۹.‏ آیا چنان که برخی ادعا می‌کنند،‏ هرزه‌نگاری تفریحی بی‌ضرر است؟‏ توضیح دهید.‏

۹ در بسیاری از کشورها هرزه‌نگاری علناً روی پیشخوان روزنامه‌فروشی‌ها،‏ در تلویزیون و به فراوانی در اینترنت به نمایش گذاشته می‌شود.‏ این پدیدهٔ مضر حتی در ترانه‌ها و آهنگ‌ها نیز رخنه کرده است.‏ * آیا هرزه‌نگاری چنان که برخی ادعا می‌کنند،‏ تفریحی بی‌ضرر است؟‏ به هیچ وجه!‏ کسانی که به هرزه‌نگاری روی می‌آورند،‏ اغلب به خودارضایی اعتیاد پیدا می‌کنند.‏ به علاوه،‏ تغذیهٔ ذهن با این ‹شهوات شرم‌آور› منجر به اعتیاد به شهوترانی،‏ انحرافات جنسی،‏ مشکلات زناشویی جدّی و حتی طلاق می‌شود.‏ * (‏رومیان ۱:‏۲۴-‏۲۷؛‏ اِفِسُسیان ۴:‏۱۹‏)‏ محققی اعتیاد به شهوترانی را به سرطان تشبیه کرده است و می‌گوید:‏ «این اعتیاد درست مثل غدهٔ سرطانی بزرگ می‌شود و انتشار می‌یابد.‏ این غده به ندرت کوچک می‌شود و به سختی معالجه و بهبود می‌یابد.‏»‏

عاقلانه است که برای استفاده از اینترنت در خانه کامپیوتر را در معرض دید دیگران قرار دهیم

۱۰.‏ چگونه می‌توانیم اصلی را که در یعقوب ۱:‏۱۴،‏ ۱۵ آمده است به کار گیریم؟‏ (‏کادر «‏ چگونه قدرت لازم را برای حفظ عفت و پاکدامنی بیابم؟‏‏» نیز ملاحظه شود.‏)‏

۱۰ در یعقوب ۱:‏۱۴،‏ ۱۵ چنین آمده است:‏ «هنگامی که کسی وسوسه می‌شود،‏ هوای نَفْس خودِ اوست که او را می‌فریبد و به دام می‌افکند.‏ هوای نَفْس که آبستن شود،‏ گناه می‌زاید و گناه نیز چون به ثمر رسد،‏ مرگ به بار می‌آورد.‏» پس اگر فکری ناشایست به ذهنتان خطور کرد،‏ فوراً اقدام کنید.‏ برای نمونه،‏ اگر ناخواسته تصویری شهوت‌انگیز جلوی چشمانتان آمد،‏ فوراً از آن روی گردانید یا کامپیوتر را خاموش کنید یا کانال تلویزیون را تغییر دهید.‏ برای این که تسلیم امیال نفسانی نشوید،‏ باید پیش از آن که این امیال عنان اختیارتان را به دست گیرد،‏ اقدام کنید.‏—‏ مَتّی ۵:‏۲۹،‏ ۳۰ خوانده شود.‏

۱۱.‏ در مبارزه با امیال نفسانی،‏ چگونه می‌توانیم اعتمادمان را به یَهُوَه نشان دهیم؟‏

۱۱ یَهُوَه که ما را بهتر از خودمان می‌شناسد چنین ترغیبمان می‌کند:‏ «پس،‏ هر آنچه را در وجود شما زمینی است،‏ بکُشید،‏ یعنی بی‌عفتی،‏ ناپاکی،‏ هوی و هوس،‏ امیال زشت و شهوت‌پرستی را که همان بت‌پرستی است.‏» (‏کولُسیان ۳:‏۵‏)‏ کشتن امیال نفسانی همیشه آسان نیست.‏ اما،‏ فراموش نکنید که همواره می‌توانید برای طلب کمک به یَهُوَه،‏ پدر مهربان و بردبارمان دعا کنید.‏ (‏مزمور ۶۸:‏۱۹‏)‏ پس وقتی افکار ناپاک به ذهنتان آمد،‏ فوراً به یَهُوَه دعا کنید و از او بخواهید به شما ‹قدرتی خارق‌العاده› دهد.‏ سپس ذهنتان را روی امور پاک متمرکز کنید.‏—‏ ۲قُرِنتیان ۴:‏۷؛‏ ۱قُرِنتیان ۹:‏۲۷‏؛‏ کادر «‏ چگونه می‌توانم بر عادت بد خود غلبه کنم؟‏‏» ملاحظه شود.‏

۱۲.‏ منظور از «دل» چیست،‏ و چرا باید از آن پاس بداریم؟‏

۱۲ سلیمان حکیم چنین نوشت:‏ «دل خویش را با مراقبتِ تمام پاس بدار،‏ زیرا سرچشمهٔ امور حیاتی است.‏» (‏امثال ۴:‏۲۳‏)‏ در کتاب مقدّس «دل» به مفهوم باطن شخص است؛‏ یعنی شخصیت واقعی ما از چشم خدا.‏ در واقع آنچه اهمیت دارد دید خدا به ماست،‏ نه دید اطرافیانمان به ما.‏ در نهایت خداست که بر طبق باطن و دل ما حکم خواهد کرد که آیا مستحق زندگی جاودان هستیم،‏ یا خیر.‏ درک این مطلبِ ساده بسیار حیاتی است.‏ ایّوب وفادار،‏ با چشمان خود عهد کرده بود که به هیچ زنی نگاه شهوت‌آلود نیندازد.‏ (‏ایّوب ۳۱:‏۱‏)‏ ایّوب حقیقتاً نمونهٔ خوبی برای ماست.‏ مزمورنویس نیز با همین نیّت به یَهُوَه چنین دعا کرد:‏ «چشمانم را از دیدن بطالت برگردان.‏»—‏ مزمور ۱۱۹:‏۳۷‏.‏

 

تصمیم ناعاقلانهٔ دِینَه

۱۳.‏ دِینَه که بود،‏ و چرا در انتخاب دوست ناعاقلانه رفتار کرد؟‏

۱۳ چنان که در فصل ۳ گفته شد،‏ همنشینانمان تأثیری انکارناپذیر بر ما دارند.‏ (‏امثال ۱۳:‏۲۰؛‏ ۱قُرِنتیان ۱۵:‏۳۳ خوانده شود.‏)‏ صحّت این مطلب را در خصوص دِینَه،‏ دختر یعقوب می‌توان دید.‏ دِینَه اگرچه در خانواده‌ای خوب تربیت یافته بود،‏ از روی بی‌فکری با دختران کنعانی دوستی کرد.‏ ناگفته نماند که کنعانیان نیز مانند مُوآبیان قومی فاسد بودند.‏ (‏لاویان ۱۸:‏۶-‏۲۵‏)‏ مردان کنعانی—‏ از جمله شَکیم که به اصطلاح «از همهٔ اهل خانهٔ پدرش گرامی‌تر بود»—‏ دِینَه را همچون دیگر دختران کنعانی دختری بی‌بندوبار می‌دیدند.‏—‏ پیدایش ۳۴:‏۱۸،‏ ۱۹‏.‏

۱۴.‏ تصمیم ناعاقلانهٔ دِینَه در انتخاب دوستانش چه مصایبی در پی داشت؟‏

۱۴ احتمالاً دِینَه هنگام دیدارش با شَکیم در فکر رابطهٔ جنسی با او نبود.‏ اما شَکیم که از لحاظ جنسی تحریک شده بود «او را بگرفت» و «بی‌عصمت ساخت.‏» حتی اگر دِینَه در آخرین لحظه سعی می‌کرد جلوی شَکیم را بگیرد،‏ تلاشش بی‌فایده می‌بود.‏ عمل شَکیم در نظر کنعانیان کاملاً عادی بود.‏ ظاهراً شَکیم بعد از آن عاشق دِینَه شد،‏ اما این احساسش عملی را که با دِینَه کرده بود،‏ توجیه نمی‌کرد.‏ ‏(‏پیدایش ۳۴:‏۱-‏۴ خوانده شود.‏)‏ در این ماجرا،‏ دِینَه تنها کسی نبود که صدمه دید.‏ تصمیم بد او در انتخاب دوست وقایعی را به دنبال داشت که لکهٔ ننگی شد بر کل خانوادهٔ یعقوب.‏—‏ پیدایش ۳۴:‏۷،‏ ۲۵-‏۳۱؛‏ غَلاطیان ۶:‏۷،‏ ۸‏.‏

۱۵،‏ ۱۶.‏ چگونه می‌توانیم به حکمت الٰهی دست یابیم؟‏ (‏کادر «‏ آیاتی برای تأمّل‏» نیز ملاحظه شود.‏)‏

۱۵ دِینَه از کار نادرستش درس گرفت؛‏ اما برای آن تاوان سنگینی پرداخت.‏ آیا لازم است که ما نیز برای آموختن این درس زندگی،‏ چنین تاوان سنگینی بپردازیم؟‏ کسی که یَهُوَه را دوست دارد و از او اطاعت می‌کند،‏ همنشینان خود را از میان «حکیمان» برمی‌گزیند.‏ (‏امثال ۱۳:‏۲۰‏)‏ به این شکل،‏ «طریق نیکو را» می‌آموزد و مانع بروز بسیاری از مشکلات و ناراحتی‌ها می‌شود.‏—‏ امثال ۲:‏۶-‏۹؛‏ مزمور ۱:‏۱-‏۳‏.‏

۱۶ یَهُوَه به کسی حکمت می‌بخشد که همواره از صمیم دل برای طلب آن دعا می‌کند و مرتباً کتاب مقدّس و نشریات غلام امین را مطالعه می‌کند.‏ (‏مَتّی ۲۴:‏۴۵؛‏ یعقوب ۱:‏۵‏)‏ طبعاً شخص باید متواضع نیز باشد تا پند کلام خدا را به گوش گیرد.‏ (‏۲پادشاهان ۲۲:‏۱۸،‏ ۱۹‏)‏ برای مثال،‏ شاید یک مسیحی بداند که دل فریبنده و حتی بیمار و خطرناک است.‏ (‏اِرْمیا ۱۷:‏۹‏)‏ اما وقتی کسی می‌خواهد به او کمک کند و با مهربانی پندی مفید به او دهد،‏ او چه بسا تواضع لازم را برای پذیرفتن آن پند نداشته باشد.‏

۱۷.‏ در اینجا یک پدر با چه موقعیتی روبرو شده است،‏ و چگونه می‌تواند با دخترش استدلال کند؟‏

۱۷ فرض کنید پدری به دخترش اجازه نمی‌دهد که به تنهایی با جوانی مسیحی بیرون رود.‏ دختر می‌گوید:‏ «پدر،‏ مگر به من اعتماد نداری؟‏ ما خطایی نخواهیم کرد!‏» این دختر احتمالاً یَهُوَه را دوست دارد و نیّتش هم پاک است،‏ ولی آیا این طرز فکرش هماهنگ با «حکمت» الٰهی است و نشان می‌دهد که می‌خواهد ‹از بی‌عفتی بگریزد›؟‏ یا این که از روی بی‌فکری «بر دل خود توکّل» می‌کند؟‏ (‏امثال ۲۸:‏۲۶‏)‏ به نظر شما استدلال بر چه اصول دیگری می‌تواند به این پدر و دختر کمک کند تا موقعیت را بهتر بسنجند؟‏—‏ امثال ۲۲:‏۳ و مَتّی ۶:‏۱۳؛‏ ۲۶:‏۴۱ ملاحظه شود.‏

یوسف از بی‌عفتی و زنا گریخت

۱۸،‏ ۱۹.‏ یوسف در برابر چه وسوسه‌ای قرار گرفت،‏ و چگونه عمل کرد؟‏

۱۸ یوسف،‏ برادر ناتنی دِینَه برخلاف خواهرش از بی‌عفتی گریخت.‏ (‏پیدایش ۳۰:‏۲۰-‏۲۴‏)‏ این جوان خداترس به چشم خود دیده بود که بی‌فکری خواهرش چه مصیبتی به بار آورد.‏ شکی نیست که این خاطرهٔ بد و میل قلبی‌اش به ماندن در پناه محبت خدا،‏ به او کمک کرد تا سال‌ها بعد زمانی که زن اربابش «هر روزه» او را اغوا می‌کرد،‏ درست عمل کند.‏ یوسف در آن خانه برده بود و یک برده نمی‌توانست از کارش استعفا دهد و خانهٔ اربابش را ترک کند.‏ او باید عاقلانه و با شهامت با مسئله روبرو می‌شد.‏ به همین دلیل هر بار پیشنهادهای اغواگرانهٔ زن فوطیفار را رد می‌کرد و نهایتاً نیز از دست او گریخت.‏—‏ پیدایش ۳۹:‏۷-‏۱۲ خوانده شود.‏

۱۹ لحظه‌ای به این نکته فکر کنید:‏ اگر یوسف در مورد آن زن و هوس‌رانی‌های جنسی خیال‌پردازی می‌کرد،‏ آیا می‌توانست در مقابل اغواگری‌های او مقاومت کند و به یَهُوَه وفادار بماند؟‏ به احتمال زیاد خیر.‏ یوسف افکار گناه‌آلود را در ذهنش پرورش نمی‌داد.‏ او برای رابطهٔ دوستی‌اش با یَهُوَه بسیار ارزش قائل بود.‏ این امر را می‌توان در سخنانش با زن فوطیفار به خوبی ملاحظه کرد که هر بار به او می‌گفت:‏ «آقایم .‏ .‏ .‏ چیزی از من دریغ نداشته،‏ جز تو،‏ چون زوجهٔ او می‌باشی؛‏ پس چگونه مرتکب این شرارت بزرگ بشوم و به خدا خطا ورزم؟‏»—‏ پیدایش ۳۹:‏۸،‏ ۹‏.‏

۲۰.‏ یَهُوَه چگونه اوضاع را به نفع یوسف تغییر داد؟‏

۲۰ می‌توان خشنودی یَهُوَه را از دیدن یوسف جوان که دور از خانواده‌اش،‏ بارها و بارها وفاداری‌اش را به او ثابت کرد،‏ تصوّر نمود.‏ (‏امثال ۲۷:‏۱۱‏)‏ بعدها،‏ یَهُوَه اوضاع را به گونه‌ای تغییر داد که یوسف نه تنها از زندان آزاد شود،‏ بلکه در مقام صدراعظم مصر و مأمور تقسیم ارزاق خدمت کند!‏ (‏پیدایش ۴۱:‏۳۹-‏۴۹‏)‏ به راستی که سخن مزمورنویس مصداق دارد که می‌گوید:‏ «ای دوستداران خداوند،‏ از بدی نفرت کنید!‏ زیرا او حافظ جان سرسپردگان خویش است،‏ و ایشان را از چنگ شریران می‌رهاند.‏»—‏ مزمور ۹۷:‏۱۰‏،‏ ترجمهٔ هزارهٔ نو.‏

۲۱.‏ چگونه برادری در آفریقا پای‌بندی خود را به معیارهای اخلاقی یَهُوَه نشان داد؟‏

۲۱ امروزه نیز بسیاری از خادمان خدا ثابت کرده‌اند که ‹از بدی نفرت دارند و نیکویی را دوست می‌دارند.‏› (‏عاموس ۵:‏۱۵‏)‏ در یک کشور آفریقایی یکی از دختران مدرسه به برادری گفت که اگر در طی امتحان ریاضی به او کمک کند می‌تواند با او همبستر شود.‏ اما برادرمان فوراً پیشنهاد آن دختر را رد کرد.‏ او در این مورد چنین توضیح می‌دهد:‏ «من با وفادار ماندن به یَهُوَه،‏ حرمت و عزّت نفسم را که حتی از طلا و نقره هم پرارزش‌تر است،‏ حفظ کردم.‏» آری،‏ گناه هرچند با هیجان و ‹لذّتی زودگذر› همراه است،‏ اغلب با خود رنج و مصیبت بسیار به همراه می‌آورد.‏ (‏عبرانیان ۱۱:‏۲۵‏)‏ به علاوه،‏ لذّت زودگذر گناه به هیچ وجه با شادی پایداری که از اطاعت از یَهُوَه حاصل می‌شود،‏ قابل قیاس نیست.‏—‏ امثال ۱۰:‏۲۲‏.‏

کمک خدای رحیممان را بپذیریم

۲۲،‏ ۲۳.‏ الف)‏ چرا می‌توان گفت برای شخصی که گناهی جدّی مرتکب شده است،‏ امیدی وجود دارد؟‏ ب)‏ برای شخص خطاکار چه کمکی وجود دارد؟‏

۲۲ برای ما انسان‌های ناکامل،‏ غلبه بر اعمال نفسانی و انجام اعمال خداپسندانه آسان نیست.‏ (‏رومیان ۷:‏۲۱-‏۲۵‏)‏ یَهُوَه نیز کاملاً از این امر آگاه است و «یاد می‌دارد که ما خاک هستیم.‏» (‏مزمور ۱۰۳:‏۱۴‏)‏ گاه ممکن است یک مسیحی به گناهی جدّی دست زند.‏ آیا یَهُوَه به چنین شخصی نیز رحمت نشان می‌دهد؟‏ قطعاً.‏ البته باید گفت،‏ شخص خطاکار ممکن است،‏ همچون داود پادشاه،‏ طعم عواقب گناهش را به تلخی بچشد.‏ اما یَهُوَه «غفّار» و آمرزنده است و کسی را که به گناه خود «اعتراف» و ابراز ندامت کند،‏ می‌بخشد.‏—‏ مزمور ۸۶:‏۵؛‏ یعقوب ۵:‏۱۶؛‏ امثال ۲۸:‏۱۳ خوانده شود.‏

۲۳ به علاوه،‏ یَهُوَه مردانی باصلاحیت و راغب به کمک را همچون شبانانی به جماعات مسیحی عطا کرده است.‏ (‏اِفِسُسیان ۴:‏۸،‏ ۱۲؛‏ یعقوب ۵:‏۱۴،‏ ۱۵‏)‏ هدف این مردان کمک به فرد خطاکار است تا بار دیگر رابطه‌اش را با یَهُوَه برقرار کند و به قول سلیمان حکیم ‹عقل را تحصیل نماید› و خطایش را تکرار نکند.‏—‏ امثال ۱۵:‏۳۲‏.‏

‏‹حکمت را تحصیل کنید›‏

۲۴،‏ ۲۵.‏ الف)‏ چرا جوانی که امثال ۷:‏۶-‏۲۳ بدو اشاره کرده است،‏ «ناقص‌العقل» خوانده شده است؟‏ ب)‏ ما چگونه می‌توانیم ‹حکمت را تحصیل کنیم›؟‏

۲۴ کتاب امثال از دو گروه صحبت می‌کند؛‏ افرادی که ‹حکمت را تحصیل می‌کنند› و در مقابلِ آنان،‏ افراد «ناقص‌العقل.‏» (‏امثال ۷:‏۷‏)‏ فرد «ناقص‌العقل» به دلیل نداشتن درکی صحیح از کلام خدا و بی‌تجربگی در خدمت به خدا،‏ از ادراک و قدرت تشخیص کافی برخوردار نیست.‏ او مانند جوانی که در امثال ۷:‏۶-‏۲۳ توصیف شده است،‏ به راحتی تسلیم گناهی جدّی می‌شود.‏ اما کسی که در پی ‹تحصیل حکمت› است با دعا و مطالعهٔ مرتب کلام خدا،‏ در راه اصلاح شخصیت خود می‌کوشد و با وجود ناکاملی‌هایش تلاش می‌کند که افکار،‏ امیال،‏ عواطف و اهدافش خداپسندانه باشد.‏ چنین شخصی «جان خود را دوست دارد؛‏» یعنی دست به عملی نمی‌زند که برایش مضر باشد.‏ شخصی که به این طریق در پی تحصیل حکمت است،‏ ‹سعادت› را برای خود به ارمغان می‌آورد.‏—‏ امثال ۱۹:‏۸‏.‏

۲۵ از خود سؤال کنید:‏ ‹آیا به این که معیارهای خدا معیار درست زندگی است،‏ کاملاً معتقدم؟‏ آیا واقعاً باور دارم که عمل کردن به این معیارها سعادت واقعی به همراه می‌آورد؟‏› (‏مزمور ۱۹:‏۷-‏۱۰؛‏ اِشَعْیا ۴۸:‏۱۷،‏ ۱۸‏)‏ اگر در این مورد حتی ذرّه‌ای تردید دارید،‏ در رفع آن بکوشید.‏ به عواقب نادیده گرفتن معیارهای خدا بیندیشید.‏ همچنین با در پیش گرفتن زندگی‌ای خداپسندانه و با پر کردن ذهن خود با امور پاک،‏ درست،‏ دوست‌داشتنی و عفیف ‹بچشید و ببینید که یَهُوَه نیکو است.‏› (‏مزمور ۳۴:‏۸؛‏ فیلیپیان ۴:‏۸،‏ ۹‏)‏ شما می‌توانید اطمینان داشته باشید که هر چه بیشتر در این راه قدم بردارید،‏ عشق و محبتتان به یَهُوَه بیشتر،‏ علاقه‌تان به آنچه او دوست دارد،‏ عمیق‌تر و نفرتتان از آنچه او نفرت دارد،‏ شدیدتر خواهد شد.‏ برای مثال یوسف نیز چنین عمل کرد.‏ او بی‌عیب نبود،‏ اما دلش با یَهُوَه بود و اجازه داد که یَهُوَه طی سال‌ها شخصیتش را شکل دهد،‏ از این رو توانست از ‹بی‌عفتی بگریزد.‏› امید است،‏ شما نیز همچون یوسف عمل کنید.‏—‏ اِشَعْیا ۶۴:‏۸‏.‏

۲۶.‏ در دو فصل بعد به چه مطلبی خواهیم پرداخت؟‏

۲۶ یَهُوَه خدا اعضای تناسلی را نه برای بازیچه،‏ بلکه برای تولید مثل و ایجاد رابطه‌ای نزدیک میان زن و شوهر به انسان بخشیده است.‏ (‏امثال ۵:‏۱۸‏)‏ در دو فصل بعد دیدگاه خدا را در خصوص زندگی مشترک بررسی خواهیم کرد.‏

^ بند 4 ظاهراً ۲۴٬۰۰۰ نفری که در کتاب اعداد بدان اشاره شده است،‏ شامل دو گروه می‌شوند:‏ کسانی که یَهُوَه خود به هلاکت رساند و همچنین «رؤسای قوم» که به دست داوران اسرائیل کشته شدند.‏ شمار «رؤسای قوم» احتمالاً حدود ۱۰۰۰ تن بوده است.‏—‏ اعداد ۲۵:‏۴،‏ ۵‏.‏

^ بند 7 واژهٔ پُرنیا در ترجمهٔ قدیم کتاب مقدّس «زنا» و در ترجمهٔ هزارهٔ نو اغلب «بی‌عفتی» ترجمه شده است.‏

^ بند 7 همچنین برای بررسی مفهوم «ناپاکی» و «هرزگی» مقالهٔ «سؤالات خوانندگان» در برج دیده‌بانی ‏(‏انگل‍.‏)‏ ۱۵ ژوئیه ۲۰۰۶ ملاحظه شود.‏

^ بند 9 هرزه‌نگاری (‏پورنوگرافی)‏ در اینجا به مفهوم تصویر،‏ نوشته یا حتی صحبت‌های شهوت‌انگیز به منظور تحریک جنسی می‌باشد.‏ تصاویر مبتذل پورنوگرافی درجات مختلفی دارد،‏ ممکن است تصویر شخصی در حالتی شهوت‌انگیز باشد یا حتی تصویری از شرم‌آورترین اعمال جنسی میان دو یا چند نفر.‏

^ بند 9 در خصوص خودارضایی ضمیمهٔ «‏غلبه بر خودارضایی‏» ملاحظه شود.‏