اِستِر شجاع بود
۱. وقتی اِستِر کوچیک بود
چقدر ساده و شاد.
فهمید یَهُوَه چی خواسته
مُرِدِخای یادش داد.
یه روز گفتن اِستِر
باید ملکه باشه
با شجاعت، کرد اطاعت
چی یاد می گیرم؟
من می خوام مثل اِستِر
باشم چون اون شجاع بود.
مثل اون، من از یَهُوَه
با شجاعت می گم.
من می خوام مثل اِستِر
باشم چون اطاعت کرد.
چون اِستِر شجاع بود،
من مثل اون می شم.
۲. شوهر اِستِر اما،
خدا رو نمی شناخت.
ولی اِستِر احترام
به شوهرش می ذاشت.
یه روز گفتن: یه آدمِ
شریر و گیر بنداز!
با شجاعت، کرد اطاعت.
چی یاد می گیرم؟
من می خوام مثل اِستِر
باشم چون اون شجاع بود.
مثل اون، من از یَهُوَه
با شجاعت می گم.
من می خوام مثل اِستِر
باشم چون اطاعت کرد.
چون اِستِر شجاع بود،
من مثل اون می شم.