مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

گستاخی مایهٔ سرافکندگی است

گستاخی مایهٔ سرافکندگی است

گستاخی مایهٔ سرافکندگی است

‏«چون گستاخی می‌آید خجالت می‌آید،‏ اما حکمت با متواضعان است.‏»—‏امثال ۱۱:‏۲‏،‏ دج.‏

۱،‏ ۲.‏ گستاخی چیست،‏ و از چه طریقهایی به فاجعه انجامیده است؟‏

یک لاوی حسود جمعی گردنکش را بر ضد کسانی که از جانب یَهُوَه صاحب اختیار هستند می‌شوراند.‏ شاهزاده‌ای جاه‌طلب با طرح نقشه‌ای موذیانه می‌خواهد بر تخت پادشاهی پدرش چنگ اندازد.‏ پادشاهی ناشکیبا و کم‌طاقت دستورات صریح نبی خدا را نادیده می‌گیرد.‏ این سه اسرائیلی در یک خصوصیت مشترک هستند:‏ تکبر گستاخانه.‏

۲ گستاخی خصلتی است که در دل انسان پدید می‌آید و برای همه خطری جدی محسوب می‌شود.‏ (‏مزمور ۱۹:‏۱۳‏)‏ شخص گستاخ با وقاحت دست به انجام کاری می‌زند که در واقع اختیار انجام آن را ندارد.‏ چنین طرز عملی غالباً فاجعه به بار می‌آورد.‏ گستاخی،‏ پادشاهان را به نابودی کشانده و امپراتوریها را سرنگون ساخته است.‏ (‏اِرْمیا ۵۰:‏۲۹،‏ ۳۱،‏ ۳۲؛‏ دانیال ۵:‏۲۰‏)‏ این خصوصیت حتی برخی از خادمان یَهُوَه را نیز به دام انداخته و تباه ساخته است.‏

۳.‏ چگونه می‌توانیم به خطرات گستاخی پی ببریم؟‏

۳ بی‌دلیل نیست که در کتاب مقدس آمده است:‏ «چون گستاخی می‌آید خجالت می‌آید،‏ اما حکمت با متواضعان است.‏» (‏امثال ۱۱:‏۲‏،‏ د ج‏)‏ در کتاب مقدس به نمونه‌هایی برمی‌خوریم که صحت این مَثَل را تأیید می‌کنند.‏ با بررسی برخی از این نمونه‌ها درمی‌یابیم که اگر از محدودهٔ اختیاراتمان پا فراتر بگذاریم،‏ کاری خطرناک کرده‌ایم.‏ از اینرو حال به بحث در مورد این موضوع می‌پردازیم که چگونه حسد،‏ جاه‌طلبی،‏ و کم‌طاقتی سبب شد که سه نفری که در آغاز مقاله بدانها اشاره شد گستاخانه عمل کنند و سرانجام نابود گردند.‏

قُورَح—‏شورشگری حسود

۴.‏ الف)‏ قُورَح که بود،‏ و بی‌تردید در چه رویدادهای تاریخیی شرکت داشته است؟‏ ب)‏ قُورَح در سالهای آخر عمرش موجب بروز چه رویداد وخیمی شد؟‏

۴ قُورَح یکی از لاویان قَهاتی و از خویشاوندان موسی و هارُون بود.‏ او ظاهراً دهها سال به یَهُوَه وفادار ماند.‏ قُورَح در میان کسانی بود که با عبور از دریای سُرخ نجات یافتند،‏ و به احتمال زیاد هنگامی که داوری یَهُوَه بر ضد اسرائیلیان گوساله‌پرست در کوه سینا انجام شد در اجرای آن شرکت داشت.‏ (‏خروج ۳۲:‏۲۶‏)‏ اما سرانجام سردمدار شورشی بر ضد موسی و هاروُن شد.‏ داتان،‏ اَبیرام و اُوْن که هر سه رؤبینی بودند به همراه ۲۵۰ تن از سروران اسرائیلی نیز در این شورش شرکت داشتند.‏ * آنان خطاب به موسی و هارُون گفتند:‏ «شما از حد خود تجاوز می‌نمایید،‏ زیرا تمامی جماعت هر یک از ایشان مقدس‌اند،‏ و خداوند در میان ایشان است.‏ پس چرا خویشتن را بر جماعت خداوند بر می‌افرازید؟‏»—‏اعداد ۱۶:‏۱-‏۳‏.‏

۵،‏ ۶.‏ الف)‏ چرا قُورَح علیه موسی و هارُون سر به شورش برداشت؟‏ ب)‏ چرا می‌توان گفت که قُورَح به احتمال زیاد جایگاه خود را در ترتیبات یَهُوَه ناچیز می‌شمارد؟‏

۵ چرا قُورَح پس از سالها وفاداری سر به شورش برداشت؟‏ بی‌شک رهبری موسی بر اسرائیل ستمگرانه نبود زیرا او «مرد بسیار حلیم بود،‏ بیشتر از جمیع مردمانی که بر روی زمینند.‏» (‏اعداد ۱۲:‏۳‏)‏ با وجود این به نظر می‌آید که قُورَح به موسی و هارُون رشک می‌برد و از مقام آنها ناخشنود بود،‏ و همین سبب شد که به اشتباه گمان کند که آنها خودسرانه و خودخواهانه خود را در رأس جماعت قرار داده‌اند.‏—‏مزمور ۱۰۶:‏۱۶‏.‏

۶ بخشی از مشکل قُورَح به احتمال بسیار آن بود که امتیازاتی را که در ترتیبات خدا داشت ناچیز می‌شمارد.‏ درست است که لاویان قَهاتی کاهن نبودند،‏ اما معلم شریعت خدا بودند.‏ حمل وسایل و ظروف خیمه در وقت منتقل کردن آنها به محل دیگر نیز بر عهدهٔ ایشان بود.‏ این کار پی‍شِ پا افتاده‌ای نبود،‏ زیرا فقط کسانی می‌توانستند ظروف مقدس را لمس کنند که از لحاظ مذهبی و اخلاقی پاک بودند.‏ (‏اِشَعْیا ۵۲:‏۱۱‏)‏ به همین خاطر موسی هنگام رویارویی با قُورَح در حقیقت از او پرسید:‏ ‹آیا وظیفهٔ خود را ناچیز می‌شماری و حالا می‌خواهی به کهانت دست یابی؟‏› (‏اعداد ۱۶:‏۹،‏ ۱۰‏)‏ قُورَح به این واقعیت پی نبرده بود که بالاترین افتخار،‏ خدمت وفادارنه به یَهُوَه و به نحوی که او تعیین کرده است می‌باشد،‏ نه دست یافتن به رتبه یا مقامی بخصوص.‏—‏مزمور ۸۴:‏۱۰‏.‏

۷.‏ الف)‏ موسی چگونه با قُورَح و مردانش رفتار کرد؟‏ ب)‏ چگونه شورش قُورَح به نحوی فاجعه‌انگیز پایان گرفت؟‏

۷ موسی از قُورَح و مردانش دعوت کرد تا صبح روز بعد با مِجْمَر (‏آتشدان)‏ و بخور نزد خیمهٔ اجتماع بیایند.‏ آنها کاهن نبودند از اینرو اجازه نداشتند بخور تقدیم کنند.‏ تمام شب وقت تعمق کردن داشتند،‏ بنابراین اگر با آتشدان و بخور بر سر قرار می‌آمدند،‏ به وضوح نشان می‌دادند که هنوز کهانت را حق خود می‌دانند.‏ هنگامی که صبح روز بعد در محل قرار حاضر شدند،‏ یَهُوَه به حق خشم خویش را ابراز کرد.‏ ‹زمین دهان خود را گشوده،‏ [رؤبینیان] را بلعید.‏› بقیهٔ آنها منجمله قُورَح،‏ به آتش خدا سوختند.‏ (‏تثنیه ۱۱:‏۶؛‏ اعداد ۱۶:‏۱۶-‏۳۵؛‏ ۲۶:‏۱۰‏)‏ گستاخی قُورَح موجب نارضایتی خدا شد که خود حد اعلی سرافکندگی و خجالت است!‏

مقاومت در مقابل تمایل به حسادت

۸.‏ چگونه تمایل به حسادت می‌تواند در میان مسیحیان بروز کند؟‏

۸ سرگذشت قُورَح درس عبرتی است برای همهٔ ما.‏ چون در همهٔ ما انسانهای ناکامل تمایل به حسادت وجود دارد،‏ نمود آن را حتی در جماعت مسیحی نیز می‌توان مشاهده کرد.‏ (‏یعقوب ۴:‏۵‏،‏ د ج‏)‏ مثلاً ممکن است به رتبه و مقام علاقه داشته باشیم.‏ شاید ما نیز همچون قُورَح،‏ به کسانی که دارای امتیازات دلخواه ما هستند حسادت بورزیم.‏ یا اینکه شاید مانند یکی از مسیحیان قرن اول به نام دِیوتْرَفِیس عمل کنیم.‏ او شدیداً از اختیارات رسولان انتقاد می‌کرد.‏ دلیل این کار او ظاهراً آن بود که می‌خواست خود،‏ زمام امور را به دست بگیرد.‏ یوحنّا در مورد دِیوتْرَفِیس نوشت که ‹سرداری .‏ .‏ .‏ را دوست می‌داشت.‏›—‏۳یوحنّا ۸‏.‏

۹.‏ الف)‏ از چه طرز فکری در مورد مسئولیتهای جماعت باید پرهیز کنیم؟‏ ب)‏ در مورد جایگاهمان در ترتیبات خدا باید چه نظری داشته باشیم؟‏

۹ البته،‏ اشتباه نیست که مردان مسیحی خواهان به دوش گرفتن مسئولیتهای جماعت باشند.‏ پولس آنها را به این کار تشویق می‌کرد.‏ (‏۱تیموتاؤس ۳:‏۱‏)‏ اما،‏ نباید هیچگاه امتیازاتی را که در خدمت به دست می‌آوریم مدال لیاقت تلقی کنیم،‏ طوری که گویی با به دست آوردن آنها پله‌پله از نردبان ترقی بالا می‌رویم.‏ سخنان عیسی را به خاطر داشته باشیم که گفت:‏ «هر که در میان شما می‌خواهد بزرگ گردد،‏ خادم شما باشد.‏ و هر که می‌خواهد در میان شما مقدّم بُوَد،‏ غلام شما باشد.‏» (‏متّیٰ ۲۰:‏۲۶،‏ ۲۷‏)‏ پس واضح است که حسادت کردن به کسانی که مسئولیتهای بیشتری دارند اشتباه است؛‏ اگر چنین کنیم مانند آن است که بگوییم هر چه «رتبه‌ام» در سازمان یَهُوَه بالاتر باشد در نظر او ارزش بیشتری دارم.‏ عیسی گفت:‏ «جمیع شما برادرانید.‏» (‏متّیٰ ۲۳:‏۸‏)‏ آری،‏ چه مبشر باشیم چه پیشگام،‏ چه تازه تعمید یافته باشیم و چه سابقهٔ طولانی خدمت داشته باشیم،‏ همهٔ کسانی که از صمیم قلب به یَهُوَه خدمت کنند در ترتیبات او جایگاهی پرارزش دارند.‏ (‏لوقا ۱۰:‏۲۷؛‏ ۱۲:‏۶،‏ ۷؛‏ غَلاطیان ۳:‏۲۸؛‏ عبرانیان ۶:‏۱۰‏)‏ براستی موهبتی است که می‌توانیم شانه به شانهٔ میلیونها نفر که خواهان به کار بستن این توصیهٔ کتاب مقدس هستند کار کنیم،‏ که می‌گوید:‏ «همه با یکدیگر فروتنی را بر خود ببندید.‏»—‏۱پِطْرُس ۵:‏۵‏.‏

اَبشالُوم،‏ مردی فرصت‌طلب و جاه‌طلب

۱۰.‏ اَبشالُوم که بود،‏ و چگونه سعی می‌کرد کسانی را که برای دادخواهی نزد پادشاه می‌آمدند به سوی خود بکشاند؟‏

۱۰ سرگذشت اَبشالُوم،‏ پسر سوم داود پادشاه،‏ نمونهٔ بارز بلندپروازی و جاه‌طلبی است.‏ این توطئه‌گر فرصت‌طلب سعی می‌کرد کسانی را که برای دادخواهی نزد پادشاه می‌آمدند به سوی خود بکشاند.‏ او در آغاز طوری وانمود می‌کرد که گویی داود به نیازهای این افراد توجهی ندارد.‏ اما چیزی نگذشت که نقاب از چهره کشید و نیت واقعی‌اش را آشکار ساخت و با لحنی پرطمطراق ندا سر داد که «کاش که در زمین داور می‌شدم و هر کس که دعوایی یا مرافعه‌ای می‌داشت،‏ نزد من می‌آمد و برای او انصاف می‌نمودم.‏» سیاست حیله‌گرانهٔ اَبشالُوم تمامی نداشت.‏ در کتاب مقدس آمده است:‏ «هنگامی که کسی نزدیک آمده،‏ او را تعظیم می‌نمود،‏ دست خود را دراز کرده،‏ او را می‌گرفت و می‌بوسید.‏ و اَبْشالوم با همهٔ اسرائیل که نزد پادشاه برای داوری می‌آمدند بدین منوال عمل می‌نمود.‏» نتیجهٔ آن چه بود؟‏ «اَبْشالوم دل مردان اسرائیل را فریفت.‏»—‏۲سموئیل ۱۵:‏۱-‏۶‏.‏

۱۱.‏ اَبشالُوم چگونه تلاش کرد تاج و تخت داود را غصب کند؟‏

۱۱ اَبشالُوم مصمم بود تاج و تخت پدرش را غصب کند.‏ پنج سال پیش از آن،‏ بزرگترین پسر داود،‏ اَمنُون،‏ ظاهراً به بهانهٔ هتک ناموس تامار،‏ خواهر اَبشالُوم،‏ به دستور او به قتل رسید.‏ (‏۲سموئیل ۱۳:‏۲۸،‏ ۲۹‏)‏ اما حتی در آن وقت نیز اَبشالُوم احتمالاً به دلیل چشمداشت به تخت پدر،‏ با به هلاکت رساندن اَمنُون به خیال خود یکی از رقبایش را از میدان بدر کرد.‏ * در هر حال،‏ اَبشالُوم در فرصتی مناسب دست به کار شد و پادشاهی خویش را در سراسر کشور اعلام داشت.‏—‏۲سموئیل ۱۵:‏۱۰‏.‏

۱۲.‏ چگونه گستاخی اَبشالُوم مایهٔ سرافکندگی و خجالت وی شد؟‏

۱۲ اَبشالُوم مدتی بر مرکب پیروزی سوار بود،‏ زیرا ‹فتنه سخت شد،‏ و قوم با او روز به روز زیاده می‌شدند.‏› پس از مدتی،‏ داود پادشاه مجبور شد از ترس جان بگریزد.‏ (‏۲سموئیل ۱۵:‏۱۲-‏۱۷‏)‏ اما چیزی نگذشت که دوران پیروزی اَبشالُوم به سر آمد زیرا یوآب او را به هلاکت رساند و جسدش را در گودالی افکند و روی آن را با سنگ پوشاند.‏ تصورش را بکن،‏ این مرد جاه‌طلب که سودای پادشاهی در سر داشت،‏ حتی جسدش با احترام دفن نشد!‏ * گستاخی اَبشالُوم حقیقتاً مایهٔ سرافکندگی و خجالت وی شد.‏—‏۲سموئیل ۱۸:‏۹-‏۱۷‏.‏

از روحیهٔ جاه‌طلبی بپرهیزیم

۱۳.‏ روحیهٔ جاه‌طلبی چگونه می‌تواند در دل یک مسیحی ریشه بدواند؟‏

۱۳ به قدرت رسیدن اَبشالُوم و سقوط او برای همهٔ ما درس بزرگی است.‏ در دنیای بی‌رحم امروز،‏ مردم معمولاً برای آنکه خودی نشان دهند یا به امتیاز و ترفیعی دست یابند چاپلوسی کرده،‏ از رؤسای خود تملق می‌کنند.‏ و در عین حال،‏ برای کسب عنایت و حمایت زیردستان خود،‏ در مقابل آنها لافزنی می‌کنند.‏ اگر مراقب نباشیم،‏ چنین روحیهٔ جاه‌طلبی در دل ما نیز ریشه می‌دواند.‏ ظاهراً،‏ در قرن اول مواردی از این قبیل پیش آمد و در نتیجه رسولان لازم دیدند که به این افراد با جدیت هشدار دهند.‏—‏غَلاطیان ۴:‏۱۷؛‏ ۳یوحنّا ۸،‏ ۹‏.‏

۱۴.‏ چرا باید از جاه‌طلبی و خودستایی بپرهیزیم؟‏

۱۴ یَهُوَه در سازمان خود برای افراد حیله‌گر سودجویی که ‹جلال خود را می‌طلبند،‏› جایی قائل نیست.‏ (‏امثال ۲۵:‏۲۷‏)‏ در کتاب مقدس صریحاً آمده است:‏ ‏«خداوند همهٔ لبهای چاپلوس را منقطع خواهد ساخت،‏ و هر زبانی را که سخنان تکبرآمیز بگوید.‏» (‏مزمور ۱۲:‏۳‏)‏ اَبشالُوم لبهای چاپلوس داشت.‏ او به کسانی که به حمایتشان نیاز داشت تملق می‌گفت،‏ فقط برای اینکه به مقامی که در آرزوی آن می‌سوخت دست یابد.‏ به راستی که ما از چه موهبتی برخورداریم که می‌توانیم در میان برادرانی به سر بریم که از این توصیهٔ پولس پیروی می‌کنند:‏ «هیچ چیز را از راه تعصّب و عُجْب مکنید،‏ بلکه با فروتنی دیگران را از خود بهتر بدانید.‏»—‏فیلپّیان ۲:‏۳‏.‏

شاؤل—‏پادشاهی ناشکیبا و کم‌طاقت

۱۵.‏ چگونه شاؤل،‏ زمانی از خود تواضع نشان داد؟‏

۱۵ شاؤل که بعدها به پادشاهی اسرائیل رسید،‏ زمانی مردی افتاده و فروتن بود.‏ به یکی از وقایع دوران جوانی‌اش توجه کن.‏ وقتی که نبی خدا،‏ سموئیل،‏ در مورد وی با نظر مساعد سخن گفت،‏ با فروتنی پاسخ داد:‏ «آیا من بنیامینی و از کوچک‌ترین اسباط بنی‌اسرائیل نیستم؟‏ و آیا قبیلهٔ من از جمیع قبایل سبط بنیامین کوچکتر نیست؟‏ پس چرا مثل این سخنان به من می‌گویی؟‏»—‏۱سموئیل ۹:‏۲۱‏.‏

۱۶.‏ شاؤل چگونه از خود ناشکیبایی و بی‌طاقتی نشان داد؟‏

۱۶ با وجود این،‏ بعدها فروتنی از وجود او رخت بست.‏ او در طی جنگ با فلسطی‌ها مطابق دستور به جِلْجال عقب‌نشینی کرد و در آنجا قرار بود منتظر سموئیل بماند تا بیاید و به خدا دعا کرده،‏ قربانی تقدیم کند.‏ اما سموئیل در وقت معین نیامد و شاؤل با گستاخی،‏ خود قربانی سوختنی را تقدیم کرد.‏ درست وقتی که از این کار فارغ شد سموئیل از راه رسید و از شاؤل پرسید:‏ «چه کردی؟‏» شاؤل پاسخ گفت:‏ «چون دیدم که قوم از نزد من پراکنده می‌شوند و تو در روزهای معیّن نیامدی .‏ .‏ .‏ پس خویشتن را مجبور ساخته،‏ قربانی سوختنی را گذرانیدم.‏»—‏۱سموئیل ۱۳:‏۸-‏۱۲‏.‏

۱۷.‏ الف)‏ چرا اعمال شاؤل در نظر اول قابل توجیه به نظر می‌رسد؟‏ ب)‏ چرا یَهُوَه شاؤل را به دلیل ناشکیبایی‌اش نکوهش کرد؟‏

۱۷ در نظر اول،‏ اعمال شاؤل شاید قابل توجیه به نظر رسد.‏ چرا که قوم خدا «در تنگی» و «مضطرب» بودند و از وضعیت نابسامانشان به خود می‌لرزیدند.‏ (‏۱سموئیل ۱۳:‏۶،‏ ۷‏)‏ البته،‏ اگر شرایط ایجاب کند پیشقدم شدن برای انجام کاری عمل اشتباهی نیست.‏ * اما باید به خاطر داشته باشیم که یَهُوَه به دلهای ما واقف است و نیت باطنی ما را می‌داند.‏ (‏۱سموئیل ۱۶:‏۷‏)‏ از اینرو،‏ به طور حتم در شاؤل خصلتهایی دید که مستقیماً در کتاب مقدس ذکر نشده‌اند.‏ به عنوان مثال،‏ یَهُوَه شاید مشاهده کرد که بی‌طاقتی شاؤل ناشی از تکبر او بوده است.‏ ممکن است شاؤل در مقام پادشاه تمامی اسرائیل،‏ از اینکه مجبور بود منتظر شخصی بماند که در نظرش یک نبی فرتوت و سهل‌انگار بود،‏ شدیداً ناراحت بود!‏ در هر صورت،‏ شاؤل گمان کرد که تأخیر سموئیل به او این حق را می‌دهد که خود آستین بالا زند و به دستورات اکید سموئیل بی‌اعتنایی کند.‏ نتیجهٔ این کار چه بود؟‏ سموئیل از اینکه شاؤل در این کار پیشقدم شد نه تنها از او تمجید نکرد،‏ بلکه شاؤل را توبیخ کرده،‏ گفت:‏ «سلطنت تو استوار نخواهد ماند .‏ .‏ .‏ چونکه تو فرمان خداوند را نگاه نداشتی.‏» (‏۱سموئیل ۱۳:‏۱۳،‏ ۱۴‏)‏ بار دیگر می‌بینیم که گستاخی مایهٔ خجالت و سرافکندگی شد.‏

از ناشکیبایی و بی‌طاقتی بپرهیزیم

۱۸،‏ ۱۹.‏الف)‏ چگونه بی‌طاقتی می‌تواند موجب شود که خادمان امروزهٔ خدا با گستاخی عمل کنند؟‏ ب)‏ چه نکته‌ای را نباید در مورد ادارهٔ جماعت مسیحی از نظر دور داریم؟‏

۱۸ عمل گستاخانهٔ شاؤل در کتاب مقدس برای استفادهٔ ما نوشته شده است.‏ (‏۱قُرِنتیان ۱۰:‏۱۱‏)‏ ناکاملیهای برادرانمان به آسانی می‌تواند ما را آزار دهد.‏ ما نیز همچون شاؤل ممکن است شکیبایی و صبر خود را از دست بدهیم و گمان کنیم که برای آنکه کارها درست انجام شوند خودمان باید آستین بالا بزنیم.‏ مثلاً برادری را تصور کن که در کار سازماندهی مهارت دارد.‏ همیشه سر وقت حاضر است،‏ با روال امور جماعت بخوبی آشناست و سخنران و معلم زبردستی است.‏ اما می‌بیند که شیوهٔ عمل دیگران با معیارهای موشکافانهٔ او هماهنگی ندارد و علاوه بر این آنها تا حد دلخواه وی کارآیی ندارند.‏ آیا این امر جوازی است برای آنکه از خود ناشکیبایی و بی‌طاقتی نشان دهد؟‏ آیا باید از برادرانش انتقاد کند و حتی طوری القا کند که گویی اگر به خاطر تلاشهای او نبود هیچ کاری انجام نمی‌شد و جماعت متزلزل می‌گشت؟‏ چنین طرز فکری گستاخانه است!‏

۱۹ چیست که جماعت مسیحی را استوار نگاه می‌دارد؟‏ زبردستی در مدیریت؟‏ کارآیی؟‏ میزان دانش و معرفت؟‏ البته نمی‌توان انکار کرد که این عوامل به ادارهٔ امور در جماعت کمک می‌کنند.‏ (‏۱قُرِنتیان ۱۴:‏۴۰؛‏ فیلپّیان ۳:‏۱۶؛‏ ۲پِطْرُس ۳:‏۱۸‏)‏ اما،‏ عیسی گفت در درجهٔ اول محبت است که پیروانش را مشخص می‌سازد.‏ (‏یوحنّا ۱۳:‏۳۵‏)‏ به همین دلیل پیران دلسوز و مهربان در حالیکه نظم را رعایت می‌کنند؛‏ باید در نظر داشته باشند که جماعت یک شرکت تجاری نیست که احتیاج به مدیریت خشک و انعطاف‌ناپذیر داشته باشد،‏ بلکه از گله‌ای تشکیل شده است که به مراقبت مهرآمیز نیاز دارد.‏ (‏اِشَعْیا ۳۲:‏۱،‏ ۲؛‏ ۴۰:‏۱۱‏)‏ اگر چنین اصولی با گستاخی نادیده گرفته شوند،‏ رقابت و مشاجره پیش می‌آید.‏ در حالیکه نظم خدایی صلح و آرامش به همراه می‌آورد.‏—‏۱قُرِنتیان ۱۴:‏۳۳‏،‏ انجیل شریف؛‏ غَلاطیان ۶:‏۱۶‏.‏

۲۰.‏ در مقالهٔ بعدی چه نکاتی را مورد بررسی قرار خواهیم داد؟‏

۲۰ سرگذشت قُورَح،‏ اَبشالُوم،‏ و شاؤل در کتاب مقدس بروشنی نشان می‌دهد که گستاخی به سرافکندگی و خجالت می‌انجامد،‏ همانطور که در امثال ۱۱:‏۲ ذکر شده است.‏ اما در همان آیهٔ کتاب مقدس آمده است که «حکمت با متواضعان است.‏» تواضع یعنی چه؟‏ کدامیک از شخصیتهای کتاب مقدس ما را در درک این خصوصیت یاری می‌کنند و چگونه می‌توانیم در زندگی از خود تواضع نشان دهیم؟‏ این پرسشها را در مقالهٔ بعدی مورد بررسی قرار خواهیم داد.‏

‏[پاورقی‌ها]‏

^ بند 4 رَؤبین نخستین پسر یعقوب بود،‏ از اینرو آن دسته از اخلاف او که تحت تأثیر قُورَح سر به شورش برداشتند احتمالاً از اینکه موسی از تبارِ لاوی بود و ادارهٔ امور را به دست داشت ناخشنود بودند.‏

^ بند 11 به کیلاب،‏ پسر دوم داود فقط در موقع تولدش اشاره شده است.‏ احتمالاً او پیش از شورش اَبشالُوم جان سپرده بود.‏

^ بند 12 در روزگار کتاب مقدس خاکسپاری جسد شخص متوفی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود.‏ از اینرو،‏ اگر جسدش دفن نمی‌شد مصیبت به حساب می‌آمد و در اغلب موارد نشانهٔ نارضایتی خدا از آن شخص محسوب می‌شد.‏—‏اِرْمیا ۲۵:‏۳۲،‏ ۳۳‏.‏

^ بند 17 برای مثال،‏ فینَحاس برای متوقف ساختن بلایی که دهها هزار تن از اسرائیلیان را به کام مرگ فرستاد بسرعت عمل کرد،‏ و داود مردان گرسنهٔ خود را تشویق کرد تا در خوردن نانِ تَقْدِمِه در ‹خانهٔ خدا› به او بپیوندند.‏ خدا هیچیک از این افراد را به دلیل گستاخی محکوم نکرد.‏—‏متّیٰ ۱۲:‏۲-‏۴؛‏ اعداد ۲۵:‏۷-‏۹؛‏ ۱سموئیل ۲۱:‏۱-‏۶‏.‏

آیا به خاطر می‌آوری؟‏

‏• گستاخی چیست؟‏

‏• چگونه حسادت سبب شد که قُورَح گستاخانه عمل کند؟‏

‏• از سرگذشت اَبشالُوم جاه‌طلب چه می‌آموزیم؟‏

‏• چگونه می‌توانیم از ناشکیبایی و بی‌طاقتیی که شاؤل از خود نشان داد پرهیز کنیم؟‏

‏[سؤالات مقالهٔ مطالعه‌ای]‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۲۰]‏

شاؤل شکیبایی و صبر خویش را از دست داد و گستاخانه رفتار کرد