مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

به نیازمندان احسان بنما

به نیازمندان احسان بنما

به نیازمندان احسان بنما

‏«با یکدیگر احسان .‏ .‏ .‏ معمول دارید.‏» —‏ زَکَرِیّا ۷:‏۹‏.‏

۱،‏ ۲.‏ الف)‏ چرا باید احسان بنماییم؟‏ ب)‏ در این مقاله به چه سؤالاتی پاسخ داده خواهد شد؟‏

یَهُوَه خدا در کلام خود ما را ترغیب کرده است که ‹رحمت [احسان] را دوست بداریم.‏› (‏ میکاه ۶:‏۸‏)‏ او دلیل آن را نیز به ما خاطر نشان می‌سازد.‏ نخست اینکه «مرد رحیم به خویشتن احسان می‌نماید.‏» (‏ امثال ۱۱:‏۱۷‏)‏ و براستی که چنین است!‏ احسان همچنین رابطهٔ میان انسان‌ها را صمیمی‌تر و محکم‌تر می‌سازد.‏ و ثمرهٔ آن داشتن دوستانی وفادار است؛‏ چه پاداش بزرگی!‏ —‏ امثال ۱۸:‏۲۴‏.‏

۲ کتاب مقدّس همچنین می‌گوید:‏ «هر که عدالت و رحمت [احسان] را متابعت کند،‏ حیات .‏ .‏ .‏ خواهد یافت.‏» (‏ امثال ۲۱:‏۲۱‏)‏ متابعت از احسان رحیمانه ما را محبوب خدا می‌سازد و این امکان را به وجود می‌آورد تا از برکات آتی او منجمله حیات ابدی برخوردار گردیم.‏ امّا ما انسان‌ها چگونه می‌توانیم احسان بنماییم؟‏ به چه کسانی باید احسان کنیم؟‏ و احسان چه تفاوتی با لطفی انسان‌دوستانه دارد؟‏

احسان در مقایسه با ملاطفت

۳.‏ ملاطفت چه فرقی با احسان دارد؟‏

۳ احسان از جهات مختلف از ملاطفت متمایز می‌شود.‏ برای نمونه،‏ فردی ممکن است بدون داشتن دلبستگی عمیق به شخص دیگر از روی انسان‌دوستی لطفی در حق وی نماید.‏ در حالی که لازمهٔ احسان کردن دلبستگی و علاقهٔ قلبی است.‏ در کتاب مقدّس احسان میان انسان‌ها اغلب بر مبنای رابطه‌ای می‌باشد که از پیش وجود داشته است.‏ (‏ پیدایش ۲۰:‏۱۳؛‏ ۲سموئیل ۳:‏۸؛‏ ۱۶:‏۱۷‏)‏ و یا ممکن است بر مبنای رابطه‌ای باشد که به سبب عملی خیر به وجود آمده است.‏ (‏ یوشَع ۲:‏۱،‏ ۱۲-‏۱۴؛‏ ۱سموئیل ۱۵:‏۶؛‏ ۲سموئیل ۱۰:‏۱،‏ ۲‏)‏ برای روشن ساختن تفاوت میان احسان و ملاطفت به کتاب مقدّس رجوع می‌کنیم و دو نمونه را،‏ یکی از ملاطفت و دیگری از احسان در نظر می‌گیریم.‏

۴،‏ ۵.‏ تفاوت میان ملاطفت و احسان چگونه در دو نمونهٔ مذکور قابل مشاهده است؟‏

۴ نمونهٔ بارز ملاطفت رفتاری بود که نسبت به پولُس رسول و دیگر غریقانی که همراه وی بودند به عمل آمد.‏ پس از در هم شکسته شدن کشتی ایشان امواج آنان را به جزیرهٔ مَلِیطَه (‏ مالت)‏ آورد.‏ (‏ اَعمال ۲۷:‏۳۷–‏۲۸:‏۱‏)‏ اهالی آن جزیره با اینکه نه تعهدی به این غریقان داشتند و نه رابطهٔ دوستی‌ای با ایشان،‏ ‹با آنان کمال ملاطفت را نمودند.‏› (‏ اَعمال ۲۸:‏۲،‏ ۷‏)‏ مهمان‌نوازی ایشان عملی محبّت‌آمیز بود،‏ لیکن آن را در برخوردی تصادفی و با گروهی غریب به عمل آوردند.‏ بنابراین،‏ عمل آنان را می‌توان لطفی انسان‌دوستانه نامید.‏

۵ حال مهمان‌نوازی داود پادشاه از مَفِیبوشَت،‏ فرزند دوست نزدیک داود،‏ یوناتان را در نظر بگیریم.‏ داود به مَفِیبوشَت گفت:‏ «تو دائماً بر سفرهٔ من نان خواهی خورد.‏» داود در توضیح این عمل خود گفت:‏ «به خاطر پدرت یوناتان بر تو البتّه احسان خواهم نمود.‏» (‏ ۲سموئیل ۹:‏۶،‏ ۷،‏ ۱۳‏)‏ مهمان‌نوازی بی‌دریغ داود صرفاً از روی انسان‌دوستی نبود،‏ بلکه براستی احسان به شمار می‌رفت زیرا با این کار نشان داد که به رابطهٔ دوستی خود با یوناتان وفادار است.‏ (‏ ۱سموئیل ۱۸:‏۳؛‏ ۲۰:‏۱۵،‏ ۴۲‏)‏ امروزه نیز همهٔ خادمان خدا نسبت به دیگران رفتاری انسان‌دوستانه دارند.‏ لیکن،‏ به اهل ایمان یعنی کسانی که رابطهٔ خداپسندانه با ایشان دارند احسان یا به عبارت دیگر محبّت وفادارانه ابراز می‌دارند.‏ —‏ متّیٰ ۵:‏۴۵؛‏ غَلاطیان ۶:‏۱۰‏.‏

۶.‏ در کتاب مقدّس چه ویژگی‌هایی از احسان میان انسان‌ها را می‌توان ملاحظه کرد؟‏

۶ به منظور تشخیص ویژگی‌های دیگر احسان،‏ سه گزارش از کتاب مقدّس را در ادامهٔ این مقاله مختصراً مورد بررسی قرار خواهیم داد.‏ با بررسی این سه گزارش خواهیم دید که احسان بشری (‏ ۱)‏ کار یا خدمتی مشخص است که (‏ ۲)‏ با رضامندی انجام شود و (‏ ۳)‏ بویژه در خصوص فردی نیازمند صورت گیرد.‏ از این گزارشات همچنین می‌توانیم طریق احسان کردن را بیاموزیم.‏

احسان یک پدر

۷.‏ خادم ابراهیم به بَتُوئیل و لابان چه گفت و بر چه موضوعی تأکید کرد؟‏

۷ سِفر پیدایش ۲۴:‏۲۸-‏۶۷ باقی گزارش خادم ابراهیم را که در مقالهٔ قبل بررسی نمودیم چنین نقل می‌کند.‏ پس از آشنایی خادم ابراهیم با رِفقَه،‏ بَتُوئیل پدر رِفقَه او را به خانهٔ خود دعوت کرد.‏ (‏ آیات ۲۸-‏۳۲‏)‏ خادم به تفصیل شرح حال خود را در خصوص یافتن زنی برای پسر آقایش نقل کرد.‏ (‏ آیات ۳۳-‏۴۷‏)‏ او بویژه تأکید نمود که موفقیّتی که تا کنون کسب کرده است یعنی همینکه یَهُوَه ‹او را به راه راست هدایت فرمود،‏ تا دختر برادر آقای خود را،‏ برای پسرش بگیرد› مسلّماً نشانی از سوی یَهُوَه است.‏ (‏ آیهٔ ۴۸‏)‏ وی بی‌شک امید داشت بیان صادقانه‌اش بَتُوئیل و پسر وی لابان را قانع سازد که این مأموریّت از جانب خداست.‏ خادم در پایان چنین گفت:‏ «اکنون اگر بخواهید با آقایم احسان و صداقت کنید،‏ پس مرا خبر دهید.‏ و اگر نه مرا خبر دهید،‏ تا بطرف راست یا چپ ره‌سپر شوم.‏» —‏ آیهٔ ۴۹‏.‏

۸.‏ وقتی موضوع رفتن رِفقَه پیش آمد بَتُوئیل چه عکس‌العملی از خود نشان داد؟‏

۸ یَهُوَه تا همینجا احسان بسیار به ابراهیم نموده بود.‏ (‏ پیدایش ۲۴:‏۱۲،‏ ۱۴،‏ ۲۷‏)‏ آیا بَتُوئیل نیز چنین می‌کرد و اجازه می‌داد رِفقَه با خادم ابراهیم روانه شود؟‏ آیا احسان انسانی بر احسان الٰهی افزون می‌شد؟‏ و یا اینکه تمام آن سفر طولانی بی‌ثمر می‌ماند؟‏ می‌توان تصوّر کرد که چقدر خیال خادم ابراهیم آسوده شد،‏ وقتی لابان و بَتُوئیل گفتند:‏ «این امر از خداوند صادر شده است.‏» (‏ آیهٔ ۵۰‏)‏ آنان دست یَهُوَه را در پس این امور مشاهده نمودند و بی‌آنکه تردیدی به دل راه دهند مطابق مقصود الٰهی عمل کردند.‏ بَتُوئیل احسان خویش را چنین ابراز نمود:‏ «اینک رِفقَه حاضر است،‏ او را برداشته،‏ روانه شو تا زن پسرِ آقایت باشد،‏ چنانکه خداوند گفته است.‏» (‏ آیهٔ ۵۱‏)‏ رِفقَه به ارادهٔ خود همراه خادم ابراهیم راهی خانهٔ اِسحاق شد و همسر محبوب وی گشت.‏ —‏ آیات ۴۹‏،‏ ۵۲-‏۵۸‏،‏ ۶۷‏.‏

احسان یک پسر

۹،‏ ۱۰.‏ الف)‏ یعقوب از پسر خود چه درخواست کرد؟‏ ب)‏ یوسف چگونه به پدر خود احسان نمود؟‏

۹ یعقوب نوهٔ ابراهیم نیز مورد احسانی عظیم قرار گرفت.‏ چنانکه در پیدایش باب ۴۷ آمده است وی در مصر بود که «وفاتش نزدیک شد.‏» (‏ آیات ۲۷-‏۲۹‏)‏ یعقوب از این نگران بود که خارج از سرزمینی که خدا به ابراهیم وعده داده بود وفات یابد.‏ (‏ پیدایش ۱۵:‏۱۸؛‏ ۳۵:‏۱۰،‏ ۱۲؛‏ ۴۹:‏۲۹-‏۳۲‏)‏ او نمی‌خواست در مصر دفن شود،‏ لذا ترتیبی داد تا پس از مرگ جسدش به سرزمین کنعان حمل شود.‏ چه کسی بهتر از پسر بانفوذش یوسف می‌توانست این آرزو را برآورده سازد؟‏

۱۰ در کتاب مقدّس می‌خوانیم:‏ «[یعقوب] پسر خود یوسف را طلبیده،‏ بدو گفت:‏ ‹الآن اگر در نظر تو التفات یافته‌ام،‏ .‏ .‏ .‏ احسان و امانت با من بکن،‏ و زنهار مرا در مصر دفن منما،‏ بلکه با پدران خود بخوابم و مرا از مصر برداشته،‏ در قبر ایشان دفن کن.‏› » (‏ پیدایش ۴۷:‏۲۹،‏ ۳۰‏)‏ یوسف عهد نمود تا به درخواست وی عمل کند.‏ اندکی بعد یعقوب وفات یافت.‏ یوسف و برادران دیگر وی جسد «او را به زمین کنعان بردند.‏ و او را در مغارهٔ صحرای مَکفیله،‏ که ابراهیم .‏ .‏ .‏ خریده بود،‏ .‏ .‏ .‏ دفن کردند.‏» (‏ پیدایش ۵۰:‏۵-‏۸،‏ ۱۲-‏۱۴‏)‏ یوسف با این کار به پدر خود احسان نمود.‏

احسان یک عروس

۱۱،‏ ۱۲.‏ الف)‏ روت چگونه به نَعُومی احسان نمود؟‏ ب)‏ چرا می‌توان گفت که احسان «آخر» روت از احسان «اوّل» او بیشتر بود؟‏

۱۱ کتاب روت نشان می‌دهد که چگونه نَعُومی که شوهر و پسران خود را از دست داده بود مورد احسان روت عروس مُوْآبی و بیوه‌اش قرار گرفت.‏ هنگامی که نَعُومی تصمیم به بازگشت به بیت‌لَحَم یهودا گرفت،‏ روت از روی احسان و با عزمی استوار گفت:‏ «هر جایی که رَوْی می‌آیم و هر جایی که منزل کنی،‏ منزل می‌کنم،‏ قوم تو قوم من و خدای تو خدای من خواهد بود.‏» (‏ روت ۱:‏۱۶‏)‏ بعدها نیز روت بار دیگر احسان خود را با تصمیم به ازدواج با بُوعَز خویشاوند سالخوردهٔ نَعُومی نشان داد.‏ * (‏ تثنیه ۲۵:‏۵،‏ ۶؛‏ روت ۳:‏۶-‏۹‏)‏ بُوعَز به روت گفت:‏ «در آخر بیشتر احسان نمودی از اوّل،‏ چونکه در عقب جوانان،‏ چه فقیر و چه غنی،‏ نرفتی.‏» —‏ روت ۳:‏۱۰‏.‏

۱۲ احسان «اوّل» روت به زمانی باز می‌گشت که قوم خود را به قصد همراهی کردن نَعُومی ترک کرد.‏ (‏ روت ۱:‏۱۴؛‏ ۲:‏۱۱‏)‏ امّا احسان «آخر» روت یعنی رضامندی او به ازدواج با بُوعَز حتّی از احسان اوّل او نیز بیشتر بود.‏ اکنون روت می‌توانست وارثی برای نَعُومی که دیگر در سن بچه‌دار شدن نبود به وجود آورد.‏ روت با بُوعَز ازدواج کرد و وقتی فرزندی به دنیا آورد زنان بیت‌لَحَم گفتند:‏ «برای نَعُومی پسری زاییده شد.‏» (‏ روت ۴:‏۱۴،‏ ۱۷‏)‏ براستی که «زن نیکو،‏» صفتی شایسته برای روت بود و یَهُوَه نیز او را پاداشی عظیم داده در زمرهٔ اعقاب عیسی مسیح قرار داد.‏ —‏ روت ۲:‏۱۲؛‏ ۳:‏۱۱؛‏ ۴:‏۱۸-‏۲۲؛‏ متّیٰ ۱:‏۱،‏ ۵،‏ ۶‏.‏

احسان با عمل ابراز می‌شود

۱۳.‏ بَتُوئیل،‏ یوسف،‏ و روت چگونه احسان نمودند؟‏

۱۳ بَتُوئیل،‏ یوسف،‏ و روت چگونه احسان نمودند؟‏ ایشان احسان خود را نه تنها با کلام نیکو بلکه با انجام کار یا خدمتی مشخص ابراز کردند.‏ برای نمونه،‏ بَتُوئیل فقط نگفت،‏ «اینک رِفقَه،‏» بلکه ‹رِفقَه را با خادم ابراهیم روانه کرد.‏› (‏ پیدایش ۲۴:‏۵۱،‏ ۵۹‏)‏ یوسف فقط نگفت،‏ «آنچه گفتی خواهم کرد،‏» بلکه او و برادرانش «طوریکه [یعقوب] امر فرموده بود،‏ کردند.‏» (‏ پیدایش ۴۷:‏۳۰؛‏ ۵۰:‏۱۲،‏ ۱۳‏)‏ روت نیز فقط نگفت،‏ «هر جایی که رَوْی می‌آیم،‏» بلکه قوم خود را ترک کرد و با نَعُومی ‹روانه شد تا به بیت‌لَحَم رسیدند.‏› (‏ روت ۱:‏۱۶،‏ ۱۹‏)‏ روت در یهودا نیز «موافق هر چه مادرشوهرش او را امر فرموده بود،‏ رفتار نمود.‏» (‏ روت ۳:‏۶‏)‏ آری،‏ روت،‏ یوسف،‏ و بَتُوئیل احسان خود را با انجام کار یا خدمتی ابراز کردند.‏

۱۴.‏ الف)‏ امروزه خادمان یَهُوَه چگونه به برادران و خواهران خود احسان می‌نمایند؟‏ ب)‏ در جماعت خود چه احسان‌هایی مشاهده می‌کنی؟‏

۱۴ امروزه نیز مشاهدهٔ خادمان یَهُوَه که با اَعمال مستمر احسان خود را ابراز می‌دارند واقعاً مایهٔ دلگرمی است.‏ برای نمونه،‏ به کسانی فکر کن که به نحوی خستگی‌ناپذیر به برادران و خواهران رنجور،‏ افسرده،‏ و یا غصه‌دار خود از لحاظ عاطفی کمک می‌کنند.‏ (‏ امثال ۱۲:‏۲۵‏)‏ یا مسیحیانی را در نظر بگیر که وفادارانه برادران و خواهران سالمند خود را با اتومبیل به سالن ملکوت می‌برند.‏ آنای ۸۲ ساله که به آرترز دچار است از قول بسیاری سالخوردگان دیگر می‌گوید:‏ «من همّت برادران و خواهرانم را که مرا به تمام جلسات می‌برند برکتی از طرف یَهُوَه می‌دانم.‏ با تمام وجود از یَهُوَه تشکّر می‌کنم که به من چنین برادران و خواهران بامحبّتی داده است.‏» آیا تو نیز در جماعت خود اینچنین به برادران و خواهران خود احسان می‌نمایی؟‏ (‏ ۱یوحنّا ۳:‏۱۷،‏ ۱۸‏)‏ بدان که احسان‌های تو بسیار در خور تقدیر است.‏

احسان با رضامندی ابراز می‌شود

۱۵.‏ سه گزارشی که از کتاب مقدّس نقل شد چه جنبهٔ دیگری از احسان را نشان می‌دهد؟‏

۱۵ از گزارشاتی که از کتاب مقدّس نقل شد همچنین می‌توان مشاهده کرد که احسان با رضامندی ابراز می‌شود نه از روی اجبار.‏ بَتُوئیل و رِفقَه هر دو مشتاقانه به خادم ابراهیم کمک کردند.‏ (‏ پیدایش ۲۴:‏۵۱،‏ ۵۸‏)‏ یوسف بدون اینکه کسی او را زیر فشار قرار داده باشد احسان نمود.‏ (‏ پیدایش ۵۰:‏۴،‏ ۵‏)‏ روت نیز کاملاً ‹برای رفتن همراه [نَعُومی] مصمّم بود.‏› (‏ روت ۱:‏۱۸‏)‏ و وقتی نَعُومی از او خواست پیش بُوعَز برود،‏ دختر مُوْآبی از روی احسان خویش گفت:‏ «هر چه به من گفتی،‏ خواهم کرد.‏» —‏ روت ۳:‏۱-‏۵‏.‏

۱۶،‏ ۱۷.‏ اهمیّت احسان بَتُوئیل،‏ یوسف،‏ و روت بویژه از چه مشخص می‌شود،‏ و چه چیزی آنان را به احسان نمودن برانگیخت؟‏

۱۶ احسان بَتُوئیل،‏ یوسف،‏ و روت براستی چشمگیر بود.‏ زیرا ابراهیم،‏ یعقوب،‏ و نَعُومی نمی‌توانستند هیچ اِعمال نفوذی بر ایشان داشته باشند.‏ برای مثال،‏ بَتُوئیل هیچ الزام قانونی‌ای نداشت دخترش را روانه سازد.‏ می‌توانست به خادم ابراهیم بگوید:‏ ‹می‌خواهم دختر پرکارم در همین خانه بماند.‏› (‏ پیدایش ۲۴:‏۱۸-‏۲۰‏)‏ یوسف نیز در به جا آوردن درخواست پدرش کاملاً آزاد بود،‏ چرا که یعقوب وفات یافته بود و نمی‌توانست یوسف را مجبور کند پای کلام خود بماند.‏ نَعُومی نیز به روت گفت که اگر می‌خواهد می‌تواند نزد قوم خود بماند.‏ (‏ روت ۱:‏۸‏)‏ روت همچنین آزاد بود که به جای بُوعَز با یکی از «جوانان» ازدواج کند.‏

۱۷ بَتُوئیل،‏ یوسف،‏ و روت با رضامندی احسان نمودند،‏ در واقع دلشان آنان را به این کار برانگیخت.‏ آنان این را مسئولیّتی اخلاقی در قبال کسانی که با ایشان وابستگی عاطفی داشتند می‌دانستند،‏ همانطور که داود پادشاه بعدها خود را موظف دید که به مَفِیبوشَت احسان کند.‏

۱۸.‏ الف)‏ پیران مسیحی با چه نگرشی گلهٔ خدا را شبانی می‌کنند؟‏ ب)‏ یک پیر مسیحی چگونه احساس خود را در خصوص کمک به دیگران ابراز داشت؟‏

۱۸ احسان هنوز هم از خصوصیّات بارز امّت خداست،‏ بویژه مردانی که شبانی گلهٔ او را بر عهده دارند.‏ (‏ مزمور ۱۱۰:‏۳؛‏ ۱تَسّالونیکیان ۵:‏۱۲‏)‏ این پیران یا سرپرستان مسیحی خود را موظف می‌دانند مسئولیّتی را که به ایشان واگذار شده است به نحو احسن انجام دهند.‏ (‏ اَعمال ۲۰:‏۲۸‏)‏ ایشان کار شبانی و دیگر احسان‌های خویش را برای جماعت «نه به زور بلکه به رضامندی» انجام می‌دهند.‏ (‏ ۱پِطْرُس ۵:‏۲‏)‏ پیران مسیحی گلهٔ خدا را شبانی می‌کنند چون اوّلاً این یک وظیفه است و دوّماً به این کار اشتیاق دارند.‏ احسان ایشان به گوسفندان مسیح از روی وظیفه‌شناسی و میل قلبی است.‏ (‏ یوحنّا ۲۱:‏۱۵-‏۱۷‏)‏ یک پیر مسیحی می‌گوید:‏ «واقعاً دوست دارم به برادرانم سر بزنم،‏ یا فقط برای احوالپرسی هم که شده به آنان تلفن کنم.‏ کمک کردن به برادرانم احساس رضایت و خوشحالی زیادی در من به وجود می‌آورد!‏» همهٔ پیران دلسوز همین نظر را دارند.‏

احسان به نیازمندان

۱۹.‏ چه نکته‌ای در گزارشات مورد بحث جلب توجه می‌کند؟‏

۱۹ نکتهٔ دیگری که در گزارشات نقل‌شده جلب توجه می‌کند این است که افراد مورد احسان قرارگرفته،‏ خود به تنهایی قادر نبودند نیازشان را برآورده سازند.‏ مثلاً،‏ ابراهیم برای ادامهٔ نسلش به کمک بَتُوئیل نیاز داشت.‏ یعقوب برای آنکه پس از مرگ جسدش در کنعان دفن شود به کمک یوسف نیاز پیدا می‌کرد.‏ و نَعُومی نیز برای داشتن وارث به کمک روت نیازمند بود.‏ ابراهیم،‏ یعقوب،‏ و نَعُومی هر سه برای برآورده ساختن نیازشان به کمک نیاز داشتند.‏ امروزه نیز می‌باید بویژه به نیازمندان احسان کنیم.‏ (‏ امثال ۱۹:‏۱۷‏)‏ همهٔ ما باید ایّوب پَطرِیارْخ را سرمشق قرار دهیم،‏ که به ‹فقیری که استغاثه می‌کرد و یتیمی که معاون نداشت› کمک می‌کرد.‏ ایّوب همچنین ‹ دل بیوه‌زنان را خوشحال می‌ساخت› و ‹به جهت کوران چشم بود،‏ و به جهت لنگان پای.‏› —‏ ایّوب ۲۹:‏۱۲-‏۱۵‏.‏

۲۰،‏ ۲۱.‏ به چه کسانی باید احسان کنیم،‏ و هر یک از ما باید چه کاری را با رضامندی انجام دهد؟‏

۲۰ در تمام جماعات مسیحی رنج‌دیدگان و مصیبت‌زدگانی هستند که «استغاثه» و طلب کمک می‌کنند.‏ گاه دلیل آن تنهایی است گاه یأس،‏ خود را بی‌ارزش حس کردن،‏ سرخوردگی از دیگران،‏ بیماری‌ای وخیم،‏ و یا مرگ یک عزیز.‏ دلیل آن هر چه باشد،‏ شایسته و حتّی بایسته است که با رضامندی به نیازهای این عزیزان رسیدگی کنیم و احسان خویش را از ایشان دریغ نداریم.‏ —‏ ۱تَسّالونیکیان ۵:‏۱۴‏.‏

۲۱ باشد که همواره به یَهُوَه «خدای رحیم» اقتدا کنیم.‏ (‏ خروج ۳۴:‏۶؛‏ اَفَسُسیان ۵:‏۱‏)‏ برای این منظور ما نیز باید با رضامندی آستین بالا زده کاری یا خدمتی مشخص در حق دیگران و بویژه نیازمندان انجام دهیم.‏ وقتی ‹با یکدیگر احسان معمول می‌داریم› بدون شک هم یَهُوَه را جلال می‌دهیم،‏ و هم شادی عظیمی در دل خودمان ایجاد می‌کنیم.‏ —‏ زَکَرِیّا ۷:‏۹‏.‏

‏[پاورقی]‏

^ بند 11 برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص نوع ازدواجی که در اینجا عنوان شده است صفحهٔ ۳۷۰ جلد اوّل «بینش بر نوشته‌های مقدّس» (‏ انگل‍.‏)‏ چاپ شاهدان یَهُوَه ملاحظه شود.‏

چگونه پاسخ می‌دهی؟‏

‏• احسان با ملاطفت چه تفاوتی دارد؟‏

‏• بَتُوئیل،‏ یوسف،‏ و روت چگونه احسان نمودند؟‏

‏• با چه نگرشی می‌باید به دیگران احسان کنیم؟‏

‏• به چه کسانی می‌باید احسان بنماییم؟‏

‏[سؤالات مقالهٔ مطالعه‌ای]‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۵]‏

بَتُوئیل چگونه به ابراهیم احسان کرد؟‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۸]‏

احسان روت برای نَعُومی برکت به بار آورد

‏[تصاویر در صفحهٔ ۲۰]‏

احسان بشری با رضامندی است،‏ با کار یا خدمتی مشخص ابراز می‌شود،‏ و در حق نیازمندان صورت می‌گیرد