مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

آیا با خدا همگام خواهید شد؟‏

آیا با خدا همگام خواهید شد؟‏

آیا با خدا همگام خواهید شد؟‏

‏‹ در حضور خدای خویش با فروتنی سلوک نما.‏› —‏ میکاه ۶:‏۸‏.‏

۱،‏ ۲.‏ چرا می‌توان اشتیاق یَهُوَه را به شوق و اشتیاق پدری دلسوز تشبیه کرد که به فرزندش راه رفتن می‌آموزد؟‏

نخستین گام‌های لرزان کودکی را تصوّر کنید که با بازوهای گشوده به طرف پدرش می‌رود.‏ این قدم‌های کوچک کودک شاید به نظر کم‌اهمیت باشند ولی پدر و مادرش را غرق شادی و شعف می‌کند.‏ برای آن‌ها قدم اوّل فرزندشان نقطهٔ عطفی است که امیدها و آرزوهای بی‌شماری را برای آینده‌ای او نوید می‌دهد.‏ والدین کودک با شوق تمام چشم‌انتظار ماه‌ها و سال‌های آتی‌اند تا بتوانند دست فرزند دلبندشان را بگیرند و با او قدم بزنند.‏ و امیدوارند همیشه راهنما و حامی خوبی برای فرزندشان باشند.‏

۲ یَهُوَه انسان‌ها را به چشم فرزندان خود می‌نگرد.‏ او در جایی در مورد قوم خود اسرائیل (‏ یا اِفرایم)‏ گفت:‏ «من راه رفتن را به اِفرایم تعلیم دادم و او را به بازوها برداشتم.‏ .‏ .‏.‏ ایشان را .‏ .‏ .‏ به بندهای محبت جذب نمودم.‏» (‏ هوشَع ۱۱:‏۳،‏ ۴‏)‏ یَهُوَه در اینجا خود را به پدر مهربانی تشبیه می‌کند که با صبر و حوصله به فرزندش راه رفتن می‌آموزد و هنگامی که بر زمین می‌افتد او را در آغوش می‌گیرد و از زمین بلند می‌کند.‏ آری،‏ یَهُوَه،‏ پدر آسمانی،‏ مشتاق است که به ما،‏ کودکان خود راه رفتن بیاموزد.‏ هر گامی که به جلو برمی‌داریم او در کنار ما و راهنما و محافظ ماست.‏ بلی،‏ همان طور که در آیهٔ اصلی مقاله آمده است انسان‌ها هم قادرند و هم مجازند با خدا راه بروند!‏ (‏ میکاه ۶:‏۸‏)‏ ولی بیایید ببینیم که راه رفتن با خدا به چه معنی است؟‏ چرا باید با خدا همگام شویم؟‏ چگونه چنین کاری ممکن است؟‏ و از راه رفتن با خدا چه برکاتی نصیب ما می‌شود؟‏ در ادامهٔ مقاله به این چهار پرسش پاسخ خواهیم گفت.‏

راه رفتن با خدا به چه معنی است؟‏

۳،‏ ۴.‏ الف)‏ چرا راه رفتن با خدا تشبیه خوبی است؟‏ ب)‏ مفهوم راه رفتن با خدا چیست؟‏

۳ بدیهی است که موجودی جسمانی همچون انسان نمی‌تواند حقیقتاً با یَهُوَه که وجودی روحی است راه برود.‏ (‏ خروج ۳۳:‏۲۰؛‏ یوحنّا ۴:‏۲۴‏)‏ کتاب مقدّس رابطهٔ انسان با خدا را به راه رفتن با خدا تشبیه می‌کند.‏ راه رفتن تشبیه خوبی است چون که عملی است انسانی و در انحصار هیچ ملت و کشور و فرهنگی نیست و حتی برای انسان‌های همهٔ اعصار نیز قابل درک است.‏ براستی نیز مردم کدام کشور و ملت است که نتواند راه رفتن در کنار کسی را در ذهن مجسم کند؟‏ راه رفتن دو نفر نزدیکی و صمیمیتی را که بین آن دو وجود دارد،‏ به روشنی تداعی می‌کند.‏ تجسّم کردن این تصویر باعث می‌شود معنای راه رفتن با خدا را بهتر درک کنیم.‏ بگذارید موضوع را دقیق‌تر بررسی کنیم.‏

۴ خَنوخ و نوح را در نظر بگیرید.‏ چرا در کتاب مقدّس آمده است که آن‌ها با خدا راه می‌رفتند؟‏ (‏ پیدایش ۵:‏۲۴؛‏ ۶:‏۹‏)‏ در کتاب مقدّس غالباً منظور از «راه رفتن» پیش گرفتن راه و طرز عمل بخصوصی است.‏ خَنوخ و نوح راهی را در زندگی پیش گرفتند که با خواست و ارادهٔ یَهُوَه خدا هماهنگ بود.‏ این دو مرد باایمان برخلاف مردمان همعصرشان یَهُوَه را راهنمای خود قرار داده بودند و راهی را که او به آنان نشان می‌داد با اطمینان می‌پیمودند.‏ آیا این امر بدین معنا بود که یَهُوَه برای آنان تصمیم‌گیری می‌کرد؟‏ خیر.‏ یَهُوَه برای هیچ یک از ما تصمیم‌گیری نمی‌کند بلکه ما را مختار می‌داند که به کمک عقل و قوّهٔ درک خویش معقولانه تصمیم‌گیری کنیم.‏ (‏ رومیان ۱۲:‏۱‏)‏ اما هنگام تصمیم‌گیری با فروتنی به راهنمایی‌های یَهُوَه توجه می‌کنیم و از اندیشه و خرد لایزال و بی‌پایان او بهره می‌گیریم تا مبادا بیراهه رویم.‏ (‏ امثال ۳:‏۵،‏ ۶؛‏ اِشَعْیا ۵۵:‏۸،‏ ۹‏)‏ بدین سان در راه دور و دراز زندگی با یَهُوَه همگام و همسفر خواهیم بود.‏

۵.‏ چرا عیسی صحبت از افزودن ذراع به عمر انسان می‌کند؟‏

۵ کتاب مقدّس اغلب زندگی را به سفر یا پیمودن راهی تشبیه می‌کند.‏ این تشبیه را گاهی مستقیماً بیان می‌کند و گاهی تلویحاً.‏ برای مثال عیسی می‌گوید «کیست از شما که به تفکّر بتواند ذراعی بر [عمر؛‏ انجیل شریف ‏] خود افزاید؟‏» (‏ متّیٰ ۶:‏۲۷‏)‏ استفاده از کلمهٔ «ذراع» در این آیه ممکن است کمی گیج‌کننده باشد.‏ براستی چرا عیسی در اشاره به دوران زندگی یا عمر انسان به جای استفاده از واحد زمانی از «ذراع» که واحد اندازه‌گیری طول و عرض یا مسافت است صحبت می‌کند؟‏ * از قرار معلوم عیسی داشت زندگی را به یک سفر تشبیه می‌کرد.‏ به عبارت دیگر می‌خواست به شنوندگانش بیاموزد که با نگرانی‌ها حتی یک قدم کوچک هم در راه زندگی جلو نخواهیم رفت.‏ آیا این گفته بدان معناست که برای طولانی کردن مدت زمان راه رفتن با خدا هیچ کاری از دستمان بر نمی‌آید؟‏ خیر.‏ این نکته به سؤال دوّم مربوط می‌شود که اصلاً چرا باید با خدا همگام شویم؟‏

چرا باید با خدا راه رویم؟‏

۶،‏ ۷.‏ انسان شدیداً محتاج چیست و چرا عاقلانه است که برای رفع این احتیاج به یَهُوَه روی آورد؟‏

۶ یک دلیل اینکه باید با یَهُوَه راه رویم در اِرْمیا ۱۰:‏۲۳ ذکر شده است.‏ اِرْمیا در این آیه می‌گوید:‏ «ای خداوند می‌دانم که طریق انسان از آنِ او نیست و آدمی که راه می‌رود قادر بر هدایت قدم‌های خویش نمی‌باشد.‏» از این آیه در می‌یابیم که انسان نه قادر است و نه حق دارد که مسیر زندگی خویش را انتخاب کند.‏ از این فراتر،‏ انسان شدیداً محتاج راهنمایی یَهُوَه است.‏ کسانی که با لجاجت می‌خواهند جدا از یَهُوَه به راه خود بروند اشتباه آدم و حوّا را تکرار خواهند کرد.‏ آدم و حوّا گمان می‌کردند که خود حق دارند راه را از چاه تشخیص دهند و نیک و بد را تعیین کنند.‏ (‏ پیدایش ۳:‏۱-‏۶‏)‏ در حالی که حق تعیین «طریق انسان [به هیچ وجه] از آنِ او نیست.‏»‏

۷ آیا فکر نمی‌کنید در راه سفر زندگی نیاز شدیدی به راهنمایی داریم؟‏ هر روزه همهٔ ما با تصمیمات بزرگ و کوچک روبروییم.‏ بعضی تصمیمات ممکن است مسیر آیندهٔ ما و عزیزانمان را تغییر دهد.‏ آیا باعث قوّت قلب نیست بدانیم که یَهُوَه،‏ با تجربه و خرد بی‌حدوحصر خود حاضر است در این تصمیم‌گیری‌ها مشاور و راهنمای ما باشد؟‏ ولی متأسفانه اغلب انسان‌ها ترجیح می‌دهند که به حس تشخیص و قضاوت خود تکیه کنند و راه و مسیر خود را خودشان بیابند.‏ آنان این واقعیت مهم را نادیده می‌گیرند:‏ «آنکه بر دل خود توکّل نماید احمق می‌باشد،‏ اما کسی که به حکمت سلوک نماید نجات خواهد یافت.‏» (‏ امثال ۲۸:‏۲۶‏)‏ این آیه نشان می‌دهد که یَهُوَه می‌خواهد ما از مصیبت‌ها و سختی‌هایی که دل فریبکارمان مسبب آن‌هاست مصون بمانیم.‏ (‏ اِرْمیا ۱۷:‏۹‏)‏ او می‌خواهد که در راه دانایی و خرد گام برداریم و به او که راهنما و استادی حکیم است روی آوریم.‏ اگر چنین کنیم در زندگی با اطمینان و رضایت قدم برخواهیم داشت.‏

۸.‏ گناه و ناکاملی سرانجام انسان را به کجا می‌برند،‏ و آیا این خواست یَهُوَه است؟‏

۸ دلیل ملزم‌کننده‌ای دیگری نیز هست که نشان می‌دهد چرا باید با خدا راه رویم و آن هم کوتاهی مسیری است که در پیش داریم.‏ کتاب مقدّس به واقعیتی تلخ و اجتناب‌ناپذیر اشاره می‌کند.‏ به عبارت دیگر،‏ همهٔ ما انسان‌های ناکامل به سوی یک مقصد می‌شتابیم که همان پیری و سالخوردگی است.‏ جامعه ۱۲:‏۵ در اشاره به مرارت‌ها و دشواری‌های سالمندی می‌گوید:‏ «انسان به خانهٔ جاودانی خود می‌رود و نوحه‌گران در کوچه گردش می‌کنند.‏» آری،‏ مسیر طبیعی گناه و ناکاملی ما را سرانجام به سوی «خانهٔ جاودانی» یا گور می‌برند.‏ (‏ رومیان ۶:‏۲۳‏)‏ ولی خواست یَهُوَه آن نیست که ما عمر و سفری کوتاه از گاهواره تا گور و آن هم پر از زحمت و مشقّت داشته باشیم.‏ (‏ ایّوب ۱۴:‏۱‏)‏ فقط با همراه و همگام شدن با پروردگار مهربان است که می‌توانیم امید واقعی دست یافتن به آنچه از قبل برایمان مقرّر شده بود،‏ یعنی عمر جاودانی را داشته باشیم.‏ آیا شما خواهان چنین موهبتی نیستید؟‏ در این صورت واضح است که باید دست پدر آسمانی‌مان را بگیرید و با او راه روید.‏

چگونه می‌توانیم با خدا راه رویم‏؟‏

۹.‏ چرا یَهُوَه خود را از قومش پنهان ساخته بود،‏ و در اِشَعْیا ۳۰:‏۲۰ چه اطمینانی به آن‌ها داد؟‏

۹ سؤال سوّمی که در این مقاله به آن می‌پردازیم بسیار حائز اهمیت است و لازم است بدقت به آن توجه کنیم.‏ سؤال درخور تعمّق این است که چگونه می‌توانیم با خدا راه رویم؟‏ پاسخ این پرسش را می‌توان در اِشَعْیا یافت که می‌گوید:‏ ‹معلّم اعظمت بار دیگر مخفی نخواهد شد بلکه چشمانت معلّم تو را خواهد دید.‏ و گوش‌هایت سخنی را از عقب تو خواهد شنید که می‌گوید:‏ راه این است،‏ در آن سلوک بنما اگر که به طرف راست یا چپ بگردی.‏› (‏ اِشَعْیا ۳۰:‏۲۰،‏ ۲۱‏،‏ د ج ‏)‏ آیهٔ ۲۰ این متن زیبا،‏ برای قوم یَهُوَه یادآور زمانی بود که در مقابل او شوریده بودند و بدین سبب او نیز خود را از آنان پنهان ساخته بود.‏ (‏ اِشَعْیا ۱:‏۱۵؛‏ ۵۹:‏۲‏)‏ ولی حالا دیگر از آنان پنهان نیست بلکه به طور آشکار در مقابل قوم باایمان خود ایستاده است.‏ با این توصیف براحتی می‌توان یَهُوَه را مانند معلّمی تجسّم کرد که در مقابل شاگردان خود می‌ایستد و به آن‌ها سرمشق می‌دهد.‏

۱۰.‏ منظور از اینکه صدای معلّم اعظم را «از پشت سر خود» می‌شنویم چیست؟‏

۱۰ در آیهٔ ۲۱‏،‏ تصویر متفاوتی ترسیم شده است.‏ در این آیه،‏ یَهُوَه را می‌بینیم که پشت سر قوم خود گام برمی‌دارد و راه درست را به آن‌ها گوشزد می‌کند.‏ به گفتهٔ محققان کتاب مقدّس این آیه تشبیهی است از چوپانی که پشت سر گوسفندانش حرکت می‌کند و هر گاه گلّه منحرف می‌شود با صدای بلند آن‌ها را هدایت می‌کند.‏ ما از این تشبیه چه می‌آموزیم؟‏ اینکه با وجود قدمت چند هزار سالهٔ این نوشته‌ها در کتاب مقدّس،‏ هر گاه برای راهنمایی به آن رجوع کنیم مانند آن است که یَهُوَه از دورانی که پشت سر گذاشته‌ایم یعنی از پس قرن‌ها،‏ به اصطلاح از پشت سر با ما سخن می‌گوید.‏ ولی مطالب و توصیه‌های آن در زندگی روزمرهٔ ما کاربرد عملی دارد و راه درست را به ما نشان می‌دهد.‏ به کمک راهنمایی‌های کتاب مقدّس می‌توانیم هر روز تصمیمات لازم را با اطمینان اتخاذ و حتی مسیر زندگی آیندهٔ خویش را نیز تا چندین سال مشخص کنیم.‏ (‏ مزمور ۱۱۹:‏۱۰۵‏)‏ آری،‏ فقط هنگامی می‌توانیم بگوییم که یَهُوَه راهنمای ماست که با خلوص نیّت به توصیه‌های او عمل کنیم.‏ در آن هنگام است که با خدا راه می‌رویم.‏

۱۱.‏ بنا بر اِرْمیا ۶:‏۱۶ یَهُوَه چه تشبیهی برای قومش آورد ولی جواب آن‌ها چه بود؟‏

۱۱ خوب است گاهی مکث کرده صادقانه از خود بپرسیم که آیا به راهنمایی‌های کتاب مقدّس عمل می‌کنیم یا نه.‏ آیه‌ای که می‌تواند ما را در این راه یاری کند می‌گوید:‏ ‏«خداوند چنین می‌گوید:‏ ‹بر طریق‌ها بایستید و ملاحظه نمایید و در بارهٔ طریق‌های قدیم سؤال نمایید که طریق نیکو کدام است تا در آن سلوک نموده،‏ برای جان خود راحت بیابید.‏› » (‏ اِرْمیا ۶:‏۱۶‏)‏ این آیه مسافری را در ذهن مجسم می‌سازد که بر سر دو راهی ایستاده است و راه درست را جستجو می‌کند.‏ قوم سرکش یَهُوَه نیز می‌بایست چنین می‌کرد.‏ به عبارت دیگر آن‌ها باید «طریق‌های قدیم» را پیدا می‌کردند.‏ آن «طریق نیکو» طریقی بود که پدرانشان در آن راه می‌رفتند ولی بعدها تمام ملتشان ابلهانه از آن منحرف شدند.‏ متأسفانه اسرائیلیان با سرسختی به تذکرات یَهُوَه بی‌اعتنایی کردند.‏ در همان آیه می‌خوانیم که آن‌ها به یَهُوَه جواب داده،‏ گفتند:‏ «در آن سلوک نخواهیم کرد.‏» برعکس آن‌ها،‏ قوم امروزی خدا چنین راهی را در پیش نگرفته‌اند.‏

۱۲،‏ ۱۳.‏ الف)‏ پیروان مسح‌شدهٔ مسیح چگونه مطابق نصیحت اِرْمیا ۶:‏۱۶ عمل کرده‌اند؟‏ ب)‏ چگونه می‌توانیم پی ببریم که در طریق زندگی به چه نحو راه می‌رویم؟‏

۱۲ از اواخر قرن نوزدهم تا به امروز،‏ پیروان مسح‌شدهٔ مسیح کلام و نصیحت اِرْمیا ۶:‏۱۶ را خطاب به خود دانسته،‏ مطابق آن عمل کرده‌اند.‏ این گروه از مسیحیان به «طریق‌های قدیم» برگشته‌اند و دیگران را نیز با تمام وجودشان به سوی آن فراخوانده‌اند.‏ آن‌ها برخلاف کلیساهای مرتد جهان مسیحیت به «سخنان صحیح» که عیسی مسیح تعلیم داد و پیروان وفادارش در قرن اوّل ترویج می‌دادند،‏ می‌چسبند.‏ (‏ ۲تیموتاؤس ۱:‏۱۳‏)‏ مسح‌شدگان تا به امروز نیز یکدیگر و نیز «گوسفندان دیگر» را در راه و طریق زندگی حیات‌بخش که کلیساها قرن‌هاست کنار گذاشته‌اند،‏ یاری می‌دهند.‏ —‏ یوحنّا ۱۰:‏۱۶‏.‏

۱۳ طبقهٔ غلام امین با فراهم کردن خوراک روحانی «در وقت معین» تا به امروز به میلیون‌ها نفر کمک کرده است «طریق‌های قدیم» را پیدا کرده،‏ در آن با خدا راه روند.‏ (‏ متّیٰ ۲۴:‏۴۵-‏۴۷‏)‏ آیا شما نیز خود را از آن چند میلیون می‌دانید؟‏ اگر چنین است باید احتیاط کنید تا مبادا به طریق زندگی سابق خود برگردید.‏ چطور می‌توان از چنین چیزی جلوگیری کرد؟‏ خوب هر چند وقت تأمّل کرده،‏ راه و روش زندگی خود را محک بزنید.‏ اگر کتاب مقدّس و نشریات مسیحی را مرتب می‌خوانید و اگر در جلسات و برنامه‌های آموزشی که مسح‌شدگان برایمان مهیا ساخته‌اند دائماً شرکت می‌کنید،‏ آنگاه می‌توانید مطمئن شوید که برای راه رفتن با خدا آموزش می‌بینید.‏ و اگر آنچه را به شما تعلیم داده می‌شود به کار می‌گیرید و به آن عمل می‌کنید،‏ آنگاه واقعاً با خدا راه می‌روید و در «طریق‌های قدیم» گام برمی‌دارید.‏

راه روید چنانکه ‹آن نادیده را می‌بینید›‏

۱۴.‏ اگر براستی باور داریم که یَهُوَه وجود خارجی دارد،‏ چگونه می‌توانیم این باور را هنگام اتخاذ تصمیمات نشان دهیم؟‏

۱۴ اگر بخواهیم با یَهُوَه خدا راه برویم اوّل باید برای ما شخصی واقعی باشد.‏ به یاد بیاورید که یَهُوَه ایمانداران اسرائیل باستان را اطمینان بخشید که خود را از آن‌ها پنهان نخواهد کرد.‏ یَهُوَه،‏ معلّم اعظم امروزه نیز خود را از قومش پنهان ننموده است.‏ آیا یَهُوَه برای شما هم تا این حد واقعی است که بتوانید او را مانند معلّمی حقیقی مقابل خود ایستاده ببینید؟‏ اگر بخواهیم با خدا راه رویم باید از چنین ایمانی برخوردار باشیم.‏ موسی نیز از ایمانی قوی برخوردار بود «زیرا که چون آن نادیده را بدید،‏ استوار ماند.‏» (‏ عبرانیان ۱۱:‏۲۷‏)‏ اگر یَهُوَه برای ما نیز بدین حد واقعی است هنگام تصمیم‌گیری‌هایمان اوّل افکار و احساسات او را مد نظر خواهیم داشت.‏ مثلاً،‏ حتی تصوّر ارتکاب عمدی خطا و رنجاندن یَهُوَه برایمان دشوار است چه رسد به اینکه بخواهیم آن را از اعضای خانواده‌مان و پیران جماعت پنهان کنیم.‏ برعکس،‏ همیشه سعی خواهیم کرد با خدا راه رویم حتی اگر از دید انسان‌ها دور باشیم.‏ مانند داود پادشاه در دل خود عزم کرده،‏ می‌گوییم:‏ «در خانهٔ خود با دل سلیم سالک خواهم شد.‏» —‏ مزمور ۱۰۱:‏۲‏.‏

۱۵.‏ همنشینی با خواهران و برادران مسیحی‌مان چگونه می‌تواند یَهُوَه را برای ما واقعی‌تر سازد؟‏

۱۵ یَهُوَه می‌داند که ما مخلوقات خاکی و نَفْسانی،‏ مخلوقاتی ناکاملیم.‏ بدین مفهوم که گاهی اوقات باور کردن و واقعی دانستن چیزی را که به چشم خود نمی‌بینیم برایمان دشوار است.‏ (‏ مزمور ۱۰۳:‏۱۴‏)‏ از این رو،‏ به یاری‌مان می‌آید تا بر این ضعف نَفْس غلبه یابیم.‏ برای مثال یَهُوَه مردمی از همهٔ ملت‌ها را گرد آورده است «تا قومی از ایشان به نام خود بگیرد.‏» (‏ اَعمال ۱۵:‏۱۴‏)‏ وقتی دوشادوش یکدیگر خدمت می‌کنیم طبعاً از یکدیگر قوّت نیز می‌گیریم.‏ و وقتی با خواهران و برادرانمان بهتر آشنا می‌شویم و می‌بینیم چگونه با کمک یَهُوَه با ضعف‌های خود جنگیده‌اند و پیروز شده‌اند،‏ یا آزمایش مشکلی را با موفقیت و کمک او پشت سر گذاشته‌اند،‏ وجود او را برایمان واقعی‌تر می‌سازد.‏ —‏ ۱پِطْرُس ۵:‏۹‏.‏

۱۶.‏ اگر با عیسی بیشتر آشنا شویم چگونه به راه رفتن با خدا کمک می‌کند؟‏

۱۶ از همه مهم‌تر،‏ یَهُوَه پسر خود را فرستاده است تا برای ما نمونه‌ای شایان تقلید باشد.‏ عیسی خود گفت:‏ «من راه و راستی و حیات هستم.‏ هیچ کس نزد پدر جز به وسیلهٔ من نمی‌آید.‏» (‏ یوحنّا ۱۴:‏۶‏)‏ با توجه به این نکته،‏ بررسی دقیق زندگی عیسی هنگامی که بر روی زمین بود بهترین روش تجسّم کردن یَهُوَه است.‏ هر کاری که عیسی کرد و هر سخنی که گفت بازتابی بود از طریق‌ها و شخصیت پدر آسمانی‌اش.‏ (‏ یوحنّا ۱۴:‏۹‏)‏ پس هنگام تصمیم‌گیری باید از خود بپرسیم که اگر عیسی جای ما بود چگونه با این مشکل روبرو می‌شد؟‏ وقتی تصمیماتی که می‌گیریم گواهی از تعمّق و دعا باشند،‏ آنگاه می‌توانیم بگوییم پای در جای پای او می‌گذاریم یا او را به دقت پیروی می‌کنیم.‏ (‏ ۱پِطْرُس ۲:‏۲۱‏)‏ منطقاً،‏ با این کار با خدا راه خواهیم رفت.‏

چه برکاتی حاصل می‌شود؟‏

۱۷.‏ اگر در طریق یَهُوَه گام برداریم از چه ‹راحتی جان› بهره‌مند می‌شویم؟‏

۱۷ راه رفتن با یَهُوَه خدا یعنی داشتن یک زندگی پربرکت و پرمفهوم.‏ فراموش نکنید یَهُوَه به آنانی که «طریق نیکو» را جویا بودند چه وعده‌ای داد.‏ او به آن‌ها گفت:‏ «در آن سلوک نموده،‏ برای جان خود راحت بیابید.‏» (‏ اِرْمیا ۶:‏۱۶‏)‏ منظور از آن ‹راحتی› چیست؟‏ آیا منظور این است که یک زندگی لوکس و پر از لذّت و خوشی خواهیم داشت؟‏ خیر.‏ یَهُوَه زندگی والاتری را عطا می‌کند که حتی ثروتمندترین و متموّل‌ترین کسان از آن محرومند.‏ ‹راحتی یافتن برای جان خود› یعنی به آرامش درونی دست یافتن،‏ یعنی شادی واقعی را حس کردن و یعنی رضایت‌خاطر داشتن و گوارایی روح.‏ چنین آرامشی به شما اعتماد و اطمینان باطنی می‌دهد که بهترین راه ممکن در زندگی را یافته‌اید.‏ چنین آسودگی خاطر در دنیای امروزی بسیار بسیار نادر است!‏

۱۸.‏ یَهُوَه چه برکتی را برای ما می‌خواهد و شما در دل خود چه عزم کرده‌اید؟‏

۱۸ البته زندگی خود یک برکت بزرگی است.‏ چرا که حتی چندین گام کوتاه در این دنیا بهتر است از این که اصلاً گامی به جلو برنداریم.‏ ولی خواست یَهُوَه هرگز این نبوده است که زندگی ما فقط جهشی کوتاه بین دوران توانمندی و جوانی و روزهای دردآور پیری باشد.‏ خیر.‏ خواست یَهُوَه چیزی دیگر است.‏ او از ته قلب می‌خواهد که ما انسان‌ها از بهترین برکت ممکن بهره‌مند شویم.‏ و آن برکت عالی چیزی جز تا ابد همگام شدن با او نیست!‏ در میکاه ۴:‏۵ می‌توانیم خواست یَهُوَه را به خوبی تشخیص دهیم.‏ در آنجا می‌خوانیم:‏ «جمیع قوم‌ها هر کدام به اسم خدای خویش سلوک می‌نمایند اما ما به اسم یَهُوَه خدای خود تا ابدالآباد سلوک خواهیم نمود.‏» آیا می‌خواهید این برکت را نصیب خود کنید؟‏ آیا در طریق زندگی واقعی که خدا آن را «حیات جاودانی» می‌خواند سلوک خواهید کرد؟‏ (‏ ۱تیموتاؤس ۶:‏۱۹‏)‏ پس در دل خود عزم کنید که نه فقط امروز یا فردا،‏ بلکه هر روز زندگی را،‏ از حال تا ابد با یَهُوَه خدا همگام شوید!‏

‏[پاورقی]‏

^ بند 5 در برخی ترجمه‌های دیگر کتاب مقدّس واژهٔ «ذراع» به صورت واحد زمان ترجمه شده است به عنوان مثال،‏ در ترجمهٔ تفسیری «یک لحظه» و در انجیل شریف «ساعتی» برگردانده شده است.‏ با این همه،‏ در متن اصلی این کلمه به طور حتم به معنی «ذراع» یعنی واحد طولی حدود ۴۵ سانتی‌متر بوده است.‏

چه جواب می‌دهید؟‏

‏• راه رفتن با خدا یعنی چه؟‏

‏• چرا نیاز شدیدی به راه رفتن با خدا هست؟‏

‏• چه چیزی کمک می‌کند با خدا راه رویم؟‏

‏• برای آنانی که با خدا سلوک می‌کنند چه برکتی حاصل می‌شود؟‏

‏[سؤالات مقالهٔ مطالعه‌ای]‏

‏[تصاویر در صفحهٔ ۲۹]‏

از طریق صفحات کتاب مقدّس است که ندای یَهُوَه خدا را می‌شنویم که می‌گوید:‏ «راه این است»‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۳۱]‏

غذای روحانی را به موقع در جلسات می‌گیریم