آیا با خدا همگام خواهید شد؟
آیا با خدا همگام خواهید شد؟
‹ در حضور خدای خویش با فروتنی سلوک نما.› — میکاه ۶:۸.
۱، ۲. چرا میتوان اشتیاق یَهُوَه را به شوق و اشتیاق پدری دلسوز تشبیه کرد که به فرزندش راه رفتن میآموزد؟
نخستین گامهای لرزان کودکی را تصوّر کنید که با بازوهای گشوده به طرف پدرش میرود. این قدمهای کوچک کودک شاید به نظر کماهمیت باشند ولی پدر و مادرش را غرق شادی و شعف میکند. برای آنها قدم اوّل فرزندشان نقطهٔ عطفی است که امیدها و آرزوهای بیشماری را برای آیندهای او نوید میدهد. والدین کودک با شوق تمام چشمانتظار ماهها و سالهای آتیاند تا بتوانند دست فرزند دلبندشان را بگیرند و با او قدم بزنند. و امیدوارند همیشه راهنما و حامی خوبی برای فرزندشان باشند.
۲ یَهُوَه انسانها را به چشم فرزندان خود مینگرد. او در جایی در مورد قوم خود اسرائیل ( یا اِفرایم) گفت: «من راه رفتن را به اِفرایم تعلیم دادم و او را به بازوها برداشتم. . .. ایشان را . . . به بندهای محبت جذب نمودم.» ( هوشَع ۱۱:۳، ۴) یَهُوَه در اینجا خود را به پدر مهربانی تشبیه میکند که با صبر و حوصله به فرزندش راه رفتن میآموزد و هنگامی که بر زمین میافتد او را در آغوش میگیرد و از زمین بلند میکند. آری، یَهُوَه، پدر آسمانی، مشتاق است که به ما، کودکان خود راه رفتن بیاموزد. هر گامی که به جلو برمیداریم او در کنار ما و راهنما و محافظ ماست. بلی، همان طور که در آیهٔ اصلی مقاله آمده است انسانها هم قادرند و هم مجازند با خدا راه بروند! ( میکاه ۶:۸) ولی بیایید ببینیم که راه رفتن با خدا به چه معنی است؟ چرا باید با خدا همگام شویم؟ چگونه چنین کاری ممکن است؟ و از راه رفتن با خدا چه برکاتی نصیب ما میشود؟ در ادامهٔ مقاله به این چهار پرسش پاسخ خواهیم گفت.
راه رفتن با خدا به چه معنی است؟
۳، ۴. الف) چرا راه رفتن با خدا تشبیه خوبی است؟ ب) مفهوم راه رفتن با خدا چیست؟
۳ بدیهی است که موجودی جسمانی همچون انسان نمیتواند حقیقتاً با یَهُوَه که وجودی روحی است راه برود. ( خروج ۳۳:۲۰؛ یوحنّا ۴:۲۴) کتاب مقدّس رابطهٔ انسان با خدا را به راه رفتن با خدا تشبیه میکند. راه رفتن تشبیه خوبی است چون که عملی است انسانی و در انحصار هیچ ملت و کشور و فرهنگی نیست و حتی برای انسانهای همهٔ اعصار نیز قابل درک است. براستی نیز مردم کدام کشور و ملت است که نتواند راه رفتن در کنار کسی را در ذهن مجسم کند؟ راه رفتن دو نفر نزدیکی و صمیمیتی را که بین آن دو وجود دارد، به روشنی تداعی میکند. تجسّم کردن این تصویر باعث میشود معنای راه رفتن با خدا را بهتر درک کنیم. بگذارید موضوع را دقیقتر بررسی کنیم.
۴ خَنوخ و نوح را در نظر بگیرید. چرا در کتاب مقدّس آمده است که آنها با خدا راه میرفتند؟ ( پیدایش ۵:۲۴؛ ۶:۹) در کتاب مقدّس غالباً منظور از «راه رفتن» پیش گرفتن راه و طرز عمل بخصوصی است. خَنوخ و نوح راهی را در زندگی پیش گرفتند که با خواست و ارادهٔ یَهُوَه خدا هماهنگ بود. این دو مرد باایمان برخلاف مردمان همعصرشان یَهُوَه را راهنمای خود قرار داده بودند و راهی را که او به آنان نشان میداد با اطمینان میپیمودند. آیا این امر بدین معنا بود که یَهُوَه برای آنان تصمیمگیری میکرد؟ خیر. یَهُوَه برای هیچ یک از ما تصمیمگیری نمیکند بلکه ما را مختار میداند که به کمک عقل و قوّهٔ درک خویش معقولانه تصمیمگیری کنیم. ( رومیان ۱۲:۱) اما هنگام تصمیمگیری با فروتنی به راهنماییهای یَهُوَه توجه میکنیم و از اندیشه و خرد لایزال و بیپایان او بهره میگیریم تا مبادا بیراهه رویم. ( امثال ۳:۵، ۶؛ اِشَعْیا ۵۵:۸، ۹) بدین سان در راه دور و دراز زندگی با یَهُوَه همگام و همسفر خواهیم بود.
۵. چرا عیسی صحبت از افزودن ذراع به عمر انسان میکند؟
۵ کتاب مقدّس اغلب زندگی را به سفر یا پیمودن راهی تشبیه میکند. این تشبیه را گاهی مستقیماً بیان میکند و گاهی تلویحاً. برای مثال عیسی میگوید «کیست از شما که به تفکّر بتواند ذراعی بر [عمر؛ انجیل شریف ] خود افزاید؟» ( متّیٰ ۶:۲۷) استفاده از کلمهٔ «ذراع» در این آیه ممکن است کمی گیجکننده باشد. براستی چرا عیسی در اشاره به دوران زندگی یا عمر انسان به جای استفاده از واحد زمانی از «ذراع» که واحد اندازهگیری طول و عرض یا مسافت است صحبت میکند؟ * از قرار معلوم عیسی داشت زندگی را به یک سفر تشبیه میکرد. به عبارت دیگر میخواست به شنوندگانش بیاموزد که با نگرانیها حتی یک قدم کوچک هم در راه زندگی جلو نخواهیم رفت. آیا این گفته بدان معناست که برای طولانی کردن مدت زمان راه رفتن با خدا هیچ کاری از دستمان بر نمیآید؟ خیر. این نکته به سؤال دوّم مربوط میشود که اصلاً چرا باید با خدا همگام شویم؟
چرا باید با خدا راه رویم؟
۶، ۷. انسان شدیداً محتاج چیست و چرا عاقلانه است که برای رفع این احتیاج به یَهُوَه روی آورد؟
۶ یک دلیل اینکه باید با یَهُوَه راه رویم در اِرْمیا ۱۰:۲۳ ذکر شده است. اِرْمیا در این آیه میگوید: «ای خداوند میدانم که طریق انسان از آنِ او نیست و آدمی که راه میرود قادر بر هدایت قدمهای خویش نمیباشد.» از این آیه در مییابیم که انسان نه قادر است و نه حق دارد که مسیر زندگی خویش را انتخاب کند. از این فراتر، انسان شدیداً محتاج راهنمایی یَهُوَه است. کسانی که با لجاجت میخواهند جدا از یَهُوَه به راه خود بروند اشتباه آدم و حوّا را تکرار خواهند کرد. آدم و حوّا گمان میکردند که خود حق دارند راه را از چاه تشخیص دهند و نیک و بد را تعیین کنند. ( پیدایش ۳:۱-۶) در حالی که حق تعیین «طریق انسان [به هیچ وجه] از آنِ او نیست.»
۷ آیا فکر نمیکنید در راه سفر زندگی نیاز شدیدی به راهنمایی داریم؟ هر روزه همهٔ ما با تصمیمات بزرگ و کوچک روبروییم. بعضی تصمیمات ممکن است مسیر آیندهٔ ما و عزیزانمان را تغییر دهد. آیا باعث قوّت قلب نیست بدانیم که یَهُوَه، با تجربه و خرد بیحدوحصر خود حاضر است در این تصمیمگیریها مشاور و راهنمای ما باشد؟ ولی متأسفانه اغلب انسانها ترجیح میدهند که به حس تشخیص و قضاوت خود تکیه کنند و راه و مسیر خود را خودشان بیابند. آنان این واقعیت مهم را نادیده میگیرند: «آنکه بر دل خود توکّل نماید احمق میباشد، اما کسی که به حکمت سلوک نماید نجات خواهد یافت.» ( امثال ۲۸:۲۶) این آیه نشان میدهد که یَهُوَه میخواهد ما از مصیبتها و سختیهایی که دل فریبکارمان مسبب آنهاست مصون بمانیم. ( اِرْمیا ۱۷:۹) او میخواهد که در راه دانایی و خرد گام برداریم و به او که راهنما و استادی حکیم است روی آوریم. اگر چنین کنیم در زندگی با اطمینان و رضایت قدم برخواهیم داشت.
۸. گناه و ناکاملی سرانجام انسان را به کجا میبرند، و آیا این خواست یَهُوَه است؟
۸ دلیل ملزمکنندهای دیگری نیز هست که نشان میدهد چرا باید با خدا راه رویم و آن هم کوتاهی مسیری است که در پیش داریم. کتاب مقدّس به واقعیتی تلخ و اجتنابناپذیر اشاره میکند. به عبارت دیگر، همهٔ ما انسانهای ناکامل به سوی یک مقصد میشتابیم که همان پیری و سالخوردگی است. جامعه ۱۲:۵ در اشاره به مرارتها و دشواریهای سالمندی میگوید: «انسان به خانهٔ جاودانی خود میرود و نوحهگران در کوچه گردش میکنند.» آری، مسیر طبیعی گناه و ناکاملی ما را سرانجام به سوی «خانهٔ جاودانی» یا گور میبرند. ( رومیان ۶:۲۳) ولی خواست یَهُوَه آن نیست که ما عمر و سفری کوتاه از گاهواره تا گور و آن هم پر از زحمت و مشقّت داشته باشیم. ( ایّوب ۱۴:۱) فقط با همراه و همگام شدن با پروردگار مهربان است که میتوانیم امید واقعی دست یافتن به آنچه از قبل برایمان مقرّر شده بود، یعنی عمر جاودانی را داشته باشیم. آیا شما خواهان چنین موهبتی نیستید؟ در این صورت واضح است که باید دست پدر آسمانیمان را بگیرید و با او راه روید.
چگونه میتوانیم با خدا راه رویم؟
۹. چرا یَهُوَه خود را از قومش پنهان ساخته بود، و در اِشَعْیا ۳۰:۲۰ چه اطمینانی به آنها داد؟
۹ سؤال سوّمی که در این مقاله به آن میپردازیم بسیار حائز اهمیت است و لازم است بدقت به آن توجه کنیم. سؤال درخور تعمّق این است که چگونه میتوانیم با خدا راه رویم؟ پاسخ این پرسش را میتوان در اِشَعْیا یافت که میگوید: ‹معلّم اعظمت بار دیگر مخفی نخواهد شد بلکه چشمانت معلّم تو را خواهد دید. و گوشهایت سخنی را از عقب تو خواهد شنید که میگوید: راه این است، در آن سلوک بنما اگر که به طرف راست یا چپ بگردی.› ( اِشَعْیا ۳۰:۲۰، ۲۱، د ج ) آیهٔ ۲۰ این متن زیبا، برای قوم یَهُوَه یادآور زمانی بود که در مقابل او شوریده بودند و بدین سبب او نیز خود را از آنان پنهان ساخته بود. ( اِشَعْیا ۱:۱۵؛ ۵۹:۲) ولی حالا دیگر از آنان پنهان نیست بلکه به طور آشکار در مقابل قوم باایمان خود ایستاده است. با این توصیف براحتی میتوان یَهُوَه را مانند معلّمی تجسّم کرد که در مقابل شاگردان خود میایستد و به آنها سرمشق میدهد.
۱۰. منظور از اینکه صدای معلّم اعظم را «از پشت سر خود» میشنویم چیست؟
۱۰ در آیهٔ ۲۱، تصویر متفاوتی ترسیم شده است. در این آیه، یَهُوَه را میبینیم که پشت سر قوم خود گام برمیدارد و راه درست را به آنها گوشزد میکند. به گفتهٔ محققان کتاب مقدّس این آیه تشبیهی است از چوپانی که پشت سر گوسفندانش حرکت میکند و هر گاه گلّه منحرف میشود با صدای بلند آنها را هدایت میکند. ما از این تشبیه چه میآموزیم؟ اینکه با وجود قدمت چند هزار سالهٔ این نوشتهها در کتاب مقدّس، هر گاه برای راهنمایی به آن رجوع کنیم مانند آن است که یَهُوَه از دورانی که پشت سر گذاشتهایم یعنی از پس قرنها، به اصطلاح از پشت سر با ما سخن میگوید. ولی مطالب و توصیههای آن در زندگی روزمرهٔ ما کاربرد عملی دارد و راه درست را به ما نشان میدهد. به کمک راهنماییهای کتاب مقدّس میتوانیم هر روز تصمیمات لازم را با اطمینان اتخاذ و حتی مسیر زندگی آیندهٔ خویش را نیز تا چندین سال مشخص کنیم. ( مزمور ۱۱۹:۱۰۵) آری، فقط هنگامی میتوانیم بگوییم که یَهُوَه راهنمای ماست که با خلوص نیّت به توصیههای او عمل کنیم. در آن هنگام است که با خدا راه میرویم.
۱۱. بنا بر اِرْمیا ۶:۱۶ یَهُوَه چه تشبیهی برای قومش آورد ولی جواب آنها چه بود؟
۱۱ خوب است گاهی مکث کرده صادقانه از خود بپرسیم که آیا به راهنماییهای کتاب مقدّس عمل میکنیم یا نه. آیهای که میتواند ما را در این راه یاری کند میگوید: «خداوند چنین میگوید: ‹بر طریقها بایستید و ملاحظه نمایید و در بارهٔ طریقهای قدیم سؤال نمایید که طریق نیکو اِرْمیا ۶:۱۶) این آیه مسافری را در ذهن مجسم میسازد که بر سر دو راهی ایستاده است و راه درست را جستجو میکند. قوم سرکش یَهُوَه نیز میبایست چنین میکرد. به عبارت دیگر آنها باید «طریقهای قدیم» را پیدا میکردند. آن «طریق نیکو» طریقی بود که پدرانشان در آن راه میرفتند ولی بعدها تمام ملتشان ابلهانه از آن منحرف شدند. متأسفانه اسرائیلیان با سرسختی به تذکرات یَهُوَه بیاعتنایی کردند. در همان آیه میخوانیم که آنها به یَهُوَه جواب داده، گفتند: «در آن سلوک نخواهیم کرد.» برعکس آنها، قوم امروزی خدا چنین راهی را در پیش نگرفتهاند.
کدام است تا در آن سلوک نموده، برای جان خود راحت بیابید.› » (۱۲، ۱۳. الف) پیروان مسحشدهٔ مسیح چگونه مطابق نصیحت اِرْمیا ۶:۱۶ عمل کردهاند؟ ب) چگونه میتوانیم پی ببریم که در طریق زندگی به چه نحو راه میرویم؟
۱۲ از اواخر قرن نوزدهم تا به امروز، پیروان مسحشدهٔ مسیح کلام و نصیحت اِرْمیا ۶:۱۶ را خطاب به خود دانسته، مطابق آن عمل کردهاند. این گروه از مسیحیان به «طریقهای قدیم» برگشتهاند و دیگران را نیز با تمام وجودشان به سوی آن فراخواندهاند. آنها برخلاف کلیساهای مرتد جهان مسیحیت به «سخنان صحیح» که عیسی مسیح تعلیم داد و پیروان وفادارش در قرن اوّل ترویج میدادند، میچسبند. ( ۲تیموتاؤس ۱:۱۳) مسحشدگان تا به امروز نیز یکدیگر و نیز «گوسفندان دیگر» را در راه و طریق زندگی حیاتبخش که کلیساها قرنهاست کنار گذاشتهاند، یاری میدهند. — یوحنّا ۱۰:۱۶.
۱۳ طبقهٔ غلام امین با فراهم کردن خوراک روحانی «در وقت معین» تا به امروز به میلیونها نفر کمک کرده است «طریقهای قدیم» را پیدا کرده، در آن با خدا راه روند. ( متّیٰ ۲۴:۴۵-۴۷) آیا شما نیز خود را از آن چند میلیون میدانید؟ اگر چنین است باید احتیاط کنید تا مبادا به طریق زندگی سابق خود برگردید. چطور میتوان از چنین چیزی جلوگیری کرد؟ خوب هر چند وقت تأمّل کرده، راه و روش زندگی خود را محک بزنید. اگر کتاب مقدّس و نشریات مسیحی را مرتب میخوانید و اگر در جلسات و برنامههای آموزشی که مسحشدگان برایمان مهیا ساختهاند دائماً شرکت میکنید، آنگاه میتوانید مطمئن شوید که برای راه رفتن با خدا آموزش میبینید. و اگر آنچه را به شما تعلیم داده میشود به کار میگیرید و به آن عمل میکنید، آنگاه واقعاً با خدا راه میروید و در «طریقهای قدیم» گام برمیدارید.
راه روید چنانکه ‹آن نادیده را میبینید›
۱۴. اگر براستی باور داریم که یَهُوَه وجود خارجی دارد، چگونه میتوانیم این باور را هنگام اتخاذ تصمیمات نشان دهیم؟
۱۴ اگر بخواهیم با یَهُوَه خدا راه برویم اوّل باید برای ما شخصی واقعی باشد. به یاد بیاورید که یَهُوَه ایمانداران اسرائیل باستان را اطمینان بخشید که خود را از آنها پنهان نخواهد کرد. یَهُوَه، معلّم اعظم امروزه نیز خود را از قومش پنهان ننموده است. آیا یَهُوَه برای شما هم تا این حد واقعی است که بتوانید او را مانند معلّمی حقیقی مقابل خود ایستاده ببینید؟ اگر بخواهیم با خدا راه رویم باید از چنین ایمانی برخوردار باشیم. موسی نیز از ایمانی قوی برخوردار بود «زیرا که چون آن نادیده را بدید، استوار ماند.» ( عبرانیان ۱۱:۲۷) اگر یَهُوَه برای ما نیز بدین حد واقعی است هنگام تصمیمگیریهایمان اوّل افکار و احساسات او را مد نظر خواهیم داشت. مثلاً، حتی تصوّر ارتکاب عمدی خطا و رنجاندن یَهُوَه برایمان دشوار است چه رسد به اینکه بخواهیم آن را از اعضای خانوادهمان و پیران جماعت پنهان کنیم. برعکس، همیشه سعی خواهیم کرد با خدا راه رویم حتی اگر از دید انسانها دور باشیم. مانند داود پادشاه در دل خود عزم کرده، میگوییم: «در خانهٔ خود با دل سلیم سالک خواهم شد.» — مزمور ۱۰۱:۲.
۱۵. همنشینی با خواهران و برادران مسیحیمان چگونه میتواند یَهُوَه را برای ما واقعیتر سازد؟
۱۵ یَهُوَه میداند که ما مخلوقات خاکی و نَفْسانی، مخلوقاتی ناکاملیم. بدین مفهوم که گاهی اوقات باور کردن مزمور ۱۰۳:۱۴) از این رو، به یاریمان میآید تا بر این ضعف نَفْس غلبه یابیم. برای مثال یَهُوَه مردمی از همهٔ ملتها را گرد آورده است «تا قومی از ایشان به نام خود بگیرد.» ( اَعمال ۱۵:۱۴) وقتی دوشادوش یکدیگر خدمت میکنیم طبعاً از یکدیگر قوّت نیز میگیریم. و وقتی با خواهران و برادرانمان بهتر آشنا میشویم و میبینیم چگونه با کمک یَهُوَه با ضعفهای خود جنگیدهاند و پیروز شدهاند، یا آزمایش مشکلی را با موفقیت و کمک او پشت سر گذاشتهاند، وجود او را برایمان واقعیتر میسازد. — ۱پِطْرُس ۵:۹.
و واقعی دانستن چیزی را که به چشم خود نمیبینیم برایمان دشوار است. (۱۶. اگر با عیسی بیشتر آشنا شویم چگونه به راه رفتن با خدا کمک میکند؟
۱۶ از همه مهمتر، یَهُوَه پسر خود را فرستاده است تا برای ما نمونهای شایان تقلید باشد. عیسی خود گفت: «من راه و راستی و حیات هستم. هیچ کس نزد پدر جز به وسیلهٔ من نمیآید.» ( یوحنّا ۱۴:۶) با توجه به این نکته، بررسی دقیق زندگی عیسی هنگامی که بر روی زمین بود بهترین روش تجسّم کردن یَهُوَه است. هر کاری که عیسی کرد و هر سخنی که گفت بازتابی بود از طریقها و شخصیت پدر آسمانیاش. ( یوحنّا ۱۴:۹) پس هنگام تصمیمگیری باید از خود بپرسیم که اگر عیسی جای ما بود چگونه با این مشکل روبرو میشد؟ وقتی تصمیماتی که میگیریم گواهی از تعمّق و دعا باشند، آنگاه میتوانیم بگوییم پای در جای پای او میگذاریم یا او را به دقت پیروی میکنیم. ( ۱پِطْرُس ۲:۲۱) منطقاً، با این کار با خدا راه خواهیم رفت.
چه برکاتی حاصل میشود؟
۱۷. اگر در طریق یَهُوَه گام برداریم از چه ‹راحتی جان› بهرهمند میشویم؟
۱۷ راه رفتن با یَهُوَه خدا یعنی داشتن یک زندگی پربرکت و پرمفهوم. فراموش نکنید یَهُوَه به آنانی که «طریق نیکو» را جویا بودند چه وعدهای داد. او به آنها گفت: «در آن سلوک نموده، برای جان خود راحت بیابید.» ( اِرْمیا ۶:۱۶) منظور از آن ‹راحتی› چیست؟ آیا منظور این است که یک زندگی لوکس و پر از لذّت و خوشی خواهیم داشت؟ خیر. یَهُوَه زندگی والاتری را عطا میکند که حتی ثروتمندترین و متموّلترین کسان از آن محرومند. ‹راحتی یافتن برای جان خود› یعنی به آرامش درونی دست یافتن، یعنی شادی واقعی را حس کردن و یعنی رضایتخاطر داشتن و گوارایی روح. چنین آرامشی به شما اعتماد و اطمینان باطنی میدهد که بهترین راه ممکن در زندگی را یافتهاید. چنین آسودگی خاطر در دنیای امروزی بسیار بسیار نادر است!
۱۸. یَهُوَه چه برکتی را برای ما میخواهد و شما در دل خود چه عزم کردهاید؟
۱۸ البته زندگی خود یک برکت بزرگی است. چرا که حتی چندین گام کوتاه در این دنیا بهتر است از این که اصلاً گامی به جلو برنداریم. ولی خواست یَهُوَه هرگز این نبوده است که زندگی ما فقط جهشی کوتاه بین دوران توانمندی و جوانی و روزهای دردآور پیری باشد. خیر. خواست یَهُوَه چیزی دیگر است. او از ته قلب میخواهد که ما انسانها از بهترین برکت ممکن بهرهمند شویم. و آن برکت عالی چیزی جز تا ابد همگام شدن با او نیست! در میکاه ۴:۵ میتوانیم خواست یَهُوَه را به خوبی تشخیص دهیم. در آنجا میخوانیم: «جمیع قومها هر کدام به اسم خدای خویش سلوک مینمایند اما ما به اسم یَهُوَه خدای خود تا ابدالآباد سلوک خواهیم نمود.» آیا میخواهید این برکت را نصیب خود کنید؟ آیا در طریق زندگی واقعی که خدا آن را «حیات جاودانی» میخواند سلوک خواهید کرد؟ ( ۱تیموتاؤس ۶:۱۹) پس در دل خود عزم کنید که نه فقط امروز یا فردا، بلکه هر روز زندگی را، از حال تا ابد با یَهُوَه خدا همگام شوید!
[پاورقی]
^ بند 5 در برخی ترجمههای دیگر کتاب مقدّس واژهٔ «ذراع» به صورت واحد زمان ترجمه شده است به عنوان مثال، در ترجمهٔ تفسیری «یک لحظه» و در انجیل شریف «ساعتی» برگردانده شده است. با این همه، در متن اصلی این کلمه به طور حتم به معنی «ذراع» یعنی واحد طولی حدود ۴۵ سانتیمتر بوده است.
چه جواب میدهید؟
• راه رفتن با خدا یعنی چه؟
• چرا نیاز شدیدی به راه رفتن با خدا هست؟
• چه چیزی کمک میکند با خدا راه رویم؟
• برای آنانی که با خدا سلوک میکنند چه برکتی حاصل میشود؟
[سؤالات مقالهٔ مطالعهای]
[تصاویر در صفحهٔ ۲۹]
از طریق صفحات کتاب مقدّس است که ندای یَهُوَه خدا را میشنویم که میگوید: «راه این است»
[تصویر در صفحهٔ ۳۱]
غذای روحانی را به موقع در جلسات میگیریم