دنیایی ناعادل
دنیایی ناعادل
آیا قبول ندارید که در دنیایی ناعادل و بیانصاف زندگی میکنیم؟ مسلّماً این واقعیت تلخ از نظر شما نیز پنهان نیست. جای شکی نیست که در این دنیا استعداد و بینش و دوراندیشی دیگر چندان اهمیتی ندارند چون که با وجود همهٔ زحمات و برنامهریزیها و پساندازها، نه دست یافتن به ثروت و دارایی تضمینشده است نه موفقیت. تحت شرایط کنونی این دوره و زمانه حتی نان شب را نیز نمیتوان تضمین کرد. اغلب، اوضاع به همان منوالی که سلیمان حکیم قرنها پیش گفته بود پیش میرود. به نقل از او «نه نان برای عاقلان و نه ثروت برای فهیمان و نه نعمت برای عالمان ابدی است.» به نظر شما چرا وضعیت انسان چنین است؟ سلیمان خود جواب میدهد: «زیرا اجل و اتفاق برای همگان فرا میرسد.» — قُهِلِت ( جامعه) ۹:۱۱ اقتباس از پنج مِگیلوت.
«ناگهان دچار بلا . . . میگردد»
بلی، اغلب «اجل و اتفاق برای همگان فرا میرسد» به طوری که شخص در وقتی نامساعد تصادفاً در جایی حضور دارد که وضعیت یا سانحهای غیرقابل پیشبینی او را غافلگیر و گرفتار میسازد. تصادف و اتفاق همهٔ نقشههای زندگی را باطل میکند و تمام آرزوها و امیدهای دل را در یک لحظه میسوزاند. خیلی اوقات نیز کلام سلیمان در یک چشم به هم زدن به تحقق میرسد. او گفت که انسان «مانند ماهیان که در تور گرفتار آمده و مانند گنجشگان در دام اسیر شده باشند . . . ناگهان دچار بلا . . . میگردد.» ( قُهِلِت [ جامعه] ۹:۱۲، پنج مِگیلوت ) میلیونها نفر زمین خود را با زحمت و کار کمرشکن شخم میزنند تا شاید محصولی به بار آورد و شکم خانوادهشان را سیر کند. غافل از آنکه از بیآبی و خشکسالی ‹ناگهان دچار بلا میگردند› و همهٔ محصولشان بر باد میرود.
البته انسانها و سازمانهای خیرخواهی هم هستند که در صدد کمک به مردم برمیآیند. اما متأسفانه حتی کمکهایی که این ارگانها و سازمانهای بینالمللی به مردم گرفتار در «بلا» میدهند اغلب حاکی از بیعدالتی و بیانصافی است. برای مثال، در مورد مبارزه با خشکسالی در آفریقا یکی از سازمانهای امدادرسانی گزارش داد که در یکی از سالهای اخیر «کمکهای مالیای که به کل کشورهای قارّهٔ آفریقا داده شد تنها به یکپنجم مبلغی رسید که برای تأمین هزینهٔ جنگ خلیج فارس خرج شده بود.» آیا بیانصافی نیست که کشورهای ثروتمند برای جنگیدن در یک کشور پنج برابر پولی را خرج کنند که برای مبارزه با خشکسالی در یک قارّه خرج شد؟ آیا بیعدالتی نیست که با وجود رفاه مالی مردم بسیاری از کشورها هنوز یک چهارم ساکنان کرهٔ زمین در فقر مطلق به سر میبرند و سالیانه میلیونها کودک از بیماریهای قابل پیشگیری جان میسپارند؟ جای هیچ شکی نیست!
ناگفته نماند که عوامل ایجاد ‹بلای ناگهانی› فقط به «اجل و اتفاق» محدود نمیشود. عوامل بزرگ و غیرقابل پیشبینی دیگری نیز
هست که دامنگیر ما میشود که کاملاً از کنترل ما خارجند. برای نمونه میتوان به حادثهای که در شهر بسلان، واقع در جمهوری اوسِتیای شمالی در روسیه رخ داد اشاره کرد. در پاییز سال ۲۰۰۴ طی یک گروگانگیری و زدوخوردهای بین نیروهای امنیتی و تروریستها صدها نفر از جمله دهها کودک در اوّلین روز آغاز سال تحصیلی کشته شدند. از آنجا که این رویداد تأثرآور حادثهای غیرقابل پیشبینی بود نمیتوان گفت که چرا بعضیها کشته شدند و بعضی دیگر زنده ماندند. امر مسلّم آن است که عامل اصلی وقوع چنین ‹بلای ناگهانی› کسی جز انسانهای درندهخو نبود.آیا همیشه این طور خواهد بود؟
بعضیها میگویند: «زندگی همین است. کاری نمیتوان کرد. تا بوده و هست همین طور بوده و همین طور هم خواهد بود.» به عقیدهٔ این گونه افراد، قویتر همیشه بر ضعیفتر چیره خواهد شد و ثروتمند همیشه فقیر را استثمار خواهد کرد. بله، در نظر این افراد اوضاع دنیا همیشه این طور بوده است و اگر عامل غیرقابل پیشبینی «اجل و اتفاق» را نیز مزید بر علّت بدانیم، همیشه نیز این طور باقی خواهد ماند.
آیا اوضاع زندگی انسانها واقعاً همین طور خواهد بود؟ آیا میشود انسان زمانی بتواند از تواناییهای خود به نحوی صحیح و هوشمندانه استفاده کند و انتظار داشته باشد حاصل خوب آن را نیز بچشد؟ آیا میتواند انتظار داشته باشد پاداش زحمات و تلاشهای خود را ببیند؟ آیا کسی هست که بتواند این دنیای ناعادل و بیانصاف را عوض کند و دیگر اجازه ندهد به وضع اسفناک سابق برگردد؟ برای یافتن جواب لطفاً مقالهٔ بعدی را بخوانید.
[صاحب امتیاز تصویر در صفحهٔ ۳]
MAXIM MARMUR/AFP/Getty Images