مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

از چیزهای بیهوده دوری کنید

از چیزهای بیهوده دوری کنید

از چیزهای بیهوده دوری کنید

‏«هر که اباطیل را پیروی نماید ناقص‌العقل است.‏» —‏ امثال ۱۲:‏۱۱‏.‏

۱.‏ بعضی از چیزهایی که در زندگی برایمان ارزش فراوان دارند چیستند و بهترین راه استفادهٔ آن‌ها چیست؟‏

هر یک از ما مسیحیان در زندگی چیزهایی دارد که برایش بسیار باارزش است.‏ این چیزها ممکن است قوّت و تندرستی،‏ استعداد،‏ سرمایه یا غیره باشد.‏ از آنجایی که همهٔ ما یَهُوَه را دوست داریم،‏ با کمال شادی و سخاوت هر چیز باارزش زندگی‌مان را در راه خدمت به او مصرف می‌کنیم.‏ با این کار دعوت کتاب مقدّس را که می‌گوید ‹از مایملک خود یَهُوَه را تکریم نما› با جان و دل پذیرفته‌ایم.‏ —‏ امثال ۳:‏۹‏.‏

۲.‏ کتاب مقدّس در مورد دنبال کردن اهداف و چیزهای بی‌ارزش در زندگی چه هشداری می‌دهد و معنی آن چیست؟‏

۲ اما کتاب مقدّس به ما هشدار می‌دهد که در زندگی چیزها و اهدافی بی‌ارزش نیز وجود دارند که سرمایه،‏ وقت و انرژی ما را به هدر می‌دهند.‏ در این مورد نصیحت کلام خدا در امثال ۱۲:‏۱۱ بسیار در خور توجه است:‏ «کسی که زمین خود را زرع کند از نان سیر خواهد شد،‏ اما هر که اباطیل را پیروی نماید ناقص‌العقل است.‏» کاربرد حقیقی این آیه بسیار مشخص و به راحتی قابل تشخیص است.‏ اگر شخص وقت و انرژی خود را برای رفع مایحتاج خانواده‌اش صرف کند مطمئناً به یک امنیت نسبی در زندگی دست خواهد یافت.‏ (‏۱تیموتاؤس ۵:‏۸‏)‏ اما اگر همین شخص به دنبال چیزهای بی‌ارزش در زندگی باشد،‏ «ناقص‌العقل» یا به نقل از ترجمهٔ تفسیری «آدم احمقی است» و در تشخیص و قضاوت و انگیزهٔ درست تعادل ندارد.‏ چنین شخصی دیر یا زود تهی‌دست و نیازمند می‌شود.‏

۳.‏ هشدار کتاب مقدّس در مورد دنبال کردن چیزهای بی‌ارزش در زندگی چه کاربردی در پرستش دارد؟‏

۳ حال اگر اصلی را که در کتاب امثال آمده در امر پرستش به کار گیریم نتیجه چه خواهد بود؟‏ با به کار گرفتن این اصل،‏ یعنی اگر شخص مسیحی با جدّیت و ایمان به یَهُوَه خدمت کند از امنیت حقیقی برخوردار می‌شود.‏ چنین شخصی می‌تواند اطمینان داشته باشد که خدا هم زندگی امروزش را برکت می‌دهد هم زندگی آینده‌اش را.‏ (‏متّیٰ ۶:‏۳۳؛‏ ۱تیموتاؤس ۴:‏۱۰‏)‏ ولی اگر همان شخص مسیحی با دنبال کردن چیزهای بی‌ارزش در زندگی تمرکز خود را در پرستش از دست دهد،‏ رابطه‌اش با یَهُوَه خدا و همچنین امید زندگی ابدی‌اش به مخاطره می‌افتد.‏ چگونه می‌توانیم از این خطر اجتناب کنیم؟‏ باید اباطیل یا چیزهای بی‌ارزش را در زندگی‌مان تشخیص دهیم و در ترک و رد کردن آن‌ها مصمم شویم.‏ ‏—‏ تیطُس ۲:‏۱۱،‏ ۱۲ خوانده شود.‏

۴.‏ در کل چه چیزهایی پوچ و بی‌ارزشند؟‏

۴ چیزهای باطل یا بی‌ارزش چه چیزهایی می‌توانند باشند؟‏ کلاً می‌توان گفت هر چیزی که تمرکز و توجه ما را از خدمت به یَهُوَه دور می‌سازد چیزی بی‌ارزش است.‏ مثلاً بعضی از تفریحات و سرگرمی‌ها ممکن است از جمله این چیزهای بی‌ارزش باشند.‏ البته تفریح و استراحت در زندگی جای خود را دارد.‏ اما اگر چنان غرق تفریح و سرگرمی شویم که از فعالیت‌های مربوط به پرستشمان غفلت کنیم همان تفریح و تفنن تبدیل به چیزی پوچ می‌شود چونکه به جای تمدد اعصاب،‏ سلامتی روحانی ما را به خطر انداخته است.‏ (‏جامعه ۲:‏۲۴؛‏ ۴:‏۶‏)‏ برای اجتناب از این خطر شخص مسیحی باید تعادل لازم را در زندگی بیاموزد و مراقب باشد که وقت پرارزش خود را در راه چیزهای پوچ و بیهوده هدر ندهد.‏ (‏کُولُسیان ۴:‏۵ خوانده شود‏)‏ متأسفانه چیزهای پوچ و بی‌ارزش دیگری نیز هستند که از تفریح و سرگرمی مفرط خطرناک‌ترند زیرا مثل بت خود را در زندگی‌مان جای می‌دهند.‏

از بت‌پرستی دوری کنید

۵.‏ در متن عبری کتاب مقدّس کلمات اباطیل و باطل اغلب به چه چیزهایی نسبت داده می‌شوند؟‏

۵ قابل توجه است که در متن عبری کتاب مقدّس کلمات باطل و اباطیل بیشتر به بت‌ها و تمثال‌ها نسبت داده شده است.‏ برای مثال یَهُوَه به اسرائیل گفت:‏ «برای خود بت‌ها [«اباطیل» دج‏] مسازید،‏ و تمثال تراشیده و ستونی به جهت خود برپا منمایید،‏ و سنگی مصوّر در زمین خود مگذارید تا به آن سجده کنید،‏ زیرا که من یَهُوَه خدای شما هستم.‏» (‏لاویان ۲۶:‏۱‏)‏ داود پادشاه نیز می‌نویسد:‏ ‹یَهُوَه عظیم است و بی‌نهایت محمود؛‏ و او مهیب است بر جمیع خدایان.‏ زیرا جمیع خدایان امّت‌ها بت‌هایند [«اباطیلند» د ج‏].‏ اما یَهُوَه آسمان‌ها را آفرید.‏› —‏ ۱تواریخ ۱۶:‏۲۵،‏ ۲۶‏.‏

۶.‏ چرا بت‌ها بی‌ارزش و بی‌فایده‌اند؟‏

۶ همان طور که داود نوشته است،‏ شواهد زیادی از عظمت و بزرگواری یَهُوَه را می‌توان در طبیعت اطرافمان مشاهده کرد.‏ (‏مزمور ۱۳۹:‏۱۴؛‏ ۱۴۸:‏۱-‏۱۰‏)‏ برای قومی مثل قوم باستانی اسرائیل افتخار و مسرّتی بزرگ بود که چنین خدایی را بشناسند و با او رابطه‌ای نزدیک داشته باشند و عهدی چنین پایدار با او ببندند.‏ اما وقتی از او روی‌گردان شده،‏ جلوی تمثال‌های تراشیده،‏ مجسمه‌ها و ستون‌های سنگی سجده کردند چه حماقت بزرگی مرتکب شدند.‏ در مواقع بحرانی زندگی‌شان آشکار می‌شد که بت‌های آن‌ها اجسامی بی‌ارزش و بی‌فایده بیش نبودند که قدرت نجات دادن خود را نیز نداشتند چه رسد به نجات پرستندگانشان.‏ —‏ داوران ۱۰:‏۱۴،‏ ۱۵؛‏ اِشَعْیا ۴۶:‏۵-‏۷‏.‏

۷،‏ ۸.‏ ممُّونا،‏ خدای ثروت یا مادیات چگونه ممکن است برایمان بت شود؟‏

۷ متأسفانه در بعضی از کشورها مردم هنوز در مقابل بت‌های ساختهٔ دست انسان سجده می‌کنند و آن‌ها را می‌پرستند.‏ این بت‌ها هم مانند بت‌های دوران باستان بی‌قدرت و بی‌فایده‌اند.‏ (‏۱یوحنّا ۵:‏۲۱‏)‏ به گفتهٔ کتاب مقدّس ممکن است چیزهایی غیر از مجسمه و تمثال نیز در زندگی تبدیل به بت شوند.‏ سخنان عیسی در این زمینه بسیار در خور توجه است.‏ او می‌گوید:‏ «هیچ کس دو آقا را خدمت نمی‌تواند کرد،‏ زیرا یا از یکی نفرت دارد و با دیگری محبت و یا به یکی می‌چسبد و دیگر را حقیر می‌شمارد.‏ محال است که خدا و ممُّونا را خدمت کنید.‏» —‏ متّیٰ ۶:‏۲۴‏.‏

۸ چه می‌شود که،‏ دانسته یا نادانسته،‏ از «ممُّونا» یعنی خدای ثروت یا به عبارت دیگر از مادیات بت می‌سازیم؟‏ تشبیهی می‌آوریم.‏ فرض کنید یک اسرائیلی در دوران باستان سنگی بزرگ در دشت و بیابان پیدا می‌کرد.‏ او می‌توانست یا از آن سنگ برای ساختن بخشی از خانه یا دیوار خود استفاده کند یا از آن یک ستون سنگی (‏نمادی از آلت تناسلی جنس نر)‏ بسازد و یا یک بت دیگر و مورد پسند خود بتراشد و باعث لغزش قوم یَهُوَه شود.‏ (‏لاویان ۲۶:‏۱‏)‏ امروزه پول هم حکم چنین سنگی را دارد.‏ درست است که در زندگی پول جای خود را دارد.‏ برای تأمین زندگی نیاز به پول داریم و در ضمن همان پول را می‌توانیم به نحوی پسندیده و مفید در خدمت یَهُوَه مصرف کنیم.‏ (‏جامعه ۷:‏۱۲؛‏ لوقا ۱۶:‏۹‏)‏ اما اگر کار و درآمد را بر خدمت مسیحی ارجحیت دهیم،‏ آن وقت پول برای ما بت شده است.‏ (‏۱تیموتاؤس ۶:‏۹،‏ ۱۰ خوانده شود‏)‏ در این دنیا که دنبال کردن اهداف مالی و مادی برای مردم بسیار مهم است ما مسیحیان باید بسیار مراقب باشیم تا مبادا تعادل خود را در این زمینه از دست بدهیم.‏ —‏ ۱تیموتاؤس ۶:‏۱۷-‏۱۹‏.‏

۹،‏ ۱۰.‏ الف)‏ مسیحیان چه دیدگاهی باید نسبت به تحصیلات داشته باشند؟‏ ب)‏ تحصیلات عالی چه خطری در بر دارد؟‏

۹ تحصیلات هم از جمله چیزهایی است که به جای خود مفید است.‏ اما اگر مواظب نباشیم تبدیل به بت می‌شود و ارزش خود را از دست می‌دهد.‏ ما می‌خواهیم فرزندانمان مسیحیانی تحصیل‌کرده باشند تا بتوانند زندگی خود را تأمین کنند.‏ و مهم‌تر از آن قادر به خواندن و درک کتاب مقدّس باشند و بتوانند مشکلات زندگی را تجزیه و تحلیل کنند و به نتایج و تصمیماتی صحیح برسند.‏ همچنین قادر باشند حقایق کتاب مقدّس را به شیوه‌ای واضح و متقاعدکننده به دیگران آموزش دهند.‏ واضح است که تحصیل مستلزم وقت و توان است ولی ارزشش را دارد.‏

۱۰ تحصیلات عالی چطور؟‏ منظور از تحصیلات عالی،‏ تحصیلات کالج و دانشگاهی است.‏ امروزه در اکثر نقاط دنیا داشتن تحصیلات عالی را کلید موفقیت می‌دانند.‏ متأسفانه اذهان و افکار خیلی از افرادی که در پی چنین تحصیلاتی هستند با تبلیغات پوچ و نادرست پر شده است.‏ تحصیلات عالی،‏ سال‌های پرارزش جوانی را که بهتر می‌بود در خدمت به یَهُوَه صرف می‌شد به هدر می‌دهد.‏ (‏جامعه ۱۲:‏۱‏)‏ جای تعجب نیست که در کشورهایی که اکثر مردم در پی چنین تحصیلاتی هستند پرستش و حرمت الٰهی تقریباً محو شده است.‏ شخص مسیحی برای یافتن امنیت در زندگی به یَهُوَه توکّل می‌کند و به تحصیلات عالی روی نمی‌آورد.‏ —‏ امثال ۳:‏۵‏.‏

از بت امیال جسمانی دوری کنید

۱۱،‏ ۱۲.‏ چرا پولُس در مورد برخی گفت که «خدای ایشان شکم ایشان» است؟‏

۱۱ پولُس رسول در نامه‌اش به مسیحیان شهر فیلِپّی به چیزی دیگر نیز اشاره کرد که برای مردم بت شده بود.‏ وی در نامه‌اش با اشاره به بعضی‌ها که سابقاً هم‌ایمان او بودند می‌گوید:‏ «بسیاری رفتار می‌نمایند که ذکر ایشان را بارها برای شما کرده‌ام و حال نیز با گریه می‌کنم که دشمنان صلیب مسیح می‌باشند،‏ که انجام ایشان هلاکت است و خدای ایشان شکم ایشان،‏ ‏.‏ .‏ .‏ و چیزهای دنیوی را اندیشه می‌کنند.‏» (‏فیلِپّیان ۳:‏۱۸،‏ ۱۹‏)‏ شکم شخص چگونه ممکن است برای او بت یا خدا شود؟‏

۱۲ از قرار معلوم برای آن هم‌ایمانان سابق پولُس،‏ شکم‌پرستی و ارضای امیال جسمانی بسیار مهم‌تر از همکاری با پولُس در خدمت به یَهُوَه بود.‏ احتمالاً بعضی از آن‌ها به معنی واقعی کلمه در خوردن و آشامیدن افراط می‌کردند و در نتیجه به پرخوری و میگساری کشیده شده بودند.‏ (‏امثال ۲۳:‏۲۰،‏ ۲۱‏؛‏ با تثنیه ۲۱:‏۱۸-‏۲۱ مقایسه شود.‏)‏ بعضی دیگر هم شاید شیفتهٔ فرصت‌ها و امکانات زندگی دنیای قرن اوّل شده بودند و حواسشان از خدمت به یَهُوَه منحرف شده بود.‏ امید است که میل شدید به داشتن زندگی راحت و مرفه باعث نشود که دیگر قوّت و هیجان سابق را در خدمت یَهُوَه نداشته باشیم.‏ —‏ کُولُسیان ۳:‏۲۳،‏ ۲۴‏.‏

۱۳.‏ الف)‏ طمع چیست و پولُس آن را چگونه توصیف کرد؟‏ ب)‏ چگونه می‌توانیم از طمع دوری کنیم؟‏

۱۳ پولُس در زمینهٔ دیگری نیز به خطر بت‌پرستی اشاره کرده،‏ می‌نویسد:‏ «اعضای خود را که بر زمین است مقتول سازید:‏ زنا و ناپاکی و هویٰ و هوس و شهوت قبیح و طمع که بت‌پرستی است.‏» ‏(‏کُولُسیان ۳:‏۵‏)‏ طمع یعنی عطش و گرایش بسیار شدید برای دست یافتن به چیزی که به دیگران تعلّق دارد یا در دسترس ایشان می‌باشد.‏ این طمع ممکن است برای مادیات یا برای ارضای امیال نامشروع جنسی باشد.‏ (‏خروج ۲۰:‏۱۷‏)‏ پس آیا عاقلانه نیست از این گونه امیال که در واقع بت‌پرستی یعنی پرستش خدایی کاذب محسوب می‌شوند دوری نماییم؟‏ عیسی با سخنان خود تصویری را ارائه می‌دهد که به نحوی بسیار بارز نیاز به کنترل امیال جسمانی را برجسته می‌سازد.‏ —‏ مَرقُس ۹:‏۴۷ خوانده شود؛‏ ۱یوحنّا ۲:‏۱۶‏.‏

از سخنان پوچ و بی‌ارزش برحذر باشید

۱۴،‏ ۱۵.‏ الف)‏ در روزگار اِرْمیا چه اباطیلی باعث لغزش قوم شده بود؟‏ ب)‏ چرا سخنان موسی سخنانی مفید و پرارزش بودند؟‏

۱۴ حتی بعضی سخنان و کلام نیز ممکن است جزو چیزهای بیهوده و بی‌ارزش باشند.‏ برای مثال،‏ یَهُوَه به اِرْمیا گفت:‏ «این انبیا به اسم من به دروغ نبوّت می‌کنند.‏ من ایشان را نفرستادم و به ایشان امری نفرمودم و تکلّم ننمودم،‏ بلکه ایشان به رؤیاهای کاذب و سحر و بطالت و مکر دل‌های خویش برای شما نبوّت می‌کنند.‏» (‏اِرْمیا ۱۴:‏۱۴‏)‏ آن انبیای کاذب که به دروغ به اسم یَهُوَه نبوّت می‌کردند در واقع عقیده و فلسفهٔ خود را ترویج می‌دادند و حکمت خود را به رخ دیگران می‌کشیدند.‏ از این رو،‏ سخنان آن‌ها فاقد ارزش و کاملاً پوچ و بیهوده بود.‏ از آن بدتر،‏ برای شنوندگانشان خطر روحانی بسیار جدّی محسوب می‌شدند.‏ در سال ۶۰۷ ق.‏م.‏ بسیاری از کسانی که فریب آن سخنان پوچ و بیهوده را خورده بودند به دست لشکر بابلیان افتاده،‏ دچار مرگی زودرس شدند.‏

۱۵ برعکس آن انبیا،‏ موسی به اسرائیلیان گفت:‏ «دل خود را به همهٔ سخنانی که من امروز به شما شهادت می‌دهم،‏ مشغول سازید،‏ .‏ .‏ .‏ زیرا که این برای شما امر باطل نیست،‏ بلکه حیات شماست،‏ و به واسطهٔ این امر،‏ عمر خود را در زمینی که شما برای تصرّفش از اردن به آنجا عبور می‌کنید،‏ طویل خواهید ساخت.‏» (‏تثنیه ۳۲:‏۴۶،‏ ۴۷‏)‏ بلی سخنان موسی برعکس سخنان آن انبیای کاذب از خدا وحی شده بود.‏ به این علّت باطل نبود بلکه بسیار باارزش و مفید و برای سلامتی روحانی قوم خدا بسیار حیاتی بود.‏ آنانی که به سخنان وی گوش دادند در زندگی موفق شده،‏ عمری طولانی کردند.‏ امید است که ما نیز از سخنان بیهوده و بی‌ارزش دوری کنیم و به سخنان پرارزش حقیقت بچسبیم.‏

۱۶.‏ سخنان دانشمندان را که در تضاد با کلام خدا ترویج می‌دهند با چه دیدی می‌نگریم؟‏

۱۶ آیا امروز هم سخنان باطل و بی‌ارزش می‌شنویم؟‏ بلی.‏ امروزه بسیاری از دانشمندان و محققان فرضیهٔ تکامل را ترویج می‌دهند و ادعا می‌کنند که بسیاری از کشفیات آن‌ها در زمینه‌های مختلف ثابت می‌کند که انسان دیگر نیازی به اعتقاد به خدا ندارد و طبیعت اطرافمان را می‌توان در چهارچوب عوامل و روند و سرشت طبیعی توضیح داد و توجیه کرد.‏ آیا بجاست اجازه دهیم چنین سخنان تکبّرآمیزی ما را متزلزل سازد؟‏ خیر!‏ حکمت انسانی با حکمت الٰهی بسیار متفاوت است.‏ (‏۱قُرِنتیان ۲:‏۶،‏ ۷‏)‏ هر گاه که آموزش و دانش انسانی با آموزش و آموخته‌های الٰهی در تضاد باشد این دانش و حکمت انسانی است که همیشه در اشتباه است نه حکمت الٰهی.‏ (‏رومیان ۳:‏۴ خوانده شود.‏‏)‏ با وجود تمام پیشرفت‌هایی که در زمینه‌های گوناگون علم و دانش شده است،‏ توصیف کتاب مقدّس از حکمت انسانی هنوز هم مصداق دارد که می‌گوید:‏ «حکمت این جهان نزد خدا جهالت است.‏» حکمت و منطق انسانی در مقایسه با حکمت بی‌کران الٰهی پوچ و تهی است.‏ —‏ ۱قُرِنتیان ۳:‏۱۸-‏۲۰‏.‏

۱۷.‏ سخنان روحانیون کلیسا و مرتدان را چگونه باید بنگریم؟‏

۱۷ نمونهٔ دیگری از سخنان پوچ و بی‌ارزش را در کلیساها می‌شنویم که از دهان روحانیون جهان مسیحیت کاذب بیرون می‌آید.‏ آن‌ها ادعا می‌کنند که به نام خدا سخن می‌گویند و تعلیم می‌دهند.‏ اما اکثر سخنانشان بر مبنای کلام خدا،‏ یعنی کتاب مقدّس نیست و آنچه از دهانشان بیرون می‌آید عمدتاً و اساساً پوچ و بی‌ارزش است.‏ مرتدان نیز به سخنان پوچ و تهی متکلّم می‌شوند و ادعا می‌کنند که حکمت و درکی عمیق‌تر و وسیع‌تر از «غلام امین و دانا» و منتخب خدا دارند.‏ (‏متّیٰ ۲۴:‏۴۵-‏۴۷‏)‏ اما مرتدان نیز از روی عقل و منطق خود سخن می‌گویند که بی‌ارزش و کاملاً باطل است و برای هر که به آن‌ها گوش دهد سنگ لغزشی در ایمان خواهد بود.‏ (‏لوقا ۱۷:‏۱،‏ ۲‏)‏ حال چه کار باید بکنیم تا سخنان آن‌ها ما را گمراه نکند؟‏

سخنان پوچ و بی‌ارزش را رد کنیم

۱۸.‏ نصیحت اوّل یوحنّا ۴:‏۱ را چگونه می‌توانیم به اجرا بگذاریم؟‏

۱۸ یوحنّا،‏ رسول سالخوردهٔ عیسی،‏ در این زمینه پندی بسیار مهم داده،‏ می‌گوید:‏ «عزیزان من،‏ اگر کسی ادعا کند که از جانب خدا پیغامی دارد،‏ زود باور نکنید.‏ نخست،‏ او را بیازمایید تا دریابید که آیا پیغام او از جانب خداست یا نه؛‏ زیرا معلّمین و واعظین دروغین،‏ این روزها همه جا پیدا می‌شوند.‏» (‏۱یوحنّا ۴:‏۱‏،‏ ترجمهٔ تفسیری)‏ مطابق نصیحت یوحنّای رسول،‏ معمولاً مردم را در موعظه تشویق می‌کنیم شنیده‌ها و آموخته‌های خود را با آنچه در کتاب مقدّس آمده است مقایسه کنند.‏ پس بجاست که خود به این توصیه عمل کنیم.‏ مثلاً اگر گفته و سخنی را بشنویم که حقیقت را نفی می‌کند یا بدگویی از جماعت،‏ پیران یا برادرانمان است آن را نباید به آسانی بپذیریم.‏ باید از خود بپرسیم:‏ «آیا کسی که این سخنان را می‌گوید بر اساس کتاب مقدّس صحبت می‌کند؟‏ آیا داستان‌ها و قضایایی که این شخص تعریف می‌کند با مقصود و ارادهٔ یَهُوَه همخوانی دارد؟‏ آیا باعث ترویج صلح در جماعت می‌شود؟‏» هر سخنی که برادران یا جماعت را تحقیر و کوچک سازد چیزی بی‌ارزش و پوچ است.‏ —‏ ۲قُرِنتیان ۱۳:‏۱۰،‏ ۱۱‏.‏

۱۹.‏ پیران جماعت چگونه اطمینان حاصل می‌کنند که سخنان آن‌ها پوچ و بی‌ارزش نیست؟‏

۱۹ پیران جماعت هم در زمینهٔ دوری و اجتناب از سخنان پوچ و بی‌ارزش درسی مهم می‌گیرند.‏ اگر لازم دیدند که شخصی را در جماعت نصیحت کنند نباید محدودیت‌ها و ناکاملی‌های خود را فراموش کنند و نباید منحصراً بر مبنای دانش و تجربیات خود وی را نصیحت کنند.‏ آن‌ها باید همیشه توجه شخص را به آنچه کتاب مقدّس در آن زمینه می‌گوید معطوف کنند.‏ در سخنان پولُس رسول اصل و قاعده‌ای آمده است که بسیار حائز اهمیت است:‏ «از آنچه مکتوب است تجاوز نکنید.‏» (‏۱قُرِنتیان ۴:‏۶‏)‏ پس پیران جماعت از آنچه در کتاب مقدّس آمده است فراتر نمی‌روند.‏ به همین منوال،‏ از آنچه که غلام امین و دانا در نشریات مبنی بر کتاب مقدّس منتشر کرده است پا فراتر نمی‌گذارند.‏

۲۰.‏ چگونه می‌توانیم چیزهای بی‌ارزش را رد و طرد کنیم؟‏

۲۰ برای ما مسیحیان چیزهای باطل یعنی چیزهای پوچ و بی‌ارزش مثل بت‌ها،‏ سخنان بیهوده یا هر چیز دیگر،‏ بسیار زیان‌آورند.‏ بنابراین همیشه باید برای تشخیص اباطیل یا چیزهای پوچ و بیهوده و رد کردن آن‌ها به یَهُوَه روی آوریم و هدایت او را جویا شویم.‏ وقتی به هدایت و راهنمایی یَهُوَه روی می‌آوریم مثل مزمورنویس از او می‌خواهیم ‹چشمانمان را از دیدن بطالت برگرداند و در طریق خود ما را زنده سازد.‏› (‏مزمور ۱۱۹:‏۳۷‏)‏ در مقالهٔ بعدی در مورد اهمیت جویا شدن راهنمایی یَهُوَه خدا بیشتر صحبت خواهیم کرد.‏

توضیح دهید

‏• به طور کلّی «اباطیل» یا چیزهای بی‌ارزش کدامند و چرا باید آن‌ها را رد کنیم؟‏

‏• چه باید بکنیم تا از کار و پول بت نسازیم؟‏

‏• چگونه امیال جسمانی ممکن است تبدیل به بت شوند؟‏

‏• چگونه می‌توانیم از سخنان پوچ و تهی دوری کنیم؟‏

‏[سؤالات مقالهٔ مطالعه‌ای]‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۸]‏

خدا به اسرائیلیان گفته بود که زمین خود را شخم زنند نه اینکه در پی چیزهای بیهوده و بی‌ارزش باشند

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۰]‏

هرگز اجازه ندهید علاقه و کشش مادیات شما را در خدمت یَهُوَه سرد کند

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۱]‏

سخنان پیران جماعت می‌تواند بسیار مفید واقع شود