تربیت و تأدیب فرزندان
سعادت را به خانهٔ خود آورید
تربیت و تأدیب فرزندان
سیروس * میگوید: در بچگی وقتی کار اشتباهی میکردم، والدینم قبل از تنبیه تلاش میکردند انگیزهام را بدانند و موقعیت را هم در نظر بگیرند. من هم سعی میکنم به همان طور دخترانم را تأدیب کنم. برعکس، همسرم محبوبه طور دیگری تربیت شده است. پدر و مادرش در تأدیب فرزندانشان شتابزده عمل میکردند. ظاهراً بدون در نظر گرفتن موقعیت فرزندانشان آنان را تنبیه میکردند. برخی اوقات فکر میکنم که همسرم نیز فرزندانمان را به همان روش خشن تنبیه میکند.
مهناز میگوید: پنج سالم بود که پدرم ما را ترک کرد. او هرگز علاقهای به من یا خواهرانم ابراز نداشت. مادرم به سختی کار میکرد تا مخارجمان تأمین شود. مسئولیت نگهداری خواهرانم نیز به دوش من افتاد. از آنجایی که برای خواهرانم نقش مادر را ایفا میکردم در زندگی طعم دوران کودکی را نچشیدم. در نتیجه آدمی جدّی بار آمدم. حالا که خودم مادر شدم هنگام تأدیب دخترانم خودخوری میکنم؛ میخواهم بدانم که چرا خطا کردند و آنها با خودشان چه فکر میکردند. برعکس، همسرم کاوه بیش از حد نگران نمیشود. زیرا پدری مهربان و مصمم داشت که از همسرش به خوبی نگهداری کرده بود. وقتی دخترانم مشکلی میآفرینند کاوه خیلی سریع آن را حل میکند. او موقعیت را میسنجد، به خوبی با آن روبرو میشود و موضوع را فیصله میدهد.
سخنان سیروس و مهناز نشان میدهد که نحوهٔ تربیت شدن والدین در کودکی بر عملکردشان در تربیت فرزندان خود اثر میگذارد. زن و شوهری که در خانوادههای متفاوتی بزرگ شدهاند احتمالاً در تربیت فرزندانشان نظرات یکسانی نخواهند داشت. برخی اوقات این اختلاف نظرات در زندگی زناشویی مشکلاتی میآفریند.
خستگی مفرط زن و شوهر باعث افزایش مشکلات میشود. چندی نمیگذرد که زن و شوهر جوان درمییابند که تربیت فرزند کاری توانفرسا و تماموقت است. شیرین با شوهرش خسرو دو دختر بزرگ کردهاند. شیرین میگوید: «من عاشق دخترانم هستم اما وقتی از آنها میخواستم که بخوابند به ندرت به حرفم گوش میدادند. بیموقع از خواب بیدار میشدند. هنگام صحبت حرفم را قطع
میکردند. کفشها، لباسها و اسباب بازیهایشان را جمع نمیکردند و هیچ وقت کره را در یخچال نمیگذاشتند.»نمونهٔ دیگری را در نظر بگیریم. همسرِ پرویز پس از به دنیا آوردن دوّمین نوزادش افسردگی زایمان گرفت. به همین دلیل پرویز مسئولیت بیشتری در خانه داشت. او میگوید: «اغلب پس از کار بدون رمق به خانه برمیگشتم و نیمه شبها هم از خواب بلند میشدم تا از نوزادمان نگهداری کنم. این باعث شد که نتوانیم به خوبی دختر بزرگمان را تأدیب کنیم. توجه و رسیدگی به نوزادمان باعث حسادت دختر بزرگمان شد.»
هنگامی که والدین خسته بر سر مسائل تربیت فرزندان بحث میکنند، بگومگوهای کوچک میتواند به دعوایی بزرگ کشیده شود. اختلافات حلنشده بین والدین شکاف میاندازد و برای فرزندان موقعیتی فراهم میسازد تا از آن سوءاستفاده کنند. حال کدام اصل کتاب مقدّس میتواند به والدین کمک کند که رابطهٔ زناشویی خود را حفظ کنند؟ در ضمن بتوانند در تعلیم و تربیت فرزندانشان نیز مؤثر واقع شوند؟
برای یکدیگر وقت بگذارید
مقصود خدا برای زن و شوهر این است که قبل از تولّد فرزندانشان ازدواج کرده، تعهد زناشویی ببندند. همچنین بعد از آن که فرزندان بزرگ شده، خانه را ترک کردند پیوند زناشوییشان همچنان استوار بماند. کتاب مقدّس در رابطه با پیوند زناشویی میگوید: «آنچه را خدا پیوست انسان جدا نسازد.» (متّیٰ ۱۹:۶) قبل از آن آیه نیز بیان شده است که فرزند سرانجام ‹پدر و مادر خود را ترک خواهد کرد.› (متّیٰ ۱۹:۵، ھ ن) در واقع پرورش فرزندان فقط قسمتی از زندگی زناشویی است نه کل آن. والدین باید برای تربیت فرزندانشان وقت بگذارند اما نباید فراموش کنند که پیوند زناشویی محکم بهترین پایه برای این کار است.
چگونه والدین میتوانند در دوران بزرگ کردن فرزندان رابطهشان را محکم نگهدارند؟ اگر امکان دارد، بدون حضور فرزندان مرتب برای همدیگر وقت بگذارید. این کار به شما فرصتی میدهد که در بارهٔ موضوعات مهم خانوادگی صحبت کنید و از همنشینی با یکدیگر لذّت ببرید. مسلّماً کنار گذاشتن وقت آسان نیست. محبوبه، مادری که در ابتدای مقاله به او اشاره شد میگوید: «درست وقتی که من و شوهرم میخواهیم چند دقیقه با هم تنها باشیم، دختر کوچکمان میخواهد به او توجه کنیم، یا دختر شش سالهمان به اصطلاح به ‹مشکل بزرگی› برمیخورد، مثلاً مداد رنگیاش را گم کرده است و از ما میخواهد که آن را پیدا کنیم.»
شیرین و خسرو که در ابتدای مقاله به آنها اشاره شد، با قرار دادن ساعت خواب برای دخترانشان و به اجرا گذاشتن آن توانستند اوقاتی را با یکدیگر بگذرانند. شیرین میگوید: «دخترانمان را ملزم میکردیم که سر ساعت به تخت خود بروند. این مقرّرات فرصتی را فراهم میساخت تا من و خسرو بتوانیم استراحت و گفتگو کنیم.»
والدین با قرار دادن ساعت خواب برای فرزندان، هم فرصت گفتگو با یکدیگر را مییابند هم فرزندانشان میآموزند ‹خود را بیش از آنچه میباید، مپندارند.› (رومیان ۱۲:۳، ھ ن) با مرور زمان، فرزندان متوجه خواهند شد که آنان نیز عضو مهمی از خانواده میباشند اما هسته و مرکز آن نیستند. فرزندان باید خود را با امور روزمرهٔ خانواده تطبیق دهند نه آن که خانواده امور خود را با هوسهای آنان مطابقت دهد.
این کار را امتحان کنید: ساعت خواب برای فرزندتان مقرّر و مصممانه آن را اجرا کنید. اگر فرزندتان به دلیلی میخواهد کمی بیشتر بیدار بماند، مثلاً برای نوشیدن آب، فقط یک درخواست او را برآورده کنید. اما اجازه ندهید با درخواستهای مدام ساعت خواب خود را تعویق اندازد. اگر التماس کرد پنج دقیقه بیشتر بیدار بماند ساعت را تنظیم کنید تا سر پنج دقیقه زنگ بزند. وقتی زنگ ساعت به صدا درآمد او را به تخت خوابش ببرید و هیچ درخواست دیگری را برآورده نسازید. بگذارید ‹بله شما بله و نه شما نه› باشد. — متّیٰ ۵:۳۷.
عدمتوافق را نمایان نسازید
در یکی از کتابهای کتاب مقدّس به نام امثال آمده است: «ای پسر من تأدیب پدر خود را بشنو، و تعلیم مادر خویش را ترک منما.» (امثال ۱:۸) این آیه نشان میدهد که حق تأدیب و تربیت فرزندان هم به پدر و هم به مادر داده شده است. با این حال، حتی والدینی که پیشینهٔ خانوادگی یکسانی دارند احتمال دارد در خصوص تربیت فرزند و قوانینی خاص در خانواده با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند. در این صورت، والدین چگونه میتوانند این گونه مشکلات را حل کنند؟
سیروس که در ابتدای مقاله به او اشاره شد چنین میگوید: «خیلی مهم است که والدین اختلاف نظرات خود را در حضور فرزندان بیان نکنند.» او همچنین اذعان میکند که گفتن این حرف از عمل کردن به آن آسانتر است. در ادامه میگوید: «بچهها خیلی باهوشند. من و همسرم حتی اگر جلوی دخترمان بحثی نکرده باشیم خیلی سریع از حالت و چهرهمان به عدمتوافق ما پی میبرد.»
سیروس و محبوبه چگونه این مشکل را حل میکنند؟ محبوبه میگوید: «حتی اگر با سیروس در رابطه با تأدیب دخترانمان اختلاف نظر داشته باشم آن را در حضورشان بیان نمیکنم. نمیخواهم که آنها با استفاده از اختلاف نظرمان ‹تفرقه بیندازند و حکومت کنند.› اگر به اختلاف نظر ما پی ببرند به آنها میگویم هر عضو خانواده باید به ترتیباتی که یَهُوَه خدا برای خانواده قرار داده است احترام بگذارد و من با کمال میل مطیع پدرشان میباشم و آنها نیز باید مطیع والدینشان باشند.» (۱قُرِنتیان ۱۱:۳؛ اَفَسُسیان ۶:۱-۳) سیروس میگوید: «برای تأدیب دخترانمان معمولاً من پیشقدم میشوم. اما اگر محبوبه در خصوص وضعیت اطلاع بیشتری داشته باشد به او اجازه میدهم که آنان را تأدیب کند. من هم از محبوبه حمایت میکنم. اگر با موضوعی موافق نباشم در مورد آن بعداً با محبوبه صحبت میکنم.»
عدمتوافق والدین در تربیت فرزندان سبب رنجش آنها و از دست دادن احترامشان نزد فرزندان میشود. حال، والدین چگونه میتوانند از این موضوع جلوگیری کنند؟
این را امتحان کنید: هر هفته در بارهٔ تربیت فرزندان با هم گفتگو کنید و به راحتی اختلاف نظرات خود را بیان نمایید. به دیدگاه همسرتان پی ببرید و واقف باشید که او نیز رابطهٔ پدری یا مادری با فرزندانتان دارد.
بزرگ کردن فرزندان فرصتی برای شناخت بهتر یکدیگر
بدون شک تربیت فرزندان کار سختی است. این کار برخی اوقات تمام نیروی والدین را میگیرد. دیر یا زود فرزندانتان بزرگ شده، خانه را ترک میکنند و شما و همسرتان بیشتر به هم نزدیک خواهید شد. آیا بزرگ کردن فرزندان پیوند زناشوییتان را قویتر یا ضعیفتر خواهد کرد؟ جواب این سؤال بستگی به این دارد که تا چه حد این اصل ذکرشده در کتاب مقدّس را به کار ببندید. در آنجا آمده است: «دو نفر از یک نفر بهترند، زیرا نتیجهٔ بهتری از کارشان به دست میآورند. هر گاه یکی از آنها بیفتد، دیگری او را بلند میکند. اما وای به حال کسی که تنها باشد و بیفتد، زیرا کسی را ندارد که او را بلند کند.» — جامعه ۴:۹، ۱۰، مژ.
اگر والدین با یکدیگر همکاری کنند نتیجهٔ کارشان رضایتبخش خواهد بود. مهناز که در ابتدای مقاله به او اشاره شد احساسات خود را در بارهٔ شوهرش چنین بیان میکند: «میدانم که شوهرم صفات خیلی خوبی دارد. اما بزرگ کردن فرزندانمان در کنار هم صفات خوب دیگرش را که قبلاً ندیده بودم برایم نمایان ساخت. وقتی میبینم که شوهرم از دخترانمان نگهداری و مواظبت میکند عشق و احترامم نسبت به او بیشتر میشود.» سیروس در بارهٔ همسرش محبوبه چنین میگوید: «پیشرفت همسرم در تربیت و مراقبت از فرزندانمان باعث شده است که عشق، علاقه و احترامم به او بیشتر شود.»
اگر برای همسرتان وقت بگذارید و در دوران بزرگ کردن فرزندان با او همکاری کنید همچنان که فرزندانتان رشد میکنند پیوند زناشوییتان نیز محکمتر میشود. بدین شکل بهترین سرمشق را برای فرزندانتان به جا میگذارید.
[پاورقی]
^ بند 3 اسامی تغییر یافتهاند.
از خود بپرسید . . .
▪ هر هفته چقدر وقت میگذارم تا با همسرم تنها باشم؟
▪ هنگامی که همسرم فرزندانمان را تأدیب میکند چگونه از او حمایت میکنم؟