مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

شرحی باستانی از آفرینش آیا می‌توان به آن اطمینان کرد؟‏

شرحی باستانی از آفرینش آیا می‌توان به آن اطمینان کرد؟‏

فصل ۶

شرحی باستانی از آفرینش آیا می‌توان به آن اطمینان کرد؟‏

‏«که می‌تواند آن را در این جا باز گوید که آن،‏ چه هنگام زاییده شد و این آفرینش از کجاست؟‏» این پرسش در شعری به نام «سرود آفرینش» مطرح گردیده است.‏ این سرود که بیش از ۳۰۰۰ سال پیش به زبان سانسکریت سراییده شده است،‏ بخشی از ریگ ودا،‏ یکی از کتابهای مقدس هندوهاست.‏ شاعر این قطعه تردید دارد که حتی خدایان بیشمار هندو نیز بتوانند بدانند که «این آفرینش از کجاست» زیرا «خدایان پس از تولید این جهان آمدند.‏» —‏ چاپ حروف مایل از ماست.‏

نوشته‌های بابلی و مصری نیز افسانه‌های مشابهی دربارهٔ تولد خدایان خود در عالمی که پیش از آنها وجود داشته است ارائه می‌دهند.‏ نکتهٔ اصلی در اینجاست که این افسانه‌ها نمی‌توانند منشأ عالم را مشخص کنند.‏ اما شرحی وجود دارد که در این زمینه با دیگران متفاوت است.‏ این شرح یعنی روایت کتاب مقدس،‏ با این کلمات آغاز می‌شود:‏ «در ابتدا،‏ خدا آسمانها و زمین را آفرید.‏» —‏ پیدایش ۱:‏۱‏.‏

این نوشتهٔ ساده ولی در عین حال شگرف حدود ۳۵۰۰ سال پیش به دست موسی برشتهٔ تحریر درآمد.‏ تأکید آن بر آفریدگار یعنی خداست که فراسوی عالم مادی می‌باشد زیرا عالم،‏ ساخت دست اوست و از اینرو پیش از پیدایش آن وجود داشته است.‏ همین کتاب تعلیم می‌دهد که «خدا روح است،‏» یعنی به شکلی وجود دارد که نمی‌توان او را با چشم دید.‏ (‏ یوحنا ۴:‏⁠۲۴‏)‏ چنین موجودیتی را شاید امروزه بهتر بتوان تصور کرد،‏ زیرا دانشمندان ستارگان قدرتمند نوترونی و سیاهچاله‌های فضایی را توصیف کرده‌اند،‏ در حالیکه آنها اجرامی نادیدنی هستند که فقط از روی تأثیراتشان می‌توان به وجودشان پی برد.‏

جالب است که در کتاب مقدس آمده است:‏ ‹اجسام آسمانی با اجسام زمینی فرق دارند و زیبایی‌های آنها با هم متفاوت است.‏› (‏ ۱قرنتیان ۱۵:‏۴۰،‏ ۴۴‏،‏ انجیل شریف ‏)‏ در اینجا منظور از «اجسام آسمانی» مواد نادیدنی‌ای که اخترشناسان در فضا مورد مطالعه قرار می‌دهند نیست،‏ بلکه جسمهای روحی هوشمند می‌باشد.‏ شاید از خود بپرسید:‏ ‹چه کسانی بجز آفریدگار دارای بدن روحی هستند؟‏›‏

موجودات نادیدنی آسمانی

بر طبق روایت کتاب مقدس،‏ عالم عینی نخستین قدم در روند آفرینش نبود.‏ به نقل از این روایتِ باستانیِ آفرینش نخستین قدم،‏ بوجود آوردن یک شخص روحی دیگر،‏ یعنی پسر نخستزادهٔ خدا بود.‏ او «نخستزادهٔ تمامی آفریدگان» یا به عبارت دیگر «ابتدای خلقت خدا» بود.‏ (‏ کولسیان ۱:‏⁠۱۵؛‏ مکاشفه ۳:‏⁠۱۴‏)‏ این مخلوق نخستین،‏ منحصر بفرد بود.‏

او تنها آفریده‌ای بود که خدا مستقیماً خلق کرد،‏ و حکمت عظیمی به او ارزانی داشت.‏ بعدها نگارنده‌ای که خود،‏ پادشاه و به دلیل حکمتش سرآمد بود،‏ این پسر را بصورت «معمار» توصیف کرد،‏ کسی که برای همهٔ کارهای بعدی آفرینش گمارده شده بود.‏ (‏ امثال ۸:‏⁠۲۲،‏ ۳۰؛‏ عبرانیان ۱:‏⁠۱،‏ ۲ نیز ملاحظه شود.‏)‏ پولس،‏ معلم قرن اول در مورد او نوشت:‏ «بوسیله او هر آنچه در آسمان و زمین است —‏ دیدنی‌ها و نادیدنی‌ها .‏ .‏ .‏ آفریده شد.‏» —‏ کولسیان ۱:‏⁠۱۶‏،‏ انجیل شریف؛‏ با یوحنا ۱:‏⁠۱-‏۳ مقایسه شود.‏

چیزهای نادیدنی که آفریدگار بوسیلهٔ این پسرش در آسمان بوجود آورد چه هستند؟‏ منظور کتاب مقدس در اینجا صدها میلیون موجودات روحی با بدنهای روحی است،‏ نه میلیاردها ستاره و سیاهچاله‌های نادیدنی که اخترشناسان از وجود آنها خبر می‌دهند.‏ شاید بعضی از خود بپرسند:‏ ‹دلیل بوجود آمدن این موجودات نادیدنی و هوشمند چیست؟‏›‏

همانطور که مطالعهٔ عالم می‌تواند پرسش‌هایی را در مورد پدیدآورندهٔ آن پاسخ دهد،‏ مطالعهٔ کتاب مقدس نیز اطلاعات پراهمیتی در مورد نگارندهٔ آن در اختیارمان می‌گذارد.‏ بعنوان مثال،‏ در کتاب مقدس آمده است که خدا،‏ «خدای متبارک» است و تصمیمها و اعمالش از روی مهر و محبت است.‏ (‏ ۱تیموتاؤس ۱:‏⁠۱۱؛‏ ۱یوحنا ۴:‏۸‏)‏ پس می‌توان منطقاً نتیجه‌گیری کرد که خدا تصمیم گرفت اشخاص روحی هوشمند دیگری نیز که از نعمت حیات برخوردارند،‏ در کنار خود داشته باشد.‏ هر یک از آنها به کاری رضایت‌بخش مشغول شود که هم برای دیگران مفید بوده و هم سهمی در انجام مقصود آفریدگار داشته باشد.‏

هیچ چیز مؤید آن نیست که این مخلوقات روحی باید مانند آدمهای ماشینی از خدا اطاعت می‌کردند.‏ او هوش را به همراه ارادهٔ آزاد به آنها عطا کرد.‏ روایات کتاب مقدس حاکی از آنند که خدا مشوق آزادی تفکر و عمل است و می‌داند که چنین آزادیی‌هایی هیچگونه خطر دائمی برای آرامش و هماهنگی عالم ایجاد نمی‌کنند.‏ پولس،‏ با آوردن نام شخصیِ آفریدگار،‏ به آن شکلی که در کتاب مقدس عبرانی آمده است،‏ نوشت:‏ «یَهُوَه روح است و جائیکه روح یَهُوَه است آنجا آزادی است.‏» —‏ ۲قرنتیان ۳:‏⁠۱۷‏،‏ ترجمهٔ دنیای جدید،‏ انگلیسی.‏

چیزهای قابل مشاهده در آسمان

چیزهای قابل مشاهده‌ای که خدا از طریق پسر نخستزاده‌اش آفرید کدامند؟‏ خورشید و میلیاردها ستارهٔ دیگر و موادی که عالم را تشکیل می‌دهند.‏ آیا کتاب مقدس برای ما روشن می‌سازد که چگونه خدا همهٔ اینها را از هیچی آفرید؟‏ بیایید با در نظر گرفتن دانش نوین به کتاب مقدس نگاهی بیندازیم.‏

در قرن هیجدهم،‏ دانشمندی به نام آنتوان-‏لوران لاووازیه وزن ماده را مورد بررسی قرار داد.‏ او متوجه شد که در واکنش‌های شیمیایی وزن مادهٔ تولیدی برابر است با وزن مواد اولیه.‏ بعنوان مثال،‏ اگر کاغذ را در اکسیژن بسوزانیم،‏ خاکستر و گازهای حاصل،‏ هم‌وزن کاغذ و اکسیژن اولیه خواهند بود.‏ لاووازیه قانونی پیشنهاد کرد به نام قانون ‹پایندگی جرم،‏ یا ماده.‏› «دایرة‌المعارف بریتانیکا» در سال ۱۹۱۰ چنین توضیح می‌دهد:‏ «ماده نه می‌تواند آفریده شود،‏ و نه از بین برود.‏» این گفته حداقل در آن زمان بنظر معقولانه می‌آمد.‏

اما،‏ در سال ۱۹۴۵ انفجار بمب اتمی بر فراز شهر هیروشیما در ژاپن به همگان نشان داد که در قانون لاووازیه نقصی وجود دارد.‏ در طی انفجار اورانیم با جرم فوق‌بحرانی مواد مختلفی تشکیل می‌شوند که جرم کل آنها کمتر از جرم اورانیم اولیه است.‏ چرا چنین اتلاف جرمی وجود دارد؟‏ به این دلیل که مقداری از جرم اورانیم به یک انفجار عظیم انرژی تبدیل شده است.‏

در سال ۱۹۵۲ با انفجار یک دستگاه ترموهسته‌ای (‏ بمب ئیدروژنی)‏ قانون لاووازیه در مورد پایندگی ماده بار دیگر با اشکال روبرو شد.‏ در این انفجار،‏ اتمهای ئیدروژن با یکدیگر ترکیب شده هلیم را تشکیل دادند.‏ اما جرم هلیم تولیدی،‏ از جرم ئیدروژن اولیه کمتر بود.‏ بخشی از جرم ئیدروژن به انرژی تبدیل شده و این انفجار را پدید آورد،‏ انفجاری بسیار مخربتر از بمبی که بر فراز هیروشیما رها شد.‏

این انفجارها ثابت کردند که مقدار ناچیزی ماده معادل مقدار عظیمی انرژی است.‏ این رابطه بین ماده و انرژی،‏ منشأ نیروی خورشید را که ما را زنده و سالم نگاه می‌دارد،‏ نشان می‌دهد.‏ این رابطه چگونه است؟‏ حدود ۴۰ سال پیش از آن،‏ در سال ۱۹۰۵،‏ اینشتین رابطهٔ بین ماده و انرژی را پیشگویی کرده بود.‏ بسیاری با معادلهٔ مشهور او آشنایی دارند،‏ ۲E=mc.‏ * بلافاصله پس از آنکه اینشتین فرمول این رابطه را بدست آورد،‏ دانشمندان دیگر توانستند توضیح دهند که چگونه خورشید قادر بوده میلیاردها سال به درخشش خود ادامه دهد.‏ در درون خورشید واکنش‌های ترموهسته‌ای مرتباً در جریانند.‏ بدین ترتیب،‏ در هر ثانیه خورشید حدود ۵۶۴ میلیون تن ئیدروژن را به ۵۶۰ میلیون تن هلیم تبدیل می‌کند.‏ یعنی حدود ۴ میلیون تن ماده به انرژی خورشیدی تبدیل می‌شود که تنها بخش کوچکی از آن به زمین رسیده حیات را بر روی آن ممکن می‌سازد.‏

جالب اینجاست که روند عکس آن نیز ممکن است.‏ در «دایرة‌المعارف کتاب جهان» (‏ انگل‍.‏)‏ آمده است:‏ «هنگامی که ذره‌های تشکیل دهندهٔ اتم در سرعتهای بالا با یکدیگر برخورد می‌کنند و ذراتی جدید و سنگینتر پدید می‌آورند،‏ انرژی به ماده تبدیل شده است.‏» دانشمندان در مقیاس کوچک و با استفاده از ماشین‌های غول‌آسایی به نام شتاب‌دهنده‌های ذرات به انجام این کار نائل آمده‌اند.‏ در این شتاب‌دهنده‌ها ذرات تشکیل‌دهندهٔ اتم با سرعتهای فوق‌العاده بالا با یکدیگر برخورد می‌کنند و از این فرآیند ماده پدید می‌آید.‏ دکتر کارلو روبیا،‏ برندهٔ جایزهٔ فیزیک نوبل اظهار می‌دارد:‏ «ما با تبدیل انرژی به ماده یکی از معجزات عالم را تکرار می‌کنیم.‏»‏

اما شاید کسی بپرسد:‏ ‹در درستی این مطالب تردیدی نیست اما چه ارتباطی با روایت آفرینش کتاب مقدس دارد؟‏› کتاب مقدس با اینکه کتاب درسی علمی نیست،‏ با حقایق علمی نوین هماهنگی دارد.‏ در سراسر کتاب مقدس از بزرگترین دانشمند،‏ یعنی کسی که همهٔ مواد عالم را آفریده است صحبت می‌شود.‏ (‏ نحمیا ۹:‏۶؛‏ اعمال ۴:‏⁠۲۴؛‏ مکاشفه ۴:‏⁠۱۱‏)‏ این کتاب رابطهٔ بین انرژی و ماده را بروشنی نشان می‌دهد.‏

بعنوان مثال،‏ کتاب مقدس خوانندگان خود را دعوت به انجام این کار می‌کند:‏ «چشمان خود را به علیّیّن برافراشته ببینید.‏ کیست که اینها را آفرید و کیست که لشکر اینها را بشماره بیرون آورده،‏ جمیع آنها را بنام می‌خواند؟‏ از کثرت قوّت [یا انرژی] و از عظمت توانایی وی یکی از آنها گم نخواهد شد.‏» (‏ اشعیا ۴۰:‏۲۶‏)‏ منظور کتاب مقدس آن است که منشأ قوت یا انرژی عظیم،‏ یعنی آفریدگار،‏ به عالم مادی هستی بخشیده است.‏ این گفته کاملاً با تکنولوژی نوین هماهنگی دارد.‏ تنها به همین دلیل باید برای روایت کتاب مقدس احترامی عمیق قائل شویم.‏

آفریدگار و پسر نخستزاده‌اش پس از آفرینش چیزهای دیدنی و نادیدنی در آسمان،‏ توجه خود را بسوی زمین جلب کردند.‏ زمین چگونه بوجود آمد؟‏ سیارهٔ ما از عناصر گوناگونی تشکیل شده است که احتمال می‌رود مستقیماً بوسیلهٔ تبدیل انرژی عظیم و نامحدود خدا به ماده بوجود آمده باشند و علم فیزیک نوین نیز آن را ممکن می‌داند.‏ یا همانطور که بسیاری از دانشمندان معتقدند،‏ زمین احتمالاً از موادی تشکیل شده است که از یک انفجار اَبَرنواختر (‏ سوپرنووا)‏ فوران کرده‌اند.‏ با این حال،‏ نمی‌دانیم،‏ شاید مجموعه‌ای از روشهای مختلف،‏ یعنی آنهایی که بدانها اشاره کردیم و روشهای دیگری که هنوز دانشمندان به آنها پی نبرده‌اند،‏ بکار گرفته شده باشند.‏ در هر صورت،‏ از هر مکانیسمی که استفاده شده باشد،‏ آفریدگار سرچشمهٔ پرانرژی عناصری است که زمین را تشکیل می‌دهند،‏ منجمله مواد معدنی که برای ما اهمیت حیاتی دارند.‏

می‌دانیم که برای بنیاد نهادن زمین فقط کافی نیست که همهٔ مواد معدنی به نسبت لازم تأمین شوند.‏ عواملی همچون اندازهٔ زمین،‏ چرخش آن،‏ فاصله‌اش از خورشید،‏ و همینطور میل محورهای آن و شکل تقریباً گرد مدارش بدور خورشید نیز باید دقیقاً تنظیم شده باشند،‏ یعنی به شکل فعلی آنها.‏ روشن است که آفریدگار چرخه‌های طبیعی را بکار انداخت تا سیارهٔ ما برای موجودات گوناگون قابل زیست شود.‏ اینها همه باعث حیرت ماست.‏ حال،‏ واکنش پسران روحی آسمانی را هنگامی که مشغول تماشای پیدایش زمین و حیات بر روی آن بودند تصور کنید!‏ در یکی از کتابهای کتاب مقدس آمده است که آنها «با هم ترنّم نمودند» و «آواز شادمانی دادند.‏» —‏ ایوب ۳۸:‏⁠۴،‏ ۷‏.‏

باب اول کتاب پیدایش را درک کنیم

نخستین باب کتاب مقدس جزئیاتی را دربارهٔ برخی از گامهای پراهمیتی که خدا برای آماده‌سازی زمین برای استفادهٔ انسانها برداشت،‏ نشان می‌دهد.‏ این باب همهٔ جزئیات را در اختیار ما قرار نمی‌دهد؛‏ و هنگام مطالعهٔ آن نباید به دلیل عدم ذکر مراحل جزیی،‏ که در هر صورت خوانندگان دوران باستان از درک آنها عاجز بودند،‏ دلسرد شویم.‏ بعنوان مثال،‏ موسی هنگام نگارش این باب صحبتی از عملکرد جلبکها یا باکتریهای میکروسکوپی نکرده است.‏ بشر فقط پس از اختراع میکروسکوپ در قرن شانزدهم این اشکال حیات را برای نخستین بار مشاهده کرد.‏ موسی مستقیماً اشاره‌ای به دایناسورها نکرد.‏ بشر از روی فسیل‌هایی که در قرن نوزدهم کشف شد به وجود این جانوران پی برد.‏ موسی در عوض از کلمات الهام‌شده‌ای استفاده کرد که برای مردم روزگار او قابل درک بودند،‏ اما کلماتی که برای شرح آفرینش زمین استفاده کرده است،‏ همه دقیق و صحیح هستند.‏

هنگام مطالعهٔ کتاب پیدایش باب اول‏،‏ از آیهٔ ۳ به بعد،‏ ملاحظه خواهید کرد که آفرینش به شش «روز» تقسیم شده است.‏ بعضی ادعا می‌کنند که اینها روزهایی ۲۴ ساعته بوده‌اند،‏ یعنی به گفتهٔ آنها همهٔ عالم و حیات بر روی زمین در طی مدتی کمتر از یک هفته آفریده شده‌اند!‏ اما براحتی می‌توان دریافت که کتاب مقدس چنین چیزی را تعلیم نمی‌دهد.‏ کتاب پیدایش به زبان عبری نوشته شده است.‏ در این زبان،‏ کلمهٔ «روز» به معنی یک دورهٔ زمانی است.‏ این دوره ممکن است طولانی یا یک روز ۲۴ ساعته باشد.‏ حتی در خود کتاب پیدایش به همهٔ این شش «روز» بصورت گروهی و یک دورهٔ زمانی طولانی اشاره شده است:‏ «در روزی که یَهُوَه،‏ خدا،‏ زمین و آسمانها را بساخت.‏» (‏ پیدایش ۲:‏۴‏؛‏ با ۲پطرس ۳:‏۸ مقایسه شود.‏)‏ در واقع کتاب مقدس نشان می‌دهد که «روزهای» پیدایش یا به عبارت دیگر دورانها،‏ هزاران سال را در بر می‌گیرند.‏

این نکته را می‌توان از توضیحات کتاب مقدس در مورد «روز» هفتم دریافت.‏ شرح هر شش «روز» اول با این گفته پایان می‌گیرد:‏ « و شام بود و صبح بود،‏ روزی اول،‏» و به همین شکل تا روز ششم.‏ اما این عبارت را در شرح «روز» هفتم نمی‌بینیم.‏ در قرن اول د.‏م.‏،‏ یعنی حدود ۴۰۰۰ سال بعد از این رویداد ،‏ در کتاب مقدس آمده است که «روز» هفتم هنوز ادامه دارد.‏ (‏ عبرانیان ۴:‏⁠۴-‏۶‏)‏ از اینرو،‏ «روز» هفتم دوره‌ای است که هزاران سال بطول انجامیده است،‏ و می‌توان منطقاً نتیجه‌گیری کرد که شش «روز» اول نیز هر یک هزاران سال بطول انجامیده‌اند.‏

‏«روز» اول و چهارم

بنظر می‌آید که پیش از شش «روز» یا دوره‌هایی که کارهای ویژهٔ آفرینش در طی آنها آغاز شد،‏ زمین در مدار خود بدور خورشید قرار داشته و کره‌ای پوشیده از آب بوده است.‏ «تاریکی بر روی لجه [بود].‏» (‏ پیدایش ۱:‏۲‏)‏ در طی این دوران اولیه،‏ عاملی که شاید مخلوطی از بخار آب،‏ گازهای دیگر و گرد و غبار آتش‌فشانی بوده است،‏ از رسیدن نور خورشید به سطح زمین جلوگیری می‌کرد.‏ کتاب مقدس نخستین دورهٔ آفرینش را بدین شکل توصیف می‌کند:‏ «خدا ادامه داده گفت،‏ ‹روشنایی بشود›؛‏ و تدریجاً روشنایی بوجود آمد،‏» یا به عبارت دیگر به سطح زمین رسید.‏ —‏ پیدایش ۱:‏۳‏،‏ ترجمهٔ جیمز واشینگتون واتس،‏ انگلیسی.‏

عبارت «تدریجاً .‏ .‏ .‏ بوجود آمد» بدقت منعکس‌کنندهٔ شکلی از فعل عبری است که عمل استمراریی را نشان می‌دهد که برای تکمیل شدن آن وقت لازم است.‏ خوانندگان آشنا به زبان عبری می‌توانند این شکل این فعل را تقریباً در ۴۰ جای مختلف کتاب پیدایش باب اول بیابند،‏ و همین رمز درک این باب است.‏ آنچه را خدا در شب مجازی یکی از دوره‌های آفرینش آغاز کرد،‏ پس از صبح آن «روز» کم‌کم روشن و واضح شد.‏ * همینطور،‏ آنچه در یک دوره آغاز می‌شود لزوماً در هنگام آغاز دورهٔ بعدی تکمیل نشده است.‏ بعنوان مثال،‏ نور بتدریج در طی اولین «روز» شروع به پدیدار شدن کرد،‏ در حالیکه فقط در طی دورهٔ چهارم آفرینش بود که خورشید،‏ ماه،‏ و ستارگان قابل تشخیص شدند.‏ —‏ پیدایش ۱:‏⁠۱۴-‏۱۹‏.‏

‏«‏روز‏» دوم و سوم

آفریدگار پیش از پدید آوردن زمین خشک در «روز» سوم آفرینش،‏ مقداری از آبها را به آسمان بالا برد.‏ در نتیجه زمین را لایه‌ای از بخار آب فرا گرفت.‏ * در این روایت باستانی سخنی از مکانیسم‌های بکار رفته به میان نمی‌آید و نیازی هم به این کار نبوده است.‏ بلکه تأکید کتاب مقدس بر فضای بین آبهای بالای زمین و سطح آن است.‏ همین کتاب این فضا را فلک یا آسمان می‌نامد.‏ حتی امروزه نیز از این اصطلاح برای آن بخش از اتمسفر که پرندگان و هواپیماها در آن پرواز می‌کنند استفاده می‌شود.‏ خدا در موقع مناسب،‏ آسمان را با مخلوطی از گازهای ضروری برای حیات پر کرد.‏

در طی «روزهای» آفرینش،‏ سطح آب به کناری رفته خشکی پدیدار شد.‏ خدا،‏ شاید با استفاده از نیروهای موجود زمین که هنوز نیز صفحات زمین را به حرکت در می‌آورند،‏ ظاهراً با فشردن رشته‌کوههای اقیانوسها بطرف بالا،‏ قاره‌ها را بوجود آورد.‏ بدین ترتیب در بالای سطح آب خشکی تشکیل شد و در زیر آن دره‌های عمیق اقیانوسی بوجود آمدند،‏ که اقیانوس‌شناسان از آنها نقشه‌برداری کرده و با اشتیاق مشغول مطالعهٔ آنها می‌باشند.‏ (‏ با مزمور ۱۰۴:‏⁠۸،‏ ۹ مقایسه شود.‏)‏ پس از تشکیل خشکی،‏ تغییر و تحول حیرت‌انگیز دیگری بوقوع پیوست.‏ در کتاب مقدس می‌خوانیم:‏ ‏«خدا گفت:‏ ‹زمین نباتات برویاند،‏ علفی که تخم بیاورد و درخت میوه‌ای که موافق جنس خود میوه آورد که تخمش در آن باشد،‏ بر روی زمین.‏› و چنین شد.‏» —‏ پیدایش ۱:‏⁠۱۱‏.‏

همانطور که در فصل پیش بدان اشاره شد (‏ صنعت دست چیزی یا کسی؟‏)‏،‏ فتوسنتز لازمهٔ بقای گیاهان است.‏ سلول‌های گیاهان سبز دارای تعدادی اجزای کوچکتر به نام کلروپلاست می‌باشند که از نور خورشید نیرو می‌گیرند.‏ در کتاب «سیارهٔ زمین» (‏ انگل‍.‏)‏ آمده است:‏ «این کارخانه‌های میکروسکوپی قند و نشاسته تولید می‌کنند .‏ .‏ .‏ هیچ بشری تابحال کارخانه‌ای مانند کلروپلاست با چنین بازدهی نساخته است یا هیچ انسانی تاکنون کارخانه‌ای که بتواند محصولی تا این حد مورد تقاضا تولید کند برپا نکرده است.‏»‏

در واقع حتی زندگی حیواناتی که در آینده بوجود می‌آمدند به کلروپلاستها بستگی داشت.‏ همچنین بدون گیاهان سبز،‏ اتمسفر زمین از دی‌اکسیدکربن بیش از حد پر می‌بود،‏ و ما از فرط گرما و نبود اکسیژن جان می‌دادیم.‏ برخی از متخصصان توضیحات حیرت‌آوری در مورد تغییر و تحولات حیات وابسته به فتوسنتز ارائه می‌دهند.‏ بعنوان مثال،‏ می‌گویند که وقتی موجودات زندهٔ تک‌سلولی در آب غذایشان رو به اتمام می‌رفت،‏ «چند سلول قدم پیش گذاشته بالاخره راه‌حلی یافتند.‏ آنها فتوسنتز را ابداع کردند.‏» آیا چنین چیزی واقعاً امکان دارد؟‏ فتوسنتز بقدری پیچیده است که دانشمندان هنوز در پی یافتن اسرار آن هستند.‏ آیا فکر می‌کنید که حیاتِ فتوسنتزی که می‌تواند تولیدمثل کند بدون توضیح و خودبخود بوجود آمده است؟‏ یا اینکه معقولانه‌تر است همانطور که در کتاب پیدایش آمده است بپذیریم که حیات بوسیلهٔ آفرینشی هوشمند و هدفمند بوجود آمده است؟‏

ظهور انواع گوناگون گیاهان شاید در طی «روز» سوم آفرینش پایان نگرفته باشد.‏ و شاید حتی تا «روز» ششم هنگامی که آفریدگار «باغی در عدن .‏ .‏ .‏ غرس نمود» و «هر درخت خوشنما و خوش‌خوراک را از زمین رویانید،‏» ادامه یافته باشد.‏ (‏ پیدایش ۲:‏⁠۸،‏ ۹‏)‏ و همانطور که پیش از این بدان اشاره شد،‏ اتمسفر زمین می‌بایست در «روز» چهارم صاف و شفاف شده باشد،‏ تا اجازه دهد نور بیشتری از خورشید و دیگر اجرام آسمانی به سیارهٔ زمین برسد.‏

‏«روزهای» پنجم و ششم

در طی «روز» پنجم آفرینش،‏ آفریدگار اقیانوس‌ها و آسمان‌ها را از شکل جدیدی از حیات که از گیاهان متمایز است،‏ یعنی «جانوران» پر ساخت.‏ جالب اینجاست که زیست‌شناسان در میان مطالب دیگر،‏ از عالم گیاهان و عالم حیوانات سخن می‌گویند و این دو را به رده‌های فرعی تقسیم می‌کنند.‏ کلمهٔ عبری که «جان» ترجمه شده است به معنی «تنفس‌کننده» است.‏ کتاب مقدس همچنین می‌گوید که «جانوران» دارای خون هستند.‏ از اینرو،‏ می‌توان نتیجه گرفت که موجوداتی که دارای دستگاه تنفس و دستگاه گردش خون هستند،‏ یعنی ساکنان تنفس‌کنندهٔ دریاها و آسمانها،‏ در دورهٔ پنجم آفرینش شروع به ظاهر شدن کردند.‏ —‏ پیدایش ۱:‏⁠۲۰؛‏ ۹:‏⁠۳،‏ ۴‏.‏

در «روز» ششم،‏ خدا خشکی را بیشتر مورد توجه قرار داد.‏ او «بهایم» و «حیوانات» را آفرید،‏ هنگامی که موسی این گزارش را برشتهٔ تحریر درآورد،‏ این نام‌گذاری پرمعنایی بود.‏ (‏ پیدایش ۱:‏⁠۲۴‏)‏ پس در طی دورهٔ ششم آفرینش بود که پستانداران بر روی خشکی بوجود آمدند.‏ اما انسان چطور؟‏

این گزارش باستانی برایمان نقل می‌کند که آفریدگار بالاخره تصمیم گرفت شکل منحصربفردی از حیات را بر روی زمین تولید کند.‏ او به پسر آسمانی خود چنین گفت:‏ «آدم را بصورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامی زمین و همهٔ حشراتی که بر زمین می‌خزند،‏ حکومت نماید.‏» (‏ پیدایش ۱:‏⁠۲۶‏)‏ بدین‌ترتیب انسان انعکاسی است از صورت روحانی سازندهٔ خود و خصوصیات او را از خود نشان می‌دهد،‏ و قادر است دانش و معرفت عظیمی کسب کند.‏ از اینرو انسانها می‌توانند بسیار فراتر از هر حیوانی،‏ با هوشمندی عمل کنند.‏ همچنین برخلاف حیوانات،‏ انسان قادر است مطابق ارادهٔ آزاد خویش عمل کند و عمدتاً تابع غریزه نیست.‏

در سالهای اخیر،‏ دانشمندان ژنهای انسان را بنحو گسترده‌ای مورد مطالعه قرار داده‌اند.‏ آنها با مقایسهٔ الگوی ژنتیکی انسانهای سراسر زمین،‏ به مدرک واضح و روشنی دست یافته‌اند مبنی بر اینکه همهٔ انسانها نیایی مشترک دارند و این نیا سرچشمهٔ DNA همهٔ انسانهایی است که تابحال پا به عرصهٔ حیات گذاشته‌اند،‏ منجمله تک تک ما.‏ در سال ۱۹۸۸،‏ مجلهٔ نیوزویک این کشفیات را در مقاله‌ای با عنوان «در جستجوی آدم و حَوّا» منتشر ساخت.‏ این مطالعات بر پایهٔ نوعی از DNA میتوکندوری یعنی مادهٔ ژنتیکیی که فقط توسط جنس ماده منتقل می‌شود،‏ انجام شدند.‏ در سال ۱۹۹۵ گزارشاتی که در مورد بررسی‌های انجام شده بر روی DNA نر منتشر شدند نیز نتیجهٔ مشابهی را نشان می‌دهند —‏ همانطور که در مجلهٔ تایم آمده است:‏ «یک ‹آدم› یعنی نیای ما وجود داشته است که مواد ژنتیکی او در کروموزوم [‏Y‏] همهٔ مردانی که حالا بر روی زمین بسر می‌برند وجود دارد.‏» حتی اگر همهٔ جزئیات مربوط به این کشفیات دقیق و صحیح نباشند،‏ به هر حال نشان می‌دهند که شرح حالی که در کتاب پیدایش می‌خوانیم بسیار معتبر بوده و مؤلف آن کسی است که در صحنه حضور داشته است.‏

چه نقطهٔ اوجی بود هنگامی که خدا برخی از عناصر زمین را گرد آورد تا نخستین پسر انسانی خود را که آدم نامید،‏ بیافریند!‏ (‏ لوقا ۳:‏⁠۳۸‏)‏ این شرح تاریخی حاکی از آن است که آفریدگارِ این کره و حیات روی آن،‏ مردی را که ساخته بود در منطقه‌ای باغ‌مانند قرار می‌دهد «تا کار آن را بکند و آن را محافظت نماید.‏» (‏ پیدایش ۲:‏⁠۱۵‏)‏ در آن هنگام شاید آفریدگار هنوز مشغول خلق انواع جدید حیوانات بود.‏ کتاب مقدس چنین نقل می‌کند:‏ «‏خداوند خدا هر حیوان صحرا و هر پرندهٔ آسمان را از زمین سرشت و نزد آدم آورد تا ببیند که چه نام خواهد نهاد و آنچه آدم هر ذی‌حیات را خواند،‏ همان نام او شد.‏» (‏ پیدایش ۲:‏⁠۱۹‏)‏ کتاب مقدس به هیچ وجه القا نمی‌کند که نخستین انسان،‏ یعنی آدم،‏ یک شخصیت افسانه‌ای بوده،‏ بلکه نشان می‌دهد که شخصی حقیقی بوده است —‏ یک انسان متفکر و دارای احساسات —‏ که می‌توانست از کار در آن خانهٔ بهشتی لذت ببرد.‏ او هر روز مطالب بیشتری در مورد ساخته‌های آفریدگارش و شخصیت و خصوصیات وی می‌آموخت.‏

بعد از گذشت مدتی نامشخص،‏ خدا نخستین زن را آفرید تا همسر آدم شود.‏ سپس،‏ با سپردن وظیفه‌ای پرمعنا به آنها،‏ به زندگی ایشان هدف والاتری بخشید:‏ «بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و در آن تسلط نمایید،‏ و بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و همهٔ حیواناتی که بر زمین می‌خزند،‏ حکومت کنید.‏» (‏ پیدایش ۱:‏⁠۲۷،‏ ۲۸‏)‏ هیچ چیز نمی‌تواند این مقصود اعلام‌شدهٔ آفریدگار را یعنی آنکه سراسر زمین باید به بهشتی پر از انسانهای سعادتمند تبدیل شود که در کنار یکدیگر و حیوانات با صلح و آرامش زندگی کنند،‏ تغییر دهد.‏

عالم مادی،‏ از جمله سیارهٔ ما و حیات بر روی آن،‏ بروشنی گواه حکمت خداست.‏ پس واضح است که او می‌توانست این امکان را بدهد که با گذشت زمان شاید برخی از انسانها با وجود آنکه او آفریدگار و بخشندهٔ حیات است،‏ بخواهند با خودسری یا سرکشی عمل کنند.‏ امکان داشت که چنین سرکشی در کار عظیم ساختن بهشتی جهانی اختلال ایجاد کند.‏ در این گزارش آمده است که خدا آزمایشی ساده در برابر آدم و حَوّا قرار داد که به آنها نیاز به اطاعت را گوشزد می‌کرد.‏ به گفتهٔ خدا نتیجهٔ نافرمانی،‏ محرومیت از زندگیی بود که او بدانها ارزانی داشته بود.‏ هشدار آفریدگار به نخستین نیاکان ما در مورد راه خطایی که سعادت کل نسل بشر را به مخاطره می‌انداخت،‏ کاری مهرآمیز بود.‏ —‏ پیدایش ۲:‏⁠۱۶،‏ ۱۷‏.‏

با پایان گرفتن «روز» ششم آفریدگار هر آنچه برای عملی ساختن مقصودش ضروری بود به انجام رسانیده بود.‏ از اینرو می‌توانست همهٔ ساخته‌های خود را «بسیار نیکو» بنامد.‏ (‏ پیدایش ۱:‏⁠۳۱‏)‏ کتاب مقدس در اینجا از دورهٔ پراهمیت دیگری سخن به میان می‌آورد و می‌گوید که خدا «‏در روز هفتم از همهٔ کار خود که ساخته بود،‏ آرامی گرفت.‏» (‏ پیدایش ۲:‏۲‏)‏ آفریدگار «درمانده و خسته نمی‌شود،‏» پس چرا در اینجا آمده است که در حالت آرامی و استراحت بسر می‌برد؟‏ (‏ اشعیا ۴۰:‏۲۸‏)‏ این گفته به معنای آن است که او کار آفرینش مادی را متوقف کرد؛‏ و علاوه بر آن،‏ می‌داند که هیچ چیز نمی‌تواند مانع بوقوع پیوستن مقصود والای او شود،‏ نه سرکشی در آسمان و نه در زمین.‏ خدا با اطمینان هفتمین «روز» آفرینش را برکت داد.‏ از اینرو،‏ مخلوقات هوشمند و وفادار خدا —‏ انسانها و مخلوقات نادیدنی روحی —‏ می‌توانند مطمئن باشند که در پایان هفتمین «روز،‏» صلح و سعادت بر عالم حکمفرما خواهد شد.‏

آیا می‌توانید به روایت پیدایش اعتماد کنید؟‏

اما آیا واقعاً می‌توانید به این روایت آفرینش و آینده‌ای که بدان اشاره می‌کند ایمان داشته باشید؟‏ همانطور که گفته شد،‏ بررسی‌های نوین ژنتیکی در حال رسیدن به همان نتیجه‌ای می‌باشند که کتاب مقدس مدتها پیش بدان اشاره کرده بود.‏ بعضی دانشمندان نیز به ترتیب رویدادها به همان شکلی که در کتاب پیدایش آمده است استناد می‌کنند.‏ بعنوان مثال،‏ زمین‌شناسی به نام والاس پرَت اظهار داشت:‏ «اگر از من به عنوان یک زمین‌شناس درخواست شده بود که ایده‌های نوین در زمینهٔ منشأ زمین و تغییر و تحولات حیات بر روی آن را برای مردمانی ساده و روستایی،‏ همچون قبایلی که کتاب پیدایش خطاب به آنها نوشته شده است بطور خلاصه توضیح دهم،‏ کاری بهتر از این که از اکثر کلمات و عبارات باب اول کتاب پیدایش پیروی کنم نمی‌توانستم انجام دهم.‏» او همچنین اظهار داشت که ترتیبی که در کتاب پیدایش برای منشأ اقیانوسها و پدیدار شدن خشکی و همینطور ظاهر شدن حیات در آبها،‏ پرندگان،‏ و پستانداران وجود دارد،‏ اساساً مطابق تقسیمات اصلی دورانهای زمین‌شناسی است.‏

لطفاً به این نکته توجه کنید:‏ اگر منبع اطلاعاتی موسی آفریدگار و طراح عالم نمی‌بود،‏ او چگونه می‌توانست هزاران سال پیش این ترتیب را بطور صحیح مراعات کند؟‏

کتاب مقدس می‌گوید:‏ «از راه ایمان ما پی میبریم که کائنات چگونه با کلام خدا خلقت یافت به طوری که آنچه دیدنی است از آنچه نادیدنی است بوجود آمد.‏» (‏ عبرانیان ۱۱:‏۳‏،‏ ا ش ‏)‏ بسیاری از مردم حاضر به قبول این واقعیت نیستند و ترجیح می‌دهند به شانس یا تصادف و یا روندی که فرض می‌شود عالم و حیات را تولید کرده است معتقد باشند.‏ * اما همانطور که دیدیم،‏ دلایل فراوان و گوناگونی وجود دارند مبنی بر اینکه عالم و حیات بر روی زمین —‏ منجمله حیات ما —‏ از یک علت اولی،‏ یک آفریدگار،‏ یعنی خدا سرچشمه گرفته است.‏

کتاب مقدس با صراحت اذعان می‌کند که «همهٔ مردم ایمان ندارند.‏» (‏ ۲تسالونیکیان ۳:‏۲‏،‏ ا ش ‏)‏ ایمان را نباید با ساده‌لوحی و خوش‌باوری اشتباه کرد.‏ ایمان بر پایهٔ واقعیت غایی است.‏ در فصل بعدی دلایل معتبر و قانع‌کنندهٔ دیگری مطرح خواهیم کرد که چرا می‌توان به کتاب مقدس و آفریدگار بزرگ که به تک تک ما اهمیت می‌دهد،‏ اطمینان کرد.‏

‏[پاورقی‌ها]‏

^ بند 18 انرژی برابر است با جرم ضربدر سرعت نور به توان دو.‏

^ بند 30 روز عبرانیان از عصر آغاز می‌شد و تا غروب بعدی ادامه می‌یافت.‏

^ بند 32 آفریدگار می‌توانسته از فرآیندهای طبیعی برای بالا بردن و بالا نگاه داشتن آبها استفاده کرده باشد.‏ این آبها در روزگار نوح به روی زمین سرازیر شدند.‏ (‏ پیدایش ۱:‏⁠۶-‏۸؛‏ ۲پطرس ۲:‏۵؛‏ ۳:‏⁠۵،‏ ۶‏)‏ این واقعهٔ تاریخی،‏ همانطور که انسان‌شناسان می‌گویند،‏ تأثیری عمیق بر انسانهای بازمانده و نوادگان آنها گذارد.‏ می‌توان این رویداد را در روایاتی که مردمان سراسر دنیا در مورد طوفان سینه به سینه حفظ کرده‌اند،‏ یافت.‏

^ بند 49 برای مطالعهٔ عمیقتر در زمینهٔ تاریخ اَشکال حیات بر روی زمین،‏ لطفاً به کتاب «زندگی —‏ چگونه پدید آمد؟‏ از طریق تکامل یا آفرینش؟‏» (‏ انگل‍.‏)‏،‏ چاپ انجمن بین‌المللی شاگردان کتاب مقدس در لندن مراجعه کنید.‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۸۶]‏

قرص‌های غبار،‏ مانند این یکی در کهکشان ۴۲۶۱ NGC،‏ نشانگر وجود سیاهچاله‌های قدرتمندی هستند که نمی‌توان آنها را دید.‏ کتاب مقدس از وجود مخلوقاتی سخن می‌گوید که در عالمی دیگر بسر می‌برند و بسیار قدرتمندند اما نمی‌توان آنها را دید

‏[تصویر در صفحهٔ ۸۹]‏

آزمایشات،‏ این امر را که ماده می‌تواند به انرژی و انرژی به ماده تبدیل شود تأیید کرده‌اند

‏[تصویر در صفحهٔ ۹۴]‏

کارهای آفرینش که در «روزهای» اول تا سوم انجام شد تنوع حیرت‌انگیزی را در میان گیاهان ممکن ساخت

‏[تصاویر در صفحهٔ ۹۹]‏

کتاب مقدس با دقت و با زبان ساده ترتیب ظهور اشکال مختلف حیات را بر روی زمین توصیف می‌کند

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۰۱]‏

‏«به عنوان یک زمین‌شناس .‏ .‏ .‏ کاری بهتر از این که از اکثر کلمات و عبارات باب اول کتاب پیدایش پیروی کنم نمی‌توانستم انجام دهم.‏» —‏ والاس پرَت