مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

این عقیده وارد ادیان شرقی می‌شود

این عقیده وارد ادیان شرقی می‌شود

این عقیده وارد ادیان شرقی می‌شود

‏«همیشه فکر می‌کردم که بقای روح،‏ حقیقتی کلی است و همه آن را قبول دارند.‏ از این رو،‏ وقتی پی بردم که عده‌ای از علمای شرق و غرب شدیداً به مخالفت با این عقیده برخاسته‌اند،‏ واقعاً تعجب کردم.‏ اکنون می‌خواهم بدانم که چطور عقیدهٔ فناناپذیری به درون ذهن و تفکرات هندو راه یافته است.‏» —‏ دانشجویی که به عنوان فردی هندو بزرگ شده است.‏

۱.‏ چرا کسب معلومات در مورد رشد و گسترش آموزش فناناپذیر بودن انسان در مذاهب گوناگون برای ما جالب است؟‏

چگونه این نظریه،‏ یعنی اینکه انسان دارای روحی می‌باشد که پس از مرگ بدن جسمانی به زندگی ادامه می‌دهد،‏ وارد هندوییسم و دیگر ادیان شرقی شده است؟‏ این سؤال حتی برای کسانی که در جهان غرب زندگی می‌کنند و احتمالاً با چنین ادیانی آشنایی ندارند جالب توجه است زیرا این عقیده نظر همهٔ انسانها را در مورد آینده تحت تأثیر قرار می‌دهد.‏ از آنجایی که تعلیم فناناپذیر بودن انسان،‏ ویژگی مشترکی در اکثر ادیان امروزی دارد،‏ واقف بودن بر نحوهٔ رشد و توسعهٔ این عقیده حقیقتاً می‌تواند موجب افزایش تبادل نظر و تفاهم شود.‏

۲.‏ چرا هندوستان از لحاظ مرکز نفوذ مذهبی در آسیا حائز اهمیت بوده است؟‏

۲ نینیان اِسمارت،‏ پرفسور در رشتهٔ مطالعات مذهبی در دانشگاه لَنکَستر انگلستان،‏ اظهار می‌کند:‏ «هندوستان مهمترین مرکز نفوذ دینی در آسیا بوده است.‏ علت آن صرفاً این نیست که هندوستان زادگاه عقاید متعددی همچون هندوییسم،‏ بودیسم،‏ جینیسم،‏ آیین سیک و غیره بوده بلکه یکی از این ادیان یعنی بودیسم،‏ عملاً بر روی فرهنگ تمام آسیای شرقی بشدت اثر گذاشته است.‏» محققی هندی به نام نیخیلاناندا می‌گوید،‏ بسیاری از فرهنگهایی که بدین شکل تحت تأثیر قرار گرفته‌اند «هنوز هندوستان را وطن روحانی خود می‌دانند.‏» معهذا چگونه آموزش فناناپذیری،‏ هندوستان و نقاط دیگر آسیا را در تصاحب خود درآورد؟‏

آموزش تناسخ در هندوییسم

۳.‏ طبق بیانات فردی تاریخدان،‏ احتمالاً چه کسی نظریهٔ حلول روح را با خود به هندوستان برده است؟‏

۳ در قرن ششم ق.‏د.‏م.‏،‏ هنگامی که فیثاغورس و پیروانش در یونان نظریهٔ حلول روح را تبلیغ و از آن دفاع می‌کردند،‏ علمای هندو ساکن سواحل رودهای سِند و گَنگ در هندوستان،‏ در حال ترویج و گسترش همان عقیده بودند.‏ آرنولد توینبی تاریخدان شرح می‌دهد که ظهور همزمان این عقیده «در جهان یونان و هندوستان نمی‌تواند تصادفی بوده باشد.‏» وی اشاره می‌کند:‏ «احتمالاً یکی از عوامل [نافذ] مشترک،‏ جوامع چادرنشین اروپایی-‏آسیایی بوده‌اند که در قرون هشتم و هفتم ق.‏د.‏م.‏ به سوی هندوستان،‏ جنوب غربی آسیا،‏ جلگهٔ مجاور ساحل شمالی دریای سیاه،‏ شبه‌جزیره‌های بالکان و آناتولی سرازیر شدند.‏» از قرار معلوم،‏ اقوام مهاجر اروپایی-‏آسیایی نظریهٔ حلول روح را با خود به هندوستان بردند.‏

۴.‏ چرا عقیدهٔ حلول روح برای حکمای هندو خوشایند بود؟‏

۴ هندوییسم مدتها پیش از آن زمان،‏ حدوداً در سال هزار و پانصد ق.‏د.‏م.‏ با آمدن آریایی‌ها به آن سرزمین بنیانگذاری شده بود.‏ از همان آغاز،‏ آیین هندو شامل این اعتقاد می‌شد که روح با بدن جسمانی متفاوت بوده،‏ قادر است بعد از مرگ بدن به زندگی ادامه دهد.‏ بدین سبب هندوها اجداد خود را ستایش و پرستش می‌نمودند و اغذیه به ارواح مردگان خود ارائه می‌کردند.‏ چند قرن بعد،‏ هنگامی که نظریهٔ حلول به سرزمین هندوستان راه یافت،‏ احتمالاً مورد پسند علمای هندو که در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکل عمومی شرارت و محنت بشر بودند،‏ قرار گرفت.‏ علمای هندو نظریهٔ حلول را با آنچه که قانون کَرمَه یا قانون علت و معلول نامیده می‌شود ادغام نمودند و نظریهٔ تناسخ را ساختند که بر اساس آن،‏ به شخص باتقوی و به شخص غیرمتقی،‏ در زندگی بعدی مطابقاً پاداش یا کیفر داده می‌شود.‏

۵.‏ هدف نهایی روح بر اساس تعلیم هندوییسم چیست؟‏

۵ لذا عقیدهٔ دیگری نیز بر آموزش هندوییسم در خصوص روح تأثیر گذاشت.‏ دایرة‌المعارف دین و آیینها نقل می‌کند:‏ «به نظر می‌آید در زمانی که نظریهٔ حلول و کَرمَه ساخته شد و یا حتی پیش از آن،‏ اعتقاد دیگری .‏ .‏ .‏ در شمال هند در میان شمار معدودی از خردمندان بتدریج در حال شکل گرفتن بود یعنی عقیدهٔ فلسفی برهمن–‏آتمن [برهمن متعال و ابدی،‏ واقعیت غایی].‏» این عقیده با نظریهٔ تناسخ ادغام شد تا هدف نهایی هندوها را توصیف کند یعنی آزادی از چرخهٔ حلول به منظور وحدت با واقعیت غایی.‏ با سعی در داشتن رفتاری قابل‌قبولِ اجتماع و معرفت خاص هندو،‏ می‌توان این اعتقاد را به اجرا گذاشت.‏

۶،‏ ۷.‏ عقیدهٔ هندوییسم امروزی دربارهٔ زندگی پس از مرگ چیست؟‏

۶ به این صورت،‏ حکمای هندو نظریهٔ حلول روح را با قانون کَرمَه و عقیدهٔ برهمن آمیختند و آموزش تناسخ را ساختند.‏ اُکتابیو پاز،‏ شاعر برندهٔ جایزهٔ نوبل و سفیر سابق مکزیک در هند،‏ می‌نویسد:‏ «همزمان با اشاعهٔ هندوییسم،‏ نظریه‌ای نیز ترویج یافت .‏ .‏ .‏ که بنیاد برهمنیسم،‏ بودیسم و دیگر ادیان آسیایی می‌باشد:‏ حلول یا مهاجرت روح به موجودیتهای پی در پی.‏»‏

۷ آموزش تناسخ،‏ نقطهٔ اتکایی برای هندوییسم امروزی می‌باشد.‏ فیلسوف هندو،‏ نیخیلاناندا،‏ می‌گوید:‏ «نائل آمدن به فناناپذیری،‏ حق انحصاری معدودی افراد منتخب نیست بلکه حق مسلم همه است و هر هندو نیکوکاری به آن اعتقاد راسخ دارد.‏»‏

چرخهٔ تولد مجدد در بودیسم

۸-‏۱۰.‏ الف)‏ بودیسم موجودیت و هستی را چگونه تعریف می‌کند؟‏ ب)‏ محققی بودیست تولد مجدد را چگونه توضیح می‌دهد؟‏

۸ پیدایش آیین بودا حدود سال ۵۰۰ ق.‏د.‏م.‏ در سرزمین هندوستان بود.‏ طبق روایت بودایی،‏ بنیانگذار بودیسم شاهزاده‌ای بود با نام سیدهارتا گواتما که بعد از دریافت اشراق یا بصیرت،‏ لقب بودا را گرفت.‏ از آنجایی که این مذهب از هندوییسم منشعب شده است،‏ تعالیم آن از بعضی لحاظ مشابه تعالیم هندوییسم می‌باشد.‏ مطابق آموزش بودیسم،‏ موجودیت یا هستی،‏ چرخهٔ مداومی از تولد مجدد و مرگ می‌باشد و مانند شرح هندوییسم،‏ منزلت هر فردی در زندگی حاضر توسط اعمال وی در زندگی پیشین مشخص می‌شود.‏

۹ معهذا آیین بودا در تعریف موجودیت،‏ به شخصیتی روحی که بعد از مرگ به زندگی ادامه می‌دهد،‏ اشاره نمی‌کند.‏ آرنولد توینبی اظهار می‌کند:‏ «[بودا] صرفاً حالات روانی غیرمتداوم و گذرایی را در ذات انسان مشاهده کرد که توسط اشتیاق محض نگاه داشته می‌شوند.‏» با وجود این،‏ بودا معتقد بود که چیزی —‏ وضعیتی یا نیرویی —‏ از حیاتی به حیات دیگر منتقل می‌شود.‏ دکتر والپولا راهول،‏ محقق بودایی توضیح می‌دهد:‏

۱۰ ‏«یک موجود صرفاً ترکیبی است از نیروها یا قوای جسمانی و ذهنی.‏ چیزی که ما آن را مرگ می‌نامیم،‏ عدم فعالیت بدن جسمانی می‌باشد.‏ وقتی بدن از فعالیت بازمی‌ایستد آیا کل این نیروها و قوا نیز خاتمه می‌یابد؟‏ آیین بودا پاسخ می‌دهد:‏ ‹خیر.‏› اراده،‏ اختیار،‏ اشتیاق،‏ عطش هستی،‏ بقا و تکثیر،‏ نیروی عظیمی است،‏ نیرویی که محرک تمام زندگی‌ها،‏ هستی‌ها و حتی محرک تمام جهان می‌باشد.‏ این،‏ بزرگترین نیرو و بیشترین انرژی در جهان است.‏ مطابق تعریف بودیسم،‏ در هنگام عدم فعالیت بدن یعنی مرگ،‏ این نیرو باز نمی‌ایستد بلکه مکرراً به شکلی دیگر ظاهر شده،‏ موجب هستی مجدد می‌گردد که آن را تولد مجدد می‌نامند.‏»‏

۱۱.‏ نظر بودیستها در مورد زندگی پس از مرگ چیست؟‏

۱۱ عقیدهٔ بودایی در مورد زندگی پس از مرگ چنین است:‏ هستی تا ابد ادامه خواهد داشت مگر اینکه فرد به هدف نهایی،‏ نیروانا نائل آید یعنی رهایی از چرخهٔ تولد مجدد.‏ وضعیت نیروانا،‏ نه لذت و سعادت ابدی است و نه وحدت با واقعیت غایی.‏ نیروانا یعنی عدم وجود —‏ «مکان بدون مرگ،‏» ورای موجودیت فرد.‏ نهمین فرهنگ جدید دانشگاهی وبستر ‏(‏انگل‍.‏)‏ «نیروانا» را اینطور معنی می‌کند:‏ «مکان یا وضعیت فراموشی نگرانی‌ها،‏ درد و واقعیت اطراف.‏» بودایی‌ها ترغیب می‌شوند که بجای جستجوی فناناپذیری،‏ به نیروانا نائل آیند و بدین شکل پا به فراسوی آن بگذارند.‏

۱۲-‏۱۴.‏ انواع مختلف بودیسم نظریهٔ فناناپذیری را چگونه توضیح می‌دهند؟‏

۱۲ در حالی که آیین بودا در نقاط مختلف آسیا اشاعه می‌یافت،‏ به منظور سازگاری با عقاید محلی اصلاحاتی در تعالیم آن بوجود آمد.‏ برای مثال،‏ مهایانه،‏ شاخه‌ای از بودیسم که در چین و ژاپن بیشتر رواج دارد،‏ اعتقاد به بودیشاتواهای آسمانی یا بوداهای آینده را ترویج می‌کند.‏ بودیشاتواها نائل شدن به نیروانا را برای زندگی‌های بی‌شماری به تعویق می‌اندازند تا به دیگران خدمت نموده،‏ آنان را یاری کنند به نیروانا نائل آیند.‏ بنابراین،‏ شخص می‌تواند تصمیم بگیرد که حتی بعد از نائل آمدن به نیروانا،‏ در چرخهٔ تولد مجدد باقی بماند.‏

۱۳ تغییر دیگری که بخصوص در چین و ژاپن بسیار مؤثر واقع شد،‏ آموزش بهشت غربی می‌باشد که بودا امیتابه یا امیدا بانی آن بود.‏ کسانی که توأم با ایمان نام بودا را به زبان بیاورند،‏ مجدداً در سرزمین پاک یا بهشت متولد می‌شوند و در آنجا شرایط برای نائل آمدن به اشراق و روشندلی نهایی مساعدتر است.‏ نتیجهٔ این آموزش چه بوده است؟‏ پرفسور اِسمارت،‏ که پیش از این ذکر وی به میان آمد،‏ توضیح می‌دهد:‏ «طبیعتاً شکوه و گیرایی بهشت که بعضی از نوشته‌های مهایانه به وصف زندهٔ آن پرداخته‌اند،‏ در تصور عموم به عنوان هدف نهایی جایگزین نیروانا گشت.‏»‏

۱۴ بودیسم تبتی عقاید محلی را نیز دربر می‌گیرد.‏ برای مثال،‏ کتابی بنام مردگان تبت،‏ تقدیر شخص را در حالت میانه یعنی پیش از تولد مجدد توصیف می‌نماید.‏ گفته می‌شود که مردگان در معرض نور شدید واقعیت غایی قرار می‌گیرند و آنانی که نتوانند آن نور را تحمل کنند رهایی نیافته،‏ مجدداً متولد می‌شوند.‏ بدیهی است که اشکال گوناگون بودیسم از فناناپذیری حکایت می‌کنند.‏

پرستش اجداد در شینتو ژاپن

۱۵-‏۱۷.‏ الف)‏ چگونه پرستش روح اجداد در آیین شینتو اشاعه یافت؟‏ ب)‏ اعتقاد به بقای روح به چه صورت آموزش اساسی شینتوییسم محسوب می‌شود؟‏

۱۵ پیش از آنکه آیین بودا در قرن ششم د.‏م.‏ وارد ژاپن شود،‏ آن سرزمین مذهب منحصر خود را داشت.‏ آن،‏ مذهبی بود بدون نام،‏ شامل اعتقاداتی در رابطه با مسائل اخلاقی و رسوم مردم.‏ معهذا با اشاعهٔ بودیسم،‏ ژاپنی‌ها ضروری دانستند که فرقی میان مذهب خود و مذهب خارجی قائل شوند.‏ به این دلیل،‏ آنان نام «شینتو» یعنی «راه خدایان» را انتخاب کردند.‏

۱۶ آیین شینتو اصلی،‏ در مورد زندگی پس از مرگ چه آموزش می‌داد؟‏ دایرة‌المعارف کادَنشا ژاپن توضیح می‌دهد که با آغاز کشت برنج،‏ «کشاورزی در زمینهای مرطوب،‏ تشکیل جوامع منظم و باثبات را ایجاب کرد و متعاقب آن،‏ مناسک کشاورزی —‏ که بعدها نقش بسیار مهمی را در آیین شینتو ایفا می‌کرد —‏ رواج یافت.‏» به دلیل ترس از روح اشخاصی که درگذشته‌اند،‏ آن طوایف باستانی به فکر افتادند مراسمی به منظور آرام نمودن آن ارواح برگزار کنند.‏ سپس،‏ این مراسم به پرستش روح نیاکان تبدیل گشت.‏

۱۷ مطابق عقیدهٔ شینتو،‏ روحِ به اصطلاح «آزادِ» شخص متوفی هنوز دارای شخصیت خود بوده لیکن به دلیل مرگ،‏ آلوده می‌باشد.‏ وقتی عزاداران مراسم یادبود برگزار می‌کنند،‏ روح شخص متوفی تطهیر شده،‏ بقدری که تمام خباثات از آن زدوده می‌شود و شخصیتی صلح‌جو و نیکوکار پیدا می‌کند.‏ زمانی نیز خواهد رسید که روح جدّ به مقام ربانیت یا قیّم و محافظ ترفیع می‌یابد.‏ آیین شینتو همزمان با بودیسم وجود داشت و بعضی از تعالیم بودایی را نیز شامل می‌شد،‏ از جمله آموزش بهشت.‏ بنابراین،‏ می‌توانیم مشاهده کنیم که عقیدهٔ فناناپذیری یکی از اصول و مبانی آیین شینتو می‌باشد.‏

فناناپذیری در تائوییسم پرستش اجداد در کنفوسیانیسم

۱۸.‏ نظر فرد تائوییست در مورد فناناپذیری چیست؟‏

۱۸ بنیاد تائوییسم توسط شخصی به نام لائوتزو گذاشته شد که گفته می‌شود در قرن ششم ق.‏د.‏م.‏ در سرزمین چین می‌زیسته است.‏ بر اساس تائوییسم،‏ هدف انسان در زندگی هماهنگ نمودن اعمال خویش با تائو یعنی طریق طبیعت،‏ می‌باشد.‏ طرز فکر تائوییستی را در مورد فناناپذیری می‌توان بدین شکل خلاصه کرد:‏ تائو اصل حاکم بر عالم است.‏ تائو ابتدا و انتهایی ندارد.‏ شخص با زندگی کردن بر طبق تائو،‏ در آن سهیم شده و جاودانه می‌گردد.‏

۱۹-‏۲۱.‏ فرضیات تائوییستی منجر به چه تلاشهایی شد؟‏

۱۹ زمانی فرا رسید که معتقدین به تائوییسم در تلاش خود به منظور وحدت با طبیعت،‏ بویژه به انعطاف‌پذیری و عدم پیری علاقمند شدند.‏ آنان گمان می‌کردند که احتمالاً با زندگی کردن بر طبق تائو یا طریق طبیعت،‏ شخص می‌تواند به نحوی به اسرار طبیعت دسترسی پیدا کند و در مقابل صدمات جسمانی،‏ امراض و حتی مرگ مصونیت یابد.‏

۲۰ تائوییستها روشهایی را مورد آزمایش قرار دادند همچون تفکر،‏ تمرینِ تنفس و رژیم که تصور می‌شد با این روشها می‌توان فرسودگی بدن و مرگ را به تعویق انداخت.‏ دیری نگذشت که افسانه‌هایی در مورد اشخاصی فناناپذیر بر سر زبانها افتاد که می‌توانستند سوار بر ابرها پرواز کنند،‏ به ارادهٔ خود ظاهر و غیب شوند،‏ اشخاصی که برای سالیانی مدید در کوههای مقدس یا جزایر دورافتاده زندگی می‌کردند و غذای ایشان شبنم و میوه‌های جادویی بود.‏ تاریخ چین گزارش می‌کند که در سال ۲۱۹ ق.‏د.‏م.‏،‏ امپراطور چین شیه هوانگ تی ناوگانی را حامل ۳۰۰۰ پسر و دختر به قصد پیدا کردن جزیرهٔ افسانه‌ای پِن–‏لای،‏ مکان اشخاص فناناپذیر،‏ اعزام داشت تا گیاه دارویی فناناپذیری را با خود به چین بیاورند.‏ کاملاً واضح است که آنان نتوانستند چنین اکسیری را بیابند.‏

۲۱ تائوییستها در جستجوی خود برای یافتن زندگی ابدی به آزمایشاتی روی آوردند و سعی کردند با کیمیاگری قرصهای فناناپذیری بسازند.‏ به عقیدهٔ فرد تائوییست،‏ زندگی نتیجهٔ ترکیب نیروهای مخالف یین و یانگ (‏مؤنث و مذکر)‏ می‌باشد.‏ بدینسان کیمیاگران به تقلید از روند طبیعت،‏ سرب (‏تیره‌رنگ یا یین)‏ را با جیوه (‏روشن یا یانگ)‏ ادغام نموده و تصور می‌کردند که محصول بدست آمده،‏ قرص فناناپذیری خواهد بود.‏

۲۲.‏ تأثیر بودیسم بر روی زندگی مذهبی سکنهٔ چین چه بود؟‏

۲۲ در قرن هفتم د.‏م.‏،‏ آیین بودا کاملاً در طریق زندگی مذهبی چینی‌ها نفوذ کرده بود.‏ نتیجهٔ این ترکیب،‏ مخلوطی بود شامل بعضی از عقاید بودیسم،‏ ارتباط با ارواح و پرستش نیاکان.‏ پرفسور اِسمارت اظهار می‌دارد:‏ «بودیسم و تائوییسم هر دو به عقاید مربوط به زندگی پس از مرگ شکل و جوهر بخشیدند،‏ اعتقادی که از دید نحوهٔ باستانی پرستش اجداد در چین،‏ مجمل و ناقص بود.‏»‏

۲۳.‏ کنفوسیوس در خصوص پرستش اجداد چه موضعی را اتخاذ کرد؟‏

۲۳ کنفوسیوس،‏ حکیم پرآوازهٔ دیگری بود که در قرن ششم ق.‏د.‏م.‏ در چین می‌زیست.‏ فلسفهٔ وی اساس کنفوسیانیسم را تشکیل می‌دهد و توضیح مفصلی دربارهٔ زندگی پس از مرگ ارائه نکرده است.‏ در عوض،‏ او اهمیت محسنات اخلاقی و رفتار شایستهٔ اجتماعی را مورد تأکید قرار داده است.‏ لذا،‏ کنفوسیوس نظر مساعدی راجع به پرستش اجداد داشت و تأکید فراوانی بر روی انجام و برگزاری شعائر و مراسم مربوط به روح نیاکانی که درگذشته‌اند،‏ نمود.‏

مذاهب شرقی دیگر

۲۴.‏ جینیسم دربارهٔ روح چه آموزش می‌دهد؟‏

۲۴ سرآغاز جینیسم در قرن ششم ق.‏د.‏م.‏ در سرزمین هندوستان بود.‏ بنیانگذار آن،‏ مهاویره،‏ عقیده داشت که تمامی موجودات زنده دارای روح جاودانی می‌باشند و رستگاری روح از قید کَرمَه فقط از طریق خودداری شدید،‏ تأدیب خویشتن به طور جدی و همچنین اجتناب مطلق از هرگونه رفتار خشونت‌آمیز با کلیهٔ مخلوقات امکان‌پذیر می‌باشد.‏ جینیستها تا به امروز این اعتقادات را حفظ کرده،‏ بر طبق آن رفتار می‌کنند.‏

۲۵،‏ ۲۶.‏ کدام یک از عقاید هندو در آیین سیک نیز یافت می‌شود؟‏

۲۵ هندوستان همچنین زادگاه آیین سیک،‏ مذهب ۱۹ میلیون انسان،‏ می‌باشد.‏ پیدایش این مذهب در قرن شانزدهم بود،‏ زمانی که گورو نانک تصمیم گرفت بهترین تعالیم هندوییسم و اسلام را در هم ادغام کرده،‏ مذهبی متحد بسازد.‏ آیین سیک بقای روح،‏ تناسخ و کَرمَه را که همان عقاید هندوییسم می‌باشند،‏ برای خود اختیار کرد.‏

۲۶ آشکارا این اعتقاد که حیات یا زندگی بعد از مرگ بدن ادامه پیدا می‌کند،‏ بخش مهمی از اکثر مذاهب شرقی می‌باشد.‏ حال در مورد جهان مسیحیت،‏ یهودیت و اسلام چه می‌توان گفت؟‏

‏[سؤالات مقالهٔ مطالعه‌ای]‏

‏[نقشه در صفحهٔ ۱۰]‏

‏(‏برای دیدن شکل صحیح به نشریه رجوع شود)‏

آسیای مرکزی

کشمیر

تبت

چین

کره

ژاپن

بَنارس

هند

بودگایا

میانمار

تایلند

سری‌لانکا

کامبوج

جاوه

قرن سوم ق.‏د.‏م.‏

قرن اول ق.‏د.‏م.‏

قرن اول د.‏م.‏

قرن چهارم د.‏م.‏

قرن ششم د.‏م.‏

قرن هفتم د.‏م.‏

بودیسم تمام شرق آسیا را تحت تأثیر قرار داد

‏[تصویر در صفحهٔ ۹]‏

تناسخ اساس هندوییسم است

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۱]‏

فرد تائوییست مطابق طریق طبیعت زندگی می‌کند و بدین شکل،‏ سعی دارد به جاودانگی دست یابد

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۲]‏

کنفوسیوس نظری مساعد در مورد پرستش اجداد داشت