مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

زندگی خانوادگی —‏ چگونه می‌توان در آن موفق بود؟‏

زندگی خانوادگی —‏ چگونه می‌توان در آن موفق بود؟‏

۸

زندگی خانوادگی —‏ چگونه می‌توان در آن موفق بود؟‏

اکثر مردم عقیده دارند که زندگی خانوادگی و سعادت به یکدیگر وابسته هستند.‏ در طی یک سنجش افکار،‏ ۸۵ درصد مردان اظهار داشتند که «‹زندگی خانوادگی› برای دست یافتن به زندگی سعادتمندانه و رضایت‌بخش امری بسیار ضروری است.‏» با این حال ممکن است بسیاری از مردان را بشناسید که راه طلاق را انتخاب کرده‌اند.‏ زنان نیز بیش از پیش برای پایان دادن به یکنواختی،‏ اختلافات و یا تشویش زندگی زناشویی خود،‏ طلاق را ترجیح می‌دهند.‏

۲ ما نمی‌توانیم طرز رفتار دیگران را عوض کنیم.‏ لکن باید به بهبود زندگی خانوادگی خود،‏ بخصوص به رابطهٔ بین زن و شوهر،‏ علاقمند باشیم.‏ همهٔ ما باید از خود بپرسیم:‏ ‹رابطهٔ من با همسرم چگونه است؟‏›‏

۳ آفریدگار،‏ بنیان‌گذار ترتیبات خانوادگی است.‏ (‏افسسیان ۳:‏۱۴،‏۱۵‏)‏ او نصایح مؤثری را فراهم آورده که بسیاری از زن و شوهران را در راه رسیدن به زندگی خانوادگی موفق،‏ یاری کرده است.‏ همین نصایح می‌توانند برای شما نیز سودمند باشند.‏

درسهایی مؤثر از اولین ازدواج

۴ در بخش آغازی کتاب مقدس شرح داده شده است که خدا چگونه اولین خانوادهٔ بشری را بوجود آورد.‏ چندی پس از آنکه یَهُوَه خدا اولین مرد،‏ آدم را آفرید،‏ چنین گفت:‏

‏«‹خوب نیست که آدم تنها باشد پس برایش معاونی موافق وی بسازم.‏› و خداوند خدا آن دنده را که از آدم گرفته بود زنی بنا کرد و ویرا بنزد آدم آورد.‏ و آدم گفت ‹همانا اینست استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم.‏› .‏ .‏ .‏ از این سبب مرد پدر و مادر خود را ترک کرده با زن خویش خواهد پیوست و یک تن خواهند بود.‏» —‏ پیدایش ۲:‏۱۸،‏۲۲-‏۲۴‏.‏

۵ توجه کنید که اولین خانواده اینطور تشکیل نشد که دو نفر فقط تصمیم بگیرند با یکدیگر زندگی کنند.‏ خدا این ازدواج را ابداع کرد و این دو نفر با پیوندی دائمی به یکدیگر پیوستند.‏ آدم در مقابل والاترین مقام عالم،‏ حوا را به همسری خود پذیرفت.‏

۶ هنگامی که یک مرد و زن اقدام به ازدواجی قانونی و به رسمیت شناخته شده می‌کنند،‏ بطور علنی نسبت به یکدیگر تعهدی به گردن می‌گیرند.‏ ‏(‏پیدایش ۲۴:‏۴،‏۳۴-‏۶۷؛‏ متی ۲۵:‏۱-‏۱۰‏)‏ ولی هنگامی که مرد و زنی بدون ازدواج با یکدیگر زندگی می‌کنند چنین تعهدی را به گردن نمی‌گیرند،‏ و کتاب مقدس رابطهٔ آنان را «فسق» یا «زنا» می‌خواند.‏ (‏عبرانیان ۱۳:‏۴‏)‏ حتی اگر ادعا کنند که به یکدیگر عشق می‌ورزند،‏ با گذشت زمان،‏ بسیار محتمل است که رابطهٔ آنان به علت فقدان تعهد استوار ازدواج که کتاب مقدس آن را بسیار مهم می‌داند لطمه ببیند.‏ بعنوان مثال:‏

زنی ۳۴ ساله نقل می‌کند:‏ «ممکن است مرا اُمُّل بدانند،‏ ولی تعهد ازدواج به من پشت‌گرمی و اطمینان می‌دهد .‏ .‏ .‏ از اینکه به یکدیگر و به همه اعلام کرده‌ایم که می‌خواهیم در کنار هم بمانیم احساس خوشنودی می‌کنم.‏»‏

آموزگار ۲۸ ساله‌ای عقیدهٔ خود را چنین بیان می‌کند:‏ «پس از گذشت دو سال،‏ احساس می‌کنم که در پوچی بسر می‌برم.‏ زندگی مشترک [بدون ازدواج] هیچ جهتی به زندگی آیندهٔ من نمی‌دهد.‏»‏

جامعه‌شناسی به نام نانسی م.‏ کِلَتوُرتی هنگام مطالعه در این باره،‏ دریافت که زوجهای ازدواج‌کرده‌ای که زندگی مشترک خود را پیش از ازدواج آغاز نکرده بودند اظهار «رضایت و سعادت بیشتری می‌کردند.‏»‏

۷ شرح کتاب مقدس در مورد اولین ازدواج می‌تواند در جلوگیری از مشکلات مربوط به والدین و خویشان سببی نیز ما را یاری کند.‏ به گفتهٔ یک مشاور ازدواج این مشکلات در میان رایج‌ترین مشکلات هستند.‏ ولی پیش از آنکه مشکلات مربوط به والدین و خویشان سببی بتوانند بروز کنند،‏ کتاب مقدس در مورد اولین ازدواج می‌گوید:‏ «مرد پدر و مادر خود را ترک کرده با زن خویش خواهد پیوست.‏» —‏ پیدایش ۲:‏۲۴‏.‏

۸ طبیعی است که اغلب ما پدر و مادر خود را دوست داریم.‏ کتاب مقدس حتی ما را ترغیب می‌کند که اگر نیازی وجود داشته باشد،‏ احتیاجات آنها را در هنگام پیری برطرف کنیم.‏ (‏۱تیموتاؤس ۵:‏۸؛‏ تثنیه ۲۷:‏۱۶؛‏ امثال ۲۰:‏۲۰‏)‏ ولی نوشته‌های مقدس روی این موضوع تأکید دارند که با ازدواج،‏ همسر شما به نزدیکترین خویشاوند شما مبدل می‌شود.‏ باید در درجهٔ اول به شوهر یا زن خود مهر بورزید،‏ از او مراقبت و نظرخواهی کنید.‏

۹ این دیدگاه باعث می‌شود تا شخص متأهل به محض بروز مشکلات،‏ پیش پدر و مادر خود نرود.‏ و همچنین والدین را در درک این مطلب که فرزندانشان پس از ازدواج آنها را ‹ترک می‌کنند› و خانواده‌ای مستقل تشکیل می‌دهند،‏ یاری می‌کند،‏ حتی اگر آداب و رسوم و یا شرایط مالی سبب شوند که آنها برای مدتی نزدیک والدینشان و یا با آنها زندگی کنند.‏ شایسته است که فرزندان برای حکمت و تجربیات والدینشان ارزش قائل شوند و از آنها استفاده ببرند.‏ (‏ایوب ۱۲:‏۱۲؛‏ ۳۲:‏۶،‏۷‏)‏ با این حال آنچه که پیدایش ۲:‏۲۴ از آن سخن می‌گوید برای والدینی است که سعی در اداره یا کنترل زندگی فرزندان متأهل خود دارند.‏ آری،‏ بکار بستن این اندرز کتاب مقدس می‌تواند در موفقیت زندگی زناشویی مؤثر باشد.‏

چند همسر؟‏

۱۰ در شرح سفر پیدایش می‌توان دید که خدا فقط یک همسر برای آدم بوجود آورد.‏ در بعضی جوامع مرد مجاز است چندین همسر برای خود اختیار کند.‏ ولی آیا چندهمسری به سعادت خانوادگی می‌انجامد؟‏ برعکس،‏ تجربه نشان می‌دهد که در اغلب موارد چندهمسری به حسادت و رقابت و همینطور به بدرفتاری با زنان مسن‌تر می‌انجامد.‏ (‏امثال ۲۷:‏۴؛‏ پیدایش ۳۰:‏۱‏)‏ چندهمسری و طلاق دادن زنان،‏ در میان عبرانیان باستان وجود داشت.‏ خدا آن را تحمل می‌کرد ولی برای جلوگیری از سوءاستفاده‌های فاحش برای آنان قوانینی مقرر کرده بود.‏ با این وجود هنگام بحث در این باره عیسی به خواست خدا همانطور که در پیدایش آمده است اشاره کرد.‏ هنگامی که از او در مورد علل گوناگون طلاق پرسیدند،‏ گفت:‏

‏«مگر نخوانده‌اید که خالق در ابتداء ایشانرا مرد و زن آفرید.‏ و گفت از اینجهة مرد پدر و مادر خود را رها کرده بزن خویش بپیوندد.‏ .‏ .‏ .‏ پس آنچه را خدا پیوست انسان جدا نسازد.‏ .‏ .‏ .‏ موسی [در قانون خدا] بسبب سنگدلی شما [عبرانیان] شما را اجازت داد که زنان خود را طلاق دهید لیکن از ابتداء چنین نبود.‏ و بشما میگویم هر که زن خود را بغیر علّت زنا طلاق دهد و دیگریرا نکاح کند زانی است.‏» —‏ متی ۱۹:‏۳-‏۹‏.‏

۱۱ عیسی روشن ساخت که در میان پیروان او معیار،‏ چندهمسری نبوده بلکه داشتن تنها یک همسر است،‏ همانطور که خدا در ابتدا ترتیب داده بود.‏ (‏۱تیموتاؤس ۳:‏۲‏)‏ قبول حکمت و اختیار نظر خدا در این باره قدمی بسوی سعادت است.‏

۱۲ همین موضوع در مورد آنچه که عیسی دربارهٔ طلاق عنوان کرد نیز صدق می‌کند.‏ هنگامی که طلاق گرفتن سهل و آسان باشد،‏ طلاق رواج می‌یابد.‏ این امر را امروز می‌توانیم مشاهده کنیم.‏ ولی خدا ازدواج را دائمی می‌داند.‏ درست است که عیسی گفت اگر همسر کسی مرتکب «زنا» (‏پُرنیا در زبان یونانی به معنای دست زدن به اعمال جنسی زشت و نامشروع است.‏)‏ شود،‏ یعنی با شخص دیگری «یک تن» شود،‏ طرف بی‌تقصیر می‌تواند از او طلاق بگیرد و دوباره ازدواج کند،‏ ولی در غیر اینصورت،‏ در نظر آفریدگار یک زوج متأهل برای همیشه به یکدیگر پیوسته‌اند.‏ کسانی که قانون خدا را در این مورد محترم می‌شمارند،‏ دلیل موجه‌تری برای استحکام بخشیدن به زندگی زناشویی خود و چیرگی بر مشکلات دارند.‏ (‏جامعه ۴:‏۱۱،‏۱۲؛‏ رومیان ۷:‏۲،‏۳‏)‏ بنابراین این دیدگاه بجای آنکه موجب ناخرسندی شود،‏ کمکی خواهد بود برای دستیابی به ازدواجی موفق.‏ تجربه نیز نشانگر این امر است.‏

۱۳ بعضی ممکن است احساس کنند که ‹با این حال در بعضی از ازدواجها مشکلات جدیی وجود دارند،‏ یا اینکه دو طرف به هیچ وجه نمی‌توانند با هم کنار بیایند.‏› در اینصورت چه باید کرد؟‏ راه حلهای مؤثر دیگری را می‌توان در این مورد از کتاب مقدس فرا گرفت.‏

شوهری که واقعاً به زن خود مهر می‌ورزد

۱۴ یک امر مهم در موفقیت زندگی خانوادگی این است که مرد چگونه به همسر خود می‌نگرد و با او رفتار می‌کند.‏ ولی کیست که بگوید بهترین راه کدام است؟‏ آنچه که کتاب مقدس دربارهٔ اولین ازدواج عنوان می‌کند دوباره به یاری ما می‌آید.‏ این گزارش شرح می‌دهد که خدا برای بوجود آوردن همسری برای آدم از قسمتی از بدن او استفاده کرد.‏ کتاب مقدس بعدها موضوع را بسط بیشتری می‌دهد:‏

‏«باید مردان زنان خویشرا مثل بدن خود محبّت نمایند زیرا هر که زوجهٔ خود را محبّت نماید خویشتنرا محبّت مینماید.‏ زیرا هیچکس هرگز جسم خود را دشمن نداشته است بلکه آنرا تربیت و نوازش میکند چنانکه خداوند نیز کلیسا را.‏»‏

پولس پس از نقل قول از پیدایش ۲:‏۲۴ چنین ادامه می‌دهد:‏ «خلاصه هر یکی از شما نیز زن خود را مثل نَفْس خود محبّت بنماید.‏» —‏ افسسیان ۵:‏۲۸-‏۳۳‏.‏

۱۵ بعضی از مردان تصور می‌کنند که باید با همسران خود سختگیری کنند و نباید به آنها نزدیک باشند.‏ ولی بنیان‌گذار ازدواج می‌گوید که شوهر باید به زن خود عمیقاً محبت کند و باید این محبت را نشان دهد‏.‏ برای اینکه زن واقعاً احساس سعادت بکند،‏ باید از محبت واقعی از طرف شوهرش اطمینان خاطر داشته باشد.‏

۱۶ این که شوهر ‹به زن خود مثل بدن خود غذا برساند و به او توجه کند› مستلزم آن است که نان‌آور و تأمین‌کنندهٔ خوبی باشد.‏ با این وجود نباید خود را آنچنان مشغول کسب درآمد زندگی کند که دیگر وقتی برای همسر خود و اظهار علاقه به او برایش باقی نماند.‏ بعلاوه،‏ هیچ مرد عاقلی،‏ حتی در هنگام عصبانیت،‏ با بدن خود با نفرت و یا بیرحمی رفتار نمی‌کند.‏ بنابراین گفته‌های کتاب مقدس،‏ این امر را که مرد با همسر خود با خشونت و عصبانیت رفتار کند،‏ رد می‌کنند.‏ —‏ مزمور ۱۱:‏۵؛‏ ۳۷:‏۸‏.‏

۱۷ اولین زن برای ‹‏معاونت شوهر خود› بوجود آمده بود.‏ (‏پیدایش ۲:‏۱۸‏)‏ خدا اذعان کرد که مرد و زن از لحاظ ساخت با یکدیگر متفاوت هستند.‏ هنوز هم به همین شکل است.‏ زنان و مردان معمولاً دارای ویژگیها و شیوه‌های متفاوتی هستند.‏ مرد ممکن است مصمم و قاطع باشد ولی زن شکیباتر است.‏ زن ممکن است به جمع علاقمند باشد ولی مرد انزوا را ترجیح دهد.‏ مرد ممکن است بر روی وقت‌شناسی تکیه داشته باشد ولی زن در این مورد زیاد «سخت نمی‌گیرد».‏ شرح کتاب مقدس دربارهٔ اینکه خدا حوا را آفرید تا ‹مکملی› برای آدم باشد می‌بایست به شوهران در درک این تفاوتها کمک کند.‏

۱۸ پطرس رسول شوهران را ترغیب می‌کند که ‹با فطانت با ایشان [زنان خود] زیست کنند چون با ظروف ضعیف‌تر زنانه و ایشان را محترم دارند.‏› (‏۱پطرس ۳:‏۷‏)‏ این «احترام» به معنای این است که خود را با ذوق و سلیقهٔ زن خود وفق دهند.‏ مرد ممکن است ورزش را دوست داشته باشد ولی همسر او از تماشای ویترین مغازه‌ها یا باله لذت ببرد.‏ ذوق و سلیقهٔ زن او همانقدر معتبر است که ذوق و سلیقهٔ خود او.‏ احترام،‏ همهٔ این تفاوتها را پیش چشم دارد.‏

۱۹ خلق و خوی زن در هنگام دورهٔ قاعدگی،‏ گاهی ممکن است باعث سردرگمی شوهر او و حتی خود او شود.‏ ولی مرد می‌تواند تلاش کند،‏ و ‹با فطانت با او زیست کند› و با این کار به سعادت دوجانبه‌شان کمک کند.‏ اغلب اوقات آنچه که زن به آن نیاز دارد این است که شوهرش او را با ملایمت در آغوش خود گیرد و با او با مهربانی گفتگو کند.‏

زنی که شوهر خود را محترم می‌شمارد

۲۰ از آنجایی که زن نیز باید در سعادتمند ساختن خانواده سهم خود را ادا کند،‏ آفریدگار زنان را نیز راهنمایی می‌کند.‏

۲۱ کتاب مقدس بلافاصله پس از آنکه به شوهران می‌گوید که به زن خود محبت کنند اضافه می‌کند:‏ «و زن شوهر خود را باید احترام نمود.‏» (‏افسسیان ۵:‏۳۳‏)‏ در اولین ازدواج،‏ عواملی وجود داشتند که حوا را بطور طبیعی وادار می‌کردند که به شوهر خود با احترام بنگرد.‏ ابتدا آدم آفریده شده بود.‏ او از معرفت و تجربهٔ بیشتری در زندگی برخوردار بود،‏ و حتی خدا خود راهنماییهایی در اختیار او گذاشته بود.‏

۲۲ ولی دربارهٔ ازدواجهای امروزی چه می‌توان گفت؟‏ اگر شوهری با صداقت سعی کند که اندرز کتاب مقدس را که قبلاً ذکر شد به اجرا گذارد،‏ به احتمال زیاد احترام همسر خود را جلب خواهد کرد.‏ با توجه به ترتیبات یَهُوَه که خانواده قسمتی از آنها را تشکیل می‌دهد،‏ حتی هنگامی که زن از جهاتی از شوهر خود سرآمدتر باشد،‏ و یا هنگامی که از شوهر او کوتاهیهایی سر بزند،‏ باز هم دلیلی برای احترام وجود دارد.‏ پولس رسول نوشت:‏

‏«ای زنان شوهران خود را اطاعت کنید چنانکه خداوند را.‏ زیرا که شوهر سر زن است چنانکه مسیح نیز سر کلیسا[ست].‏» —‏ افسسیان ۵:‏۲۲،‏۲۳‏.‏

۲۳ البته این بدین معنا نیست که شوهر باید مانند دیکتاتور در خانواده عمل کند.‏ اگر چنین کند بر خلاف نمونهٔ مسیح خواهد بود که توأم با مهربانی،‏ ملاحظه و همدردی بود.‏ خدا زنان را ترغیب می‌کند که رهبری شوهر خود را بپذیرند.‏ در مورد مطالب مهم،‏ زن و شوهر می‌توانند با یکدیگر مشورت کنند،‏ درست مانند اندامهای فعال یک بدن.‏ ولی خدا مسئولیت خانواده را در وهلهٔ اول بر عهدهٔ مرد قرار داده است.‏ —‏ کولسیان ۳:‏۱۸،‏۱۹‏.‏

۲۴ تجربه نشان می‌دهد آنچه که کتاب مقدس در این باره می‌گوید منطقی است.‏ هنگامی که زن در پی کسب محبت و توجه شوهر خود برآید و در مورد مسائل خانوادگی به راهنماییهای او توجه کند،‏ درمی‌یابد که شوهر وی نیز مسئولیتهای خود را با تمایل بیشتری می‌پذیرد و آنها را با مهربانی به انجام می‌رساند.‏ —‏ امثال ۳۱:‏۲۶-‏۲۸؛‏ تیطس ۲:‏۴،‏۵‏.‏

با یکدیگر در جهت موفقیت زندگی خانوادگی کوشیدن

۲۵ تبادل افکار و احساسات،‏ امری حیاتی است که بسیاری از خانواده‌ها فاقد آن هستند.‏ دانشمندی در امور اجتماعی اظهار کرد:‏ «اغلب زن و شوهرها به صحبتهای یکدیگر گوش نمی‌دهند،‏ و به همین دلیل کار بسیاری از آنها به جر و بحث می‌انجامد.‏» عصبانیت،‏ سرخوردگی و ناامیدی برای همهٔ ما وجود دارد.‏ چگونه می‌توانیم از لطمه‌ای که این عوامل می‌توانند بر زندگی زناشوئی ما وارد کنند جلوگیری نماییم؟‏ تبادل افکار و احساسات به نحوی خوب،‏ یاری‌دهنده است.‏ مراقب باشید که اهمیت آن را دست‌کم نگیرید،‏ زیرا در غیر اینصورت روزی درخواهید یافت که دیگر چیزی برای گفتن به یکدیگر ندارید.‏

۲۶ بکوشید که با یکدیگر تبادل افکار و احساسات داشته باشید.‏ آیا واقعاً صحبت در مورد کارها و احساسات خود را عادت خود می‌سازید؟‏ اغلب اوقات مجال صحبت و حتی گوش کردن به حرف دیگری را پیدا نمی‌کنیم.‏ (‏امثال ۱۰:‏۱۹،‏۲۰؛‏ یعقوب ۱:‏۱۹،‏۲۶‏)‏ بجای آنکه فقط منتظر فرصت برای صحبت کردن باشید،‏ گوش دهید و سعی کنید معنی حرف یکدیگر را درک کنید.‏ مثلاً می‌توانید در جواب بگویید،‏ ‹منظورت این است که .‏ .‏ .‏؟‏› و یا ‹می‌خواهی بگویی که .‏ .‏ .‏؟‏› (‏امثال ۱۵:‏۳۰،‏۳۱؛‏ ۲۰:‏۵؛‏ ۲۱:‏۲۸‏)‏ شوهر یا زنی که با خلوص نیت به افکار و احساسات همسر خود گوش فرا می‌دهد به احتمال زیاد رفتاری خودپسندانه و خشک نخواهد داشت.‏

۲۷ اگر زن و شوهر در هنگام گفتگو در مورد مشکلات،‏ نصایح کتاب مقدس را در نظر بگیرند،‏ تبادل افکار آنها مفیدتر خواهد بود.‏ به عنوان مثال ۱تیموتاؤس ۶:‏۶-‏۱۰،‏۱۷-‏۱۹ و متی ۶:‏۲۴-‏۳۴ زمینهٔ بسیار خوبی برای گفتگو در مورد درآمد و برنامه‌های مالی خانواده فراهم می‌کند.‏ پندهای بسیاری را دربارهٔ جنبه‌های معمول زندگی خانوادگی که از نوشته‌های مقدس گرفته شده‌اند،‏ می‌توانید در کتاب زندگی خانوادگی خود را سعادتمند سازید بیابید.‏ *

۲۸ از آنجایی که نصایح کتاب مقدس از جانب بهترین کارشناس زندگی زناشویی و خانوادگی،‏ یَهُوَه خدا،‏ فراهم شده‌اند،‏ منطقی خواهد بود که آنها را با شکیبایی و پیگیری دنبال کنیم،‏ زیرا برای دست یافتن به موفقیت کمک بزرگی خواهد بود.‏ هزاران زن و شوهر مسیحی در سراسر دنیا به این نصایح عمل کرده‌اند و در زندگی زناشویی خود به نتایج موفقیت‌آمیزی دست یافته‌اند.‏

‏[پاورقی]‏

^ بند 27 منتشرشده توسط انجمن کتاب مقدس و رسالهٔ برج دیده‌بانی.‏

‏[سؤالات مقالهٔ مطالعه‌ای]‏

موضوع بحث‏:‏ چگونه می‌توانیم برای موفقیت بیشتر در زندگی زناشویی،‏ تلاش کنیم؟‏ (‏۱-‏۳)‏

تعهد چه نقشی در نخستین ازدواج داشت،‏ و چرا امری حیاتی است؟‏ (‏۴-‏۶)‏

از نخستین ازدواج در مورد والدین و خویشان سببی چه می‌توان آموخت؟‏ (‏۷-‏۹)‏

چه درس عملیی می‌توان از سِفْر پیدایش در مورد تعداد همسران فرا گرفت؟‏ (‏۱۰،‏ ۱۱)‏

کتاب مقدس چه نظری دربارهٔ طلاق دارد؟‏ (‏۱۲،‏ ۱۳)‏

شوهران چگونه می‌توانند اندرز کتاب مقدس را در مورد خود به عمل آورند؟‏ (‏۱۴-‏۱۶)‏

این امر که زن «معاون» شوهر خود است برای شوهر او باید چه معنایی داشته باشد؟‏ (‏۱۷-‏۱۹)‏

کتاب مقدس زن را به داشتن چه نظری نسبت به شوهرش ترغیب می‌کند؟‏ (‏۲۰-‏۲۲)‏

چرا زنان می‌توانند اطمینان داشته باشند که این اندرز یاری‌دهنده است؟‏ (‏۲۳،‏ ۲۴)‏

تبادل افکار و احساسات چه نقشی در موفقیت زندگی خانوادگی دارد؟‏ (‏۲۵-‏۲۸)‏

‏[کادر در صفحهٔ ۸۰]‏

مردی از غرب ایالات متحده شرح می‌دهد:‏ «در طی زندگی زناشویی‌ام،‏ به هر چیزی که از لحاظ مادی می‌خواستم رسیدم —‏ خانهٔ زیبا،‏ ماشینها،‏ قایقها و اسبها.‏ با این حال این چیزها برایم سعادت به همراه نیاوردند.‏ همسرم به چیزهایی که من به آنها علاقمند بودم علاقه‌ای نداشت.‏ مرتب در حال جر و بحث بودیم.‏ برای آنکه آرامش فکری پیدا کنم ماری‌جوانا می‌کشیدم.‏

اغلب آخر هفته‌هایم را دور از خانه می‌گذراندم و به شکار می‌رفتم.‏ کارم نیز مرا به خود مشغول داشته بود.‏ همین باعث شد که به زنا کشیده شوم.‏ خیال می‌کردم که زنم مرا دوست ندارد،‏ پس خانه را ترک کردم و گرفتار زنان متعدد شدم تا اینکه زندگیم گویی به بن‌بست رسید.‏

در طول این مدت،‏ کمی به مطالعهٔ کتاب مقدس پرداختم.‏ باب پنجم کتاب افسسیان مرا متقاعد ساخت که دوباره پیش همسرم برگردم.‏ دریافتم که او مطیع نبوده است و من نیز بطور کامل وظایفم را انجام نمی‌دادم.‏ ولی هفتهٔ پس از آن در طی مسافرت شغلی دوباره دست به زنا زدم.‏»‏

دوستی به او پیشنهاد کرد که اگر واقعاً به خدا علاقمند است،‏ شاهدان یَهُوَه می‌توانند او را یاری کنند.‏ او چنین ادامه می‌دهد:‏ «شاهدان واقعاً مرا یاری کردند.‏ یکی از سرپرستان جماعت،‏ وقت خود را صرف مطالعهٔ کتاب مقدس با من کرد.‏ بدلیل تغییر بزرگی که در زندگی من پدید آمد،‏ همسرم نیز در مطالعهٔ کتاب مقدس به من پیوست.‏ حالا برای نخستین بار زندگی خانوادگی ما سعادتمندانه شده است،‏ حتی دو دختر ما نیز می‌توانند این تغییر را مشاهده کنند.‏ سعادت فوق‌العاده‌ای را که از بکار بستن پندهای کتاب مقدس در زندگی‌مان نصیب من و همسرم شده است،‏ نمی‌توان به زبان آورد.‏»‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۸۵]‏

تبادل افکار و احساسات —‏ امری حیاتی برای زندگی زناشویی سعادتمندانه