مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

فصل ۸

تمام جماعت‌ها «برای مدتی آرامش پیدا کردند»‏

تمام جماعت‌ها «برای مدتی آرامش پیدا کردند»‏

سولُس که به شاگردان عیسی آزار می‌رسانْد،‏ پیرو عیسی شد

بر اساس اعمال ۹:‏۱-‏۴۳

۱،‏ ۲.‏ چرا سولُس به دمشق می‌رفت؟‏

 مردانی با نقشهٔ بد و شریرانه به دمشق نزدیک می‌شدند.‏ آن‌ها از شاگردان عیسی متنفر بودند.‏ این مردان می‌خواستند شاگردان عیسی را از خانه‌هایشان بیرون بکشند،‏ دستگیر کنند،‏ تحقیرشان کنند و آن‌ها را برای مجازات جلوی شورای سَنهِدرین ببرند.‏

۲ رهبر این مردان،‏ مردی به اسم سولُس بود که دستش به خون استیفان آلوده بود.‏ a او اخیراً شاهد قتل استیفان بود و آن را تأیید کرده بود.‏ (‏اعما ۷:‏۵۷–‏۸:‏۱‏)‏ سولُس به آزار و اذیت مسیحیان در اورشلیم قانع نبود.‏ او می‌خواست در شهرهای دیگر هم آن‌ها را مورد آزار و اذیت قرار بدهد.‏ سولُس می‌خواست این فرقهٔ خطرناک را که «پیروان راه حقیقت» خوانده می‌شدند از بین ببرد.‏—‏اعما ۹:‏۱،‏ ۲‏؛‏ کادر «‏ نفوذ و اختیارات سولُس در دمشق‏» ملاحظه شود.‏

۳،‏ ۴.‏ الف)‏ چه اتفاقی برای سولُس افتاد؟‏ ب)‏ چه سؤالاتی را بررسی می‌کنیم؟‏

۳ ناگهان نوری درخشان دورتادور سولُس تابید.‏ همسفران او چنان مات و مبهوت شده بودند که زبانشان بند آمده بود.‏ نور آنقدر شدید بود که سولُس را کور کرد و به زمین افتاد.‏ او صدایی از آسمان شنید که گفت:‏ «سولُس!‏ سولُس!‏ چرا اینقدر به من آزار می‌رسانی؟‏» سولُس با تعجب پرسید:‏ «سَرورم،‏ تو کی هستی؟‏» جواب عیسی او را به احتمال زیاد شگفت‌زده کرد که گفت:‏ «من عیسی هستم،‏ همان کسی که تو به او آزار می‌رسانی!‏»​—‏اعما ۹:‏۳-‏۵؛‏ ۲۲:‏۹‏.‏

۴ ما از اولین گفتهٔ عیسی به سولُس چه چیز یاد می‌گیریم؟‏ از اتفاقاتی که موقع مسیحی شدن سولُس افتاد چه نکته‌هایی یاد می‌گیریم؟‏ از فعالیت پیروان عیسی در مدتی که آرامش داشتند چه درسی می‌گیریم؟‏

‏«چرا اینقدر به من آزار می‌رسانی؟‏» (‏اعما ۹:‏۱-‏۵‏)‏

۵،‏ ۶.‏ از گفتهٔ عیسی به سولُس چه چیز یاد می‌گیریم؟‏

۵ عیسی در راه دمشق به سولُس نگفت:‏ «چرا اینقدر به شاگردان من آزار می‌رسانی؟‏» او گفت:‏ «چرا اینقدر به من آزار می‌رسانی؟‏» (‏اعما ۹:‏۴‏)‏ پس مشخص است که اگر کسی به شاگردان عیسی آزار برساند،‏ انگار به او آزار رسانده است.‏​—‏مت ۲۵:‏۳۴-‏۴۰،‏ ۴۵‏.‏

۶ اگر شما تحت آزار و اذیت و مخالفت قرار گرفتید،‏ یادتان باشد که یَهُوَه و عیسی شرایطتان را کاملاً درک می‌کنند.‏ (‏مت ۱۰:‏۲۲،‏ ۲۸-‏۳۱‏)‏ شاید در حال حاضر یَهُوَه جلوی اذیت و آزارها را نگیرد.‏ اما به این نکته توجه کنید.‏ عیسی دید که سولُس در مرگ استیفان نقش دارد و شاگردانش را از خانه‌هایشان در اورشلیم به زور بیرون می‌کشد و به زندان می‌اندازد.‏ (‏اعما ۸:‏۳‏)‏ اما همان موقع جلوی او را نگرفت.‏ با این حال یَهُوَه از طریق عیسی به استیفان و شاگردان دیگر قدرت لازم را داد تا وفادار بمانند.‏

۷.‏ چطور می‌توانید آزار و اذیت را تحمّل کنید؟‏

۷ شما هم می‌توانید آزار و اذیت را تحمّل کنید و پایدار بمانید.‏ چطور؟‏ اول،‏ تحت هر شرایطی به یَهُوَه وفادار بمانید.‏ دوم،‏ از او کمک بخواهید.‏ (‏فیلیپ ۴:‏۶،‏ ۷‏)‏ سوم،‏ انتقام را به دست یَهُوَه بسپارید.‏ (‏روم ۱۲:‏۱۷-‏۲۱‏)‏ و چهارم،‏ مطمئن باشید یَهُوَه تا زمانی که شرایط سخت را برطرف کند به شما قدرت تحمّل می‌دهد.‏​—‏فیلیپ ۴:‏۱۲،‏ ۱۳‏.‏

‏‹برادرم سولُس،‏ عیسای سَرور مرا فرستاده› (‏اعما ۹:‏۶-‏۱۷‏)‏

۸،‏ ۹.‏ حَنانیا نسبت به مسئولیتی که گرفت چه حسی داشت؟‏

۸ بعد از این که عیسی خودش را به سولُس معرفی کرد به او گفت:‏ «بلند شو و به شهر برو.‏ در آنجا به تو گفته می‌شود که چه کار باید بکنی.‏» (‏اعما ۹:‏۶‏)‏ سولُس نمی‌توانست چیزی ببیند.‏ برای همین همراهانش دستش را گرفتند و او را به دمشق بردند.‏ سولُس در آنجا سه روز چیزی نخورد و چیزی ننوشید و فقط دعا کرد.‏ در این بین،‏ عیسی با یکی از شاگردان در دمشق در مورد سولُس صحبت کرد.‏ اسم آن مرد حَنانیا بود که ‹همهٔ یهودیان دمشق از او تعریف می‌کردند.‏›​—‏اعما ۲۲:‏۱۲‏.‏

۹ تصوّر کنید که حَنانیا در آن لحظه چه حسی داشت!‏ عیسی،‏ سر جماعت شخصاً به او ظاهر شد و مسئولیت مهمی به او داد.‏ این افتخار بزرگی بود،‏ در عین حال مسئولیت سنگینی هم بود.‏ وقتی عیسی از او خواست که با سولُس صحبت کند،‏ حَنانیا گفت:‏ «سَرورم،‏ من از خیلی‌ها شنیده‌ام که این مرد به خادمان مقدّس تو در اورشلیم خیلی آزار رسانده است!‏ در ضمن،‏ سران کاهنان به او اختیار داده‌اند که به دمشق بیاید و همهٔ کسانی را که در اینجا به اسم تو ایمان دارند دستگیر کند!‏»​—‏اعما ۹:‏۱۳،‏ ۱۴‏.‏

۱۰.‏ از طرز برخورد عیسی با حَنانیا چه یاد می‌گیریم؟‏

۱۰ وقتی حَنانیا نگرانی‌اش را در مورد این مسئولیت گفت،‏ عیسی او را سرزنش نکرد.‏ برعکس،‏ برای انجام آن کار او را راهنمایی کرد.‏ همین طور عیسی نشان داد که به احساسات حَنانیا اهمیت می‌دهد.‏ برای همین،‏ دلیل این ماموریت را به او توضیح داد.‏ عیسی گفت:‏ «این مرد را انتخاب کرده‌ام تا دربارهٔ من به ملت‌ها،‏ پادشاهان و قوم اسرائیل شهادت دهد.‏ من به او نشان خواهم داد که چقدر باید به خاطر اسم من رنج بکشد.‏» (‏اعما ۹:‏۱۵،‏ ۱۶‏)‏ حَنانیا فوراً از عیسی اطاعت کرد.‏ او سولُس را پیدا کرد و به او گفت:‏ «برادرم سولُس،‏ عیسای سَرور که در راه به تو ظاهر شد مرا فرستاده تا دوباره بینایی‌ات را به دست آوری و از روح‌القدس پر شوی.‏»​—‏اعما ۹:‏۱۷‏.‏

۱۱،‏ ۱۲.‏ ما از این گزارش در مورد عیسی،‏ حَنانیا و سولُس چه نکته‌هایی یاد می‌گیریم؟‏

۱۱ ما از این گزارش در مورد عیسی،‏ حَنانیا و سولُس چند نکته یاد می‌گیریم.‏ برای مثال،‏ عیسی همان طور که قول داده بود،‏ بر فعالیت موعظه نظارت می‌کند.‏ (‏مت ۲۸:‏۲۰‏)‏ امروزه عیسی مستقیماً با تک‌تک ما صحبت نمی‌کند.‏ اما از طریق غلام امین و دانا که همان هیئت اداره‌کننده است،‏ راهنمایی‌های لازم را برای این فعالیت به ما می‌دهد.‏ (‏مت ۲۴:‏۴۵-‏۴۷‏)‏ تحت راهنمایی هیئت اداره‌کننده،‏ مبشّران و پیشگامان دنبال کسانی می‌گردند که می‌خواهند بیشتر در مورد عیسی بدانند.‏ همان طور که در فصل قبل دیدیم،‏ شاهدان یَهُوَه بارها سر راه کسانی قرار گرفته‌اند که از خدا کمک خواسته بودند.‏​—‏اعما ۹:‏۱۱‏.‏

۱۲ حَنانیا از عیسی اطاعت کرد،‏ مسئولیتش را پذیرفت و برکت گرفت.‏ اگر موعظه کردن برایتان سخت است،‏ آیا مثل حَنانیا هنوز از فرمان عیسی اطاعت می‌کنید؟‏ موعظهٔ خانه به خانه و صحبت کردن با غریبه‌ها برای بعضی‌ها اضطراب‌آور است.‏ برای بعضی‌ها هم موعظه در مغازه،‏ خیابان یا از طریق تلفن و نامه‌نگاری سخت است.‏ حَنانیا بر ترسش غلبه کرد و این افتخار را داشت که به سولُس کمک کند تا روح‌القدس را دریافت کند.‏ b او این مسئولیت را به خوبی انجام داد،‏ چون به عیسی اطمینان داشت و سولُس را مثل برادر خودش دید.‏ ما هم باید به عیسی اطمینان داشته باشیم،‏ با مردم دلسوزی کنیم و آن‌ها را به چشم هم‌ایمانانمان ببینیم؛‏ حتی اگر با ما مخالفت کنند.‏ با این کار مثل حَنانیا می‌توانیم بر ترسمان غلبه کنیم.‏​—‏مت ۹:‏۳۶‏.‏

‏«مشغول موعظه دربارهٔ عیسی شد» (‏اعما ۹:‏۱۸-‏۳۰‏)‏

۱۳،‏ ۱۴.‏ اگر هنوز تعمید نگرفته‌اید،‏ از نمونهٔ سولُس چه چیز یاد می‌گیرید؟‏

۱۳ سولُس فوراً به چیزهایی که یاد گرفته بود عمل کرد.‏ وقتی بینایی‌اش برگشت،‏ تعمید گرفت و با شاگردان در دمشق شروع به معاشرت کرد.‏ اما سولُس کار دیگری هم کرد.‏ «چیزی نگذشت که به کنیسه‌های یهود رفت و مشغول موعظه دربارهٔ عیسی شد و به همه اعلام کرد که او پسر خداست!‏»​—‏اعما ۹:‏۲۰‏.‏

۱۴ اگر شما هم کتاب مقدّس را مطالعه می‌کنید ولی هنوز تعمید نگرفته‌اید،‏ آیا حاضرید مثل سولُس تغییرات لازم را در زندگی‌تان ایجاد کنید؟‏ درست است که سولُس معجزهٔ عیسی را دید و این به او انگیزه داد که تعمید بگیرد.‏ دیگران هم معجزه‌های عیسی را دیدند،‏ اما تأثیری بر آن‌ها نگذاشت و پیرو عیسی نشدند.‏ مثلاً یک گروه از فَریسیان دیدند که عیسی مردی فلج را شفا داد و خیلی از یهودیان فهمیدند که عیسی ایلعازَر را رستاخیز داد.‏ اما بیشتر آن‌ها پیرو عیسی نشدند و حتی با او مخالفت هم کردند.‏ (‏مرق ۳:‏۱-‏۶؛‏ یو ۱۲:‏۹،‏ ۱۰‏)‏ برخلاف آن‌ها،‏ سولُس تغییر کرد.‏ چرا سولُس شاگرد عیسی شد اما آن‌ها نشدند؟‏ چون او از خدا بیشتر از انسان می‌ترسید و قدر رحمتی را که عیسی به او نشان داده بود می‌دانست.‏ (‏فیلیپ ۳:‏۸‏)‏ اگر شما هم مثل سولُس عمل کنید،‏ نمی‌گذارید هیچ چیز مانع موعظه‌تان شود و واجد شرایط تعمید بشوید.‏

۱۵،‏ ۱۶.‏ سولُس در کنیسه‌ها چه کار می‌کرد و یهودیان دمشق چه واکنشی نشان دادند؟‏

۱۵ سولُس در کنیسه‌ها در مورد عیسی شروع به موعظه کرد.‏ واکنش مردم چه بود؟‏ احتمالاً بعضی‌ها متعجب بودند و بعضی‌ها خیلی عصبانی.‏ آن‌ها می‌گفتند:‏ «مگر این همان کسی نیست که در اورشلیم به کسانی که اسم عیسی را به زبان می‌آورند به‌شدّت آزار می‌رسانْد؟‏» (‏اعما ۹:‏۲۱‏)‏ سولُس با «حرف‌های منطقی» سعی کرد به آن‌ها ثابت کند که چرا نظرش در مورد عیسی عوض شده.‏ (‏اعما ۹:‏۲۲‏)‏ اما همه با حرف‌های منطقی قانع نمی‌شوند.‏ منطق روی کسانی که ذهنشان پر از رسم و رسوم یا دلشان مغرور است تأثیری ندارد.‏ با این وجود،‏ سولُس دست از تلاش نکشید.‏

۱۶ سه سال گذشت و یهودیان هنوز در دمشق با سولُس مخالفت می‌کردند.‏ آن‌ها بالاخره نقشه کشیدند تا او را بکشند.‏ (‏اعما ۹:‏۲۳؛‏ ۲قر ۱۱:‏۳۲،‏ ۳۳؛‏ غلا ۱:‏۱۳-‏۱۸‏)‏ وقتی سولُس از نقشهٔ آن‌ها باخبر شد،‏ تصمیم گرفت مخفیانه از شهر خارج شود.‏ لوقا در گزارش خود توضیح می‌دهد که یک شب «شاگردان سولُس» او را در سبدی بزرگ گذاشتند و از پنجره پایین فرستادند.‏ (‏اعما ۹:‏۲۵‏)‏ این نشان می‌دهد که گفته‌های سولُس در دمشق حداقل روی چند نفر تأثیر گذاشت و آن‌ها شاگرد عیسی شدند.‏

۱۷.‏ الف)‏ کسانی که حقیقت را از ما می‌شنوند،‏ ممکن است چه واکنشی نشان دهند؟‏ ب)‏ ما باید چه کار کنیم و چرا؟‏

۱۷ وقتی برای اولین بار با خانواده و دوستانتان و دیگران در مورد چیزهایی که یاد گرفتید صحبت کردید،‏ شاید انتظار داشتید که آن‌ها تعالیم کتاب مقدّس را قبول کنند،‏ چون این تعالیم منطقی‌اند.‏ شاید بعضی از آن‌ها حقیقت را پذیرفتند،‏ اما احتمالاً خیلی‌ها حرفتان را قبول نکردند.‏ شاید حتی اعضای خانواده‌تان شدیداً با شما مخالفت کرده باشند.‏ (‏مت ۱۰:‏۳۲-‏۳۸‏)‏ اما اگر همچنان بر اساس کتاب مقدّس با آن‌ها استدلال کنید و رفتار خوبی داشته باشید،‏ حتی کسانی که با شما مخالفند ممکن است روزی نظرشان عوض شود.‏​—‏اعما ۱۷:‏۲؛‏ ۱پطر ۲:‏۱۲؛‏ ۳:‏۱،‏ ۲،‏ ۷‏.‏

۱۸،‏ ۱۹.‏ الف)‏ وقتی بَرنابا از سولُس دفاع کرد چه نتیجه‌ای داشت؟‏ ب)‏ ما چطور می‌توانیم بَرنابا و سولُس را سرمشق قرار بدهیم؟‏

۱۸ وقتی سولُس وارد اورشلیم شد،‏ شاگردان باور نمی‌کردند که او واقعاً پیرو مسیح شده باشد.‏ این موضوع قابل درک است.‏ اما بَرنابا از سولُس دفاع کرد و تأیید کرد که یکی از شاگردان عیسی شده است.‏ پس رسولان او را به عنوان برادرشان قبول کردند و او مدتی پیش آن‌ها ماند.‏ (‏اعما ۹:‏۲۶-‏۲۸‏)‏ سولُس محتاط بود،‏ اما از موعظهٔ خبر خوش شرم نداشت.‏ (‏روم ۱:‏۱۶‏)‏ او در اورشلیم با شجاعت موعظه می‌کرد؛‏ همان جایی که شاگردان عیسی را به شدّت مورد آزار و اذیت قرار داده بود.‏ یهودیان در اورشلیم خیلی عصبانی شدند،‏ چون فهمیدند کسی که فرستاده بودند تا مسیحیان را بکشد،‏ خودش یک مسیحی شده است.‏ پس تصمیم گرفتند سولُس را بکشند.‏ برای همین «وقتی برادران از این موضوع باخبر شدند،‏ سولُس را به قیصریه بردند و از آنجا به تارسوس فرستادند.‏» (‏اعما ۹:‏۳۰‏)‏ او از برادران اطاعت کرد،‏ چون در واقع این راهنمایی از طرف عیسی بود.‏ به این شکل،‏ هم سولُس و هم جماعت از آن فایده بردند.‏

۱۹ توجه کنید که بَرنابا برای کمک به سولُس پیشقدم شد.‏ بی‌شک این عمل به آن‌ها کمک کرد که دوستان نزدیکی شوند و با هم به یَهُوَه خدمت کنند.‏ آیا شما هم مثل بَرنابا به کسانی که به تازگی تعمید گرفته‌اند کمک می‌کنید،‏ با آن‌ها در موعظه همکاری می‌کنید و کمکشان می‌کنید که از لحاظ روحانی پیشرفت کنند؟‏ اگر این کار را بکنید برکت زیادی نصیبتان می‌شود.‏ اگر به تازگی مبشّر شده‌اید آیا مثل سولُس کمک دیگران را می‌پذیرید؟‏ اگر با کسانی که باتجربه هستند به موعظه بروید،‏ مهارت و شادی‌تان در این فعالیت بیشتر می‌شود و دوستانی پیدا می‌کنید که همیشه در کنارتان می‌مانند.‏

‏‹عدهٔ زیادی ایمان آوردند› (‏اعما ۹:‏۳۱-‏۴۳‏)‏

۲۰،‏ ۲۱.‏ از گذشته تا به امروز،‏ خادمان خدا چطور از شرایط مساعد به بهترین نحو استفاده کرده‌اند؟‏

۲۰ بعد از این که سولُس شاگرد عیسی شد و به سلامت از اورشلیم رفت،‏ «تمام جماعت‌هایی که در سراسر یهودیه،‏ جلیل و سامره بودند،‏ برای مدتی آرامش پیدا کردند.‏» (‏اعما ۹:‏۳۱‏)‏ شاگردان عیسی چطور از این شرایط مساعد استفاده کردند؟‏ (‏۲تیمو ۴:‏۲‏)‏ در این گزارش آمده است که آن‌ها «تقویت شدند.‏» رسولان و بقیهٔ برادران مسئول،‏ ایمان شاگردان عیسی را تقویت کردند و به «همهٔ اعضای این جماعت‌ها» کمک کردند.‏ آن‌ها ‹به خاطر احترام عمیقی که برای یَهُوَه داشتند و دلگرمی‌هایی که از روح‌القدس می‌گرفتند پیشرفت کردند.‏› مثلاً،‏ پِطرُس از این شرایط مساعد استفاده کرد تا ایمان برادران و خواهران را در شهر لُدَّه و دشت شارون تقویت کند.‏ تلاش‌های او باعث شد که خیلی‌ها در آن منطقه به عیسی ایمان بیاورند.‏ (‏اعما ۹:‏۳۲-‏۳۵‏)‏ شاگردان عیسی به دنبال هدف‌های خودشان نرفتند،‏ بلکه تلاش کردند که به همدیگر کمک کنند و خبر خوش را اعلام کنند.‏ در نتیجه تعدادشان «دائم بیشتر می‌شد.‏»‏

۲۱ در اواخر قرن بیستم،‏ در خیلی از کشورها شاهدان یَهُوَه مثل مسیحیان قرن اول شرایط مساعدی برای موعظه پیدا کردند.‏ حکومت‌هایی که سال‌ها قوم خدا را مورد آزار و اذیت قرار داده بودند،‏ ناگهان تغییر کردند و محدودیت‌ها برای فعالیت موعظه کمتر شد یا کاملاً برداشته شد.‏ در نتیجه ده‌ها هزار شاهد یَهُوَه از این فرصت استفاده کردند تا به همه موعظه کنند و خیلی‌ها پیامشان را پذیرفتند.‏

۲۲.‏ چطور می‌توانید از شرایطتان به خوبی استفاده کنید؟‏

۲۲ اگر شما هم در کشورتان آزادانه یَهُوَه را می‌پرستید،‏ آیا از شرایطتان به خوبی استفاده می‌کنید؟‏ شیطان می‌خواهد شما به جای خدمت به خدا دنبال مادیات باشید.‏ (‏مت ۱۳:‏۲۲‏)‏ تمرکزتان را از دست ندهید.‏ از شرایط نسبتاً آرامی که دارید به خوبی استفاده کنید.‏ فرصت‌ها را غنیمت بشمارید تا شهادتی کامل بدهید و جماعتتان را تقویت کنید.‏ یادتان باشد شرایطتان ممکن است هر لحظه عوض شود.‏

۲۳،‏ ۲۴.‏ الف)‏ از مرگ و رستاخیز طابیتا چه یاد می‌گیریم؟‏ ب)‏ ما مصمم به چه کاری هستیم؟‏

۲۳ توجه کنید که چه اتفاقی برای شاگردی به نام طابیتا یا دورکاس افتاد.‏ طابیتا در شهر یافا نزدیک لُدَّه زندگی می‌کرد.‏ این خواهر باایمان از وقت و دارایی‌اش خوب استفاده می‌کرد.‏ او ‹به دیگران خوبی می‌کرد و به نیازمندان کمک می‌کرد.‏› اما ناگهان بیمار شد و درگذشت.‏ c شاگردان در یافا سوگواری کردند؛‏ به خصوص بیوه‌زنانی که مهربانی و محبت او را دیده بودند.‏ وقتی جسد او را برای خاکسپاری آماده می‌کردند پِطرُس از راه رسید.‏ او معجزه‌ای کرد که تا آن موقع هیچ یک از رسولان عیسی انجام نداده بودند.‏ پِطرُس دعا کرد و طابیتا را رستاخیز داد.‏ شادی بیوه‌زنان و شاگردان دیگر را تصوّر کنید!‏ آن‌ها به اتاق برگشتند و دیدند طابیتا زنده است.‏ این اتفاق حتماً آن‌ها را برای سختی‌هایی که پیش رو داشتند تقویت کرد.‏ خبر معجزهٔ پِطرُس «در سرتاسر شهر یافا پخش شد و عدهٔ زیادی به عیسای سَرور ایمان آوردند.‏»​—‏اعما ۹:‏۳۶-‏۴۲‏.‏

چطور می‌توانی طابیتا را سرمشق قرار دهی؟‏

۲۴ ما از مرگ و رستاخیز طابیتا دو درس مهم می‌گیریم.‏ ۱)‏ زندگی ما ممکن است هر لحظه عوض شود.‏ پس چقدر اهمیت دارد که پیش یَهُوَه «خوشنام» باشیم.‏ (‏جا ۷:‏۱‏)‏ ۲)‏ رستاخیز حتماً اتفاق می‌افتد.‏ یَهُوَه محبت‌ها و خوبی‌های طابیتا را فراموش نکرده بود و به او پاداش داد.‏ یَهُوَه تلاش‌های ما را هم فراموش نمی‌کند و حتی اگر قبل از حارمَگِدّون جانمان را از دست بدهیم ما را رستاخیز می‌دهد.‏ (‏عبر ۶:‏۱۰‏)‏ پس «چه در شرایط مساعد و چه در شرایط سخت» بیایید همچنان در مورد عیسی شهادتی کامل بدهیم.‏​—‏۲تیمو ۴:‏۲‏.‏

a کادر «‏ یک فَریسی به اسم سولُس‏» ملاحظه شود.‏

b معمولاً،‏ رسولان روح مقدّس خدا را به دیگران می‌دادند.‏ اما در این موردِ استثنایی ظاهراً عیسی از طریق حَنانیا روح‌القدس را به سولُس داد.‏ بعد از این که سولُس تعمید گرفت برای مدت طولانی با ۱۲ رسول عیسی هیچ ارتباطی نداشت.‏ اما احتمالاً در این مدت او مشغول موعظه به مردم بود.‏ برای همین عیسی به سولُس روح مقدّس خدا را داد که قدرت لازم را داشته باشد تا بتواند از عهدهٔ این مسئولیت برآید.‏

c کادر «‏ طابیتا همیشه به دیگران خوبی می‌کرد‏» ملاحظه شود.‏