فصل ۱۸
‹اگر در جستجوی خدا باشند، مطمئناً او را پیدا میکنند›
پولُس نیاز مخاطبانش را دید و با آنها نقطهٔ مشترکی پیدا کرد بر اساس
۱-۳. الف) چرا پولُس در آتن به شدّت ناراحت شد؟ ب) ما با بررسی نمونهٔ پولُس چه یاد میگیریم؟
پولُس به آتن آمده بود. شهری که مرکز فیلسوفان جهان بود و زمانی ارسطو، افلاطون و سقراط در آنجا درس میدادند. مردم این شهر بتپرست بودند. پولُس به شدّت ناراحت بود چون به هر طرف که نگاه میکرد بت میدید؛ چه در معبدها، چه در میدانهای شهر و چه در خیابانها. آنها خدایان زیادی را میپرستیدند. پولُس میدانست که یَهُوَه چه احساسی نسبت به بتپرستی دارد. (خرو ۲۰:۴، ۵) او هم مثل یَهُوَه از بتپرستی متنفر بود.
۲ پولُس وقتی وارد بازار شهر شد، بیشتر شوکه شد. چون نزدیک ورودی اصلی بازار تعداد زیادی مجسمهٔ زشت و زنندهٔ خدای هِرمِس را دید. در آن بازار عبادتگاههای زیادی هم بود. پولُس چطور میخواست به آن مردم بتپرست موعظه کند؟ آیا میتوانست آرامشش را حفظ کند و نقطهٔ مشترکی برای صحبت کردن با آنها پیدا کند؟ آیا میتوانست به کسی کمک کند تا خدای حقیقی را پیدا کند؟
۳ در اعمال ۱۷:۲۲-۳۱ میخوانیم که پولُس با آدمهای تحصیلکردهٔ آتن با سنجیدگی صحبت و استدلال کرد. نمونهٔ او کمکمان میکند تا ببینیم چطور میتوانیم با مخاطبمان یک نقطهٔ مشترک پیدا کنیم و با او استدلال کنیم.
موعظه در «بازار شهر» (اعما ۱۷:۱۶-۲۱)
۴، ۵. پولُس در کجای آتن موعظه کرد و مخاطبان او چه کسانی بودند؟
۴ حدود سال ۵۰ میلادی، پولُس در دومین سفر میسیونریاش به آتن رفت. a وقتی او منتظر سیلاس و تیموتائوس بود تا از بیریه به آنجا برسند، طبق عادتش ‹برای گفتگو و استدلال با یهودیان، به کنیسه رفت.› او در بازار به غیریهودیان هم موعظه میکرد. (اعما ۱۷:۱۷) بازار آتن خیلی بزرگ بود. این بازار حدود ۱۲ هکتار بود و نزدیک تپهٔ معروفی به اسم آکروپولیس بود. بازار آتن فقط محل خرید و فروش نبود. در واقع میدان اصلی شهر بود و مردم قرارهای مهمشان را آنجا میگذاشتند. یک کتاب میگوید که بازار آتن «مهمترین جای شهر بود و تاجران، سیاستمداران، فیلسوفان و نویسندگان، آنجا با هم قرار میگذاشتند.» مردم آتن عاشق این بودند که آنجا دور هم جمع شوند و در مورد موضوعات مختلف با هم بحث و گفتگو کنند.
۵ استدلال کردن با چنین مخاطبهایی برای پولُس آسان نبود. بین آنها فیلسوفان اِپیکوری و رَواقی b هم بودند که اعتقاداتشان خیلی با هم فرق داشت. فیلسوفان اِپیکوری معتقد بودند که زندگی، تصادفی شروع شده است. دید آنها نسبت به زندگی این طور بود: «نباید از خدا ترسید و بعد از مرگ هم کسی عذاب نمیکشد. هدف اصلی زندگی، خوشگذرانی و عیش و نوش است و انسان میتواند شرارت را تحمّل کند.» از طرف دیگر، فیلسوفان رَواقی فقط به عقل و دانش خودشان تکیه میکردند و خدا را به عنوان یک شخص واقعی قبول نداشتند. هیچ کدام از این دو گروه به رستاخیز اعتقادی نداشتند. واضح است که عقاید آنها با حقیقتی که پولُس تعلیم میداد، خیلی فرق داشت.
۶، ۷. الف) بعضی از فیلسوفان یونانی در مورد حرفهای پولُس چه فکری کردند؟ ب) امروزه واکنش مردم به حرفهای ما چیست؟
۶ آن فیلسوفان در مورد حرفهای پولُس چه فکری کردند؟ بعضی از آنها گفتند که پولُس «پرحرف» است. یک محقق میگوید: «کلمهٔ یونانیای که پرحرف ترجمه شده است، در اصل به معنی پرندهٔ کوچکی است که دانه جمع میکند. اما این کلمه بعداً برای کسانی استفاده میشد که باقیماندهٔ غذا یا چیزهای دیگر را از خیابان و بازار جمع میکردند. بعدها این کلمه برای کسی به کار میرفت که اطلاعات مختلف را از این طرف و آن طرف جمع میکرد، بدون این که درست آنها را بفهمد.» پس در واقع آنها میگفتند که پولُس یک آدم نادان است و حرفهایی را که از دیگران شنیده تکرار میکند. اما آن لقب توهینآمیزی که آنها به پولُس دادند، هیچ وقت او را ناامید و دلسرد نکرد.
۷ امروزه هم همین طور است. بیشتر وقتها مردم به ما لقبهای توهینآمیز میدهند، چون ما به کتاب مقدّس اعتقاد داریم. برای مثال، بعضی از معلّمها میگویند که تکامل حقیقت دارد و اگر کسی عاقل و تحصیلکرده باشد، آن را قبول میکند. این اشخاص تحصیل کرده میخواهند مردم فکر کنند که ما آدمهای نادانی هستیم. چون بر اساس کتاب مقدّس تعلیم میدهیم و ثابت میکنیم که آفریدگاری وجود دارد. ما هم مثل پولُس ناامید و دلسرد نمیشویم. برعکس با شجاعت میگوییم که یَهُوَه خدا، آفریدگار همه چیز است.—مکا ۴:۱۱.
۸. الف) واکنش بعضیها به موعظهٔ پولُس چه بود؟ ب) چه خطری پولُس را تهدید میکرد؟ (پاورقی در صفحهٔ ۱۴۲ ملاحظه شود.)
۸ عدهٔ دیگری که حرفهای پولُس را در بازار شنیدند، میگفتند: «از قرار معلوم دربارهٔ خدایان بیگانه تبلیغ میکند.» (اعما ۱۷:۱۸) تبلیغ دربارهٔ خدایان بیگانه در آتن جرم سنگینی بود. سالها قبل از آن، همین اتهام را به فیلسوفی به اسم سقراط زده بودند و او را کشتند. پس عجیب نیست که پولُس را به دادگاه آریوپاگوس c بردند و از او خواستند تعالیمی را که برای مردم آتن خیلی عجیب بود توضیح دهد. پولُس چطور میخواست به کسانی که هیچ آشناییای با نوشتههای مقدّس نداشتند، موعظه کند؟
«شما از هر لحاظ و حتی بیشتر از دیگران مذهبی هستید» (اعما ۱۷:۲۲، ۲۳)
۹-۱۱. الف) پولُس برای گفتگو با مخاطبانش از چه نقطهٔ مشترکی استفاده کرد؟ ب) چطور میتوانیم مثل پولُس موعظه کنیم؟
۹ دیدیم که آن همه بتپرستی به شدّت پولُس را ناراحت کرد. با این وجود، او خونسردیاش را حفظ کرد و توهینی به آنها نکرد. او با سنجیدگی سعی کرد که نقطهٔ مشترکی با آنها پیدا کند. بعد به آنها گفت: «ای اهالی آتن، میبینم که شما از هر لحاظ و حتی بیشتر از دیگران مذهبی هستید.» (اعما ۱۷:۲۲) پولُس آنها را تحسین کرد، چون آدمهای مذهبیای بودند. او میدانست که ادیان کاذب مردم را گمراه کردهاند. در عین حال میدانست که بعضی از آنها آدمهای خوبی هستند و دوست دارند که حقیقت را بدانند. پولُس یادش بود که خودش هم قبلاً «از روی نادانی و بیایمانی» عمل میکرد.—۱تیمو ۱:۱۳
۱۰ بعد پولُس به آنها گفت: ‹قربانگاهی دیدم که روی آن نوشته شده: «تقدیم به خدای ناشناخته.»› این ثابت میکرد که آنها مذهبی بودند. در یک کتاب آمده: «یونانیها و دیگران معمولاً علاوه بر قربانگاههایشان یک قربانگاه دیگری هم برای خدای ناشناخته میساختند تا مطمئن شوند که همهٔ خدایان قربانگاه دارند و هیچ خدایی از دستشان ناراحت و عصبانی نمیشود.» پس این قربانگاه نشان میداد که خدایی وجود دارد که آنها هنوز او را نمیشناختند. پولُس از این نکته استفاده کرد تا به آنها موعظه کند. او گفت: «من میخواهم دربارهٔ همان خدایی که نمیشناسید ولی میپرستید، با شما صحبت کنم.» (اعما ۱۷:۲۳) همان طور که دیدیم، آنها پولُس را متهم کرده بودند که در مورد خدایان بیگانه تبلیغ میکند. اما او در مورد خدای حقیقی که آنها نمیشناختند، موعظه میکرد.
۱۱ ما چطور میتوانیم نمونهٔ پولُس را دنبال کنیم؟ شاید ما هم در موعظه کسی را ببینیم که از ظاهرش یا محل زندگیاش متوجه بشویم که مذهبی است. میتوانیم به او بگوییم: ‹به نظر میآید که شما آدم معتقد و باایمانی هستید. دوست داشتم با هم بیشتر در این مورد صحبت کنیم.› اگر متوجه شویم که مخاطبمان به چه چیزی اعتقاد دارد، میتوانیم نقطهٔ مشترکی با او پیدا کنیم و صحبتمان را با او ادامه دهیم. یادتان باشد که ما نمیخواهیم مردم را به خاطر اعتقادات مذهبیشان قضاوت کنیم. خیلی از برادران و خواهرانمان قبل از این که حقیقت را قبول کنند، اعتقادات مذهبی دیگری داشتند.
خدا «از هیچ کدام از ما دور نیست» (اعما ۱۷:۲۴-۲۸)
۱۲. پولُس چطور حرفهایش را با نیاز مخاطبهایش تطبیق داد؟
۱۲ دیدیم که پولُس نقطهٔ مشترکی با مردم آتن پیدا کرد. اما آیا توانست به موعظهاش ادامه بدهد؟ پولُس میدانست که مخاطبهایش با فلسفهٔ یونانی خوب آشنا هستند، اما با نوشتههای مقدّس آشنا نیستند. برای همین حرفهایش را با نیاز آنها تطبیق داد. اول، بدون این که به نوشتههای مقدّس اشاره کند، حقیقت را به آنها تعلیم داد. دوم، او بارها از ضمیر «ما» استفاده کرد و نشان داد که خودش را بالاتر از آنها نمیداند. سوم، او از نوشتههای معروف خودشان نقلقول کرد. بیایید با هم ببینیم پولُس در مورد خدایی که برای مردم آتن ناشناخته بود، به آنها چه گفت.
۱۳. پولُس گفت که عالم هستی چطور به وجود آمده است و میخواست که مخاطبهایش چه نتیجهای بگیرند؟
۱۳ خدا عالم هستی را آفریده است. پولُس گفت: «او همان خدایی است که این دنیا و هر چه را که در آن است آفرید، چون او خودش مالک آسمان و زمین است و در معبدهایی که به دست انسان ساخته شده، زندگی نمیکند.» d (اعما ۱۷:۲۴) بنابراین عالم هستی تصادفی شروع نشده بلکه آفریدگاری هست که همه چیز را خلق کرده. (مز ۱۴۶:۶) همین طور، معبدهایی که انسانها ساختند گنجایش آفریدگار آسمان و زمین را ندارند. برای ستایش خدای آتن و خدایان دیگر، نیاز به قربانگاه، عبادتگاه و مجسمه بود. اما برای ستایش خدای حقیقی نیازی به این چیزها نیست. (۱پاد ۸:۲۷) در واقع پولُس میخواست مخاطبهایش به این نتیجه برسند: خدای حقیقی خیلی باشکوهتر از بتهایی است که انسانها میسازند و در عبادتگاههایی میگذارند که خودشان میسازند.—اشع ۴۰:۱۸-۲۶.
۱۴. پولُس چطور نشان داد که خدا بینیاز است؟
۱۴ خدا بینیاز است. مردم آتن لباسهای قشنگی تن بتهایشان میکردند، هدیههای گرانقیمت برای آنها میبردند و غذا و نوشیدنی برایشان میگذاشتند. چون آنها فکر میکردند که آن بتها به این چیزها نیاز دارند. اما بین آنها، فیلسوفانی بودند که احتمالاً اعتقاد داشتند، خدایان نیازی به کمک انسانها ندارند. پس وقتی پولُس گفت که خدا «به کمک و خدمت انسانها احتیاج ندارد،» بدون شک آنها با او موافق بودند. در واقع خدا بینیاز است و اوست که به نیاز ما انسانها رسیدگی میکند. «او به همه نَفَس و زندگی و هر چیز دیگر» از جمله خورشید، باران و خاک حاصلخیز داده است. (اعما ۱۷:۲۵؛ پیدا ۲:۷) پس خدایی که همه چیز را به ما داده، نیازی ندارد که چیزی از ما بگیرد.
۱۵. پولُس تعلیم کتاب مقدّس دربارهٔ نژادپرستی را چطور مطرح کرد و ما از او چه یاد میگیریم؟
۱۵ خدا همهٔ انسانها را آفریده. مردم آتن فکر میکردند که آنها نژاد برترند. اما نژادپرستی برخلاف تعالیم کتاب مقدّس است. (تث ۱۰:۱۷) پولُس این موضوع حساس را با سنجیدگی و مهارت بیان کرد و گفت: خدا «همهٔ قومها را از یک انسان به وجود آورد.» مطمئناً حرفهای پولُس آنها را به فکر فرو برد. (اعما ۱۷:۲۶) پولُس در واقع به گزارش پیدایش اشاره کرد و گفت که همهٔ ما از نسل آدم هستیم. (پیدا ۱:۲۶-۲۸) پس اگر همه از نسل آدمیم، هیچ نژادی برتر از نژاد دیگر نیست. همهٔ مخاطبهای پولُس میتوانستند متوجهٔ منظور او شوند. ما از نمونهٔ پولُس یک درس مهم میگیریم. درست است که میخواهیم در موعظه سنجیده و منطقی باشیم. اما اگر لازم باشد، واضح و روشن تعلیم کتاب مقدّس را برای مخاطبمان توضیح میدهیم و هیچ وقت برای جلب رضایت او از گفتن حقیقت طفره نمیرویم.
۱۶. مقصود خدا برای انسانها چیست؟
۱۶ خدا میخواهد انسانها رابطهٔ نزدیکی با او داشته باشند. شاید آن فیلسوفان سالها بود که با هم بحث میکردند که چرا انسانها به وجود آمدهاند. اما از قرار معلوم، به هیچ دلیل قانعکنندهای نرسیده بودند. ولی پولُس دلیلش را واضح و روشن برایشان توضیح داد و گفت: «خدا با این کارها میخواست که مردم در جستجوی او باشند. پس اگر آنها با سعی تمام در جستجوی خدا باشند، مطمئناً او را پیدا میکنند. او در واقع از هیچ کدام از ما دور نیست.» (اعما ۱۷:۲۷) پس مردم آتن میتوانستند خدایی را که فکر میکردند ناشناخته است، بشناسند. خدا از کسانی که دنبالش میگردند و میخواهند او را بشناسند، دور نیست. (مز ۱۴۵:۱۸) توجه کنید که پولُس از ضمیر «ما» استفاده کرد. به این شکل نشان داد که خودش هم باید «در جستجوی خدا» باشد.
۱۷، ۱۸. الف) چرا باید انسانها با خدا احساس نزدیکی کنند؟ ب) ما چه کار میتوانیم بکنیم تا حرفهایمان به دل مخاطبمان بنشیند؟
۱۷ انسانها باید با خدا احساس نزدیکی کنند. پولُس گفت: ‹زندگی و حرکت و هستی ما از خداست.› بعضی از محققان میگویند که پولُس اینجا به حرفهای شاعری اشاره میکرد که در قرن ششم قبل از میلاد زندگی میکرد و بین مردم آتن خیلی معروف بود. بعد پولُس دلیل دیگری را توضیح داد و گفت: «حتی بعضی از شاعران خودتان هم گفتهاند که ‹تکتک ما فرزندان خداییم.›» (اعما ۱۷:۲۸) پس انسانها باید با خدا احساس نزدیکی کنند، چون یَهُوَه آدم را آفرید و همهٔ ما از نسل او هستیم. به احتمال زیاد مخاطبهای پولُس برای نوشتههای معروف یونانی ارزش زیادی قائل بودند. برای همین پولُس از آن نوشتهها نقلقول کرد. e ما هم مثل پولُس بعضی وقتها میتوانیم در موعظه از کتابهای تاریخی، دانشنامهها و منابع دیگر استفاده کنیم. مثلاً شاید بتوانیم به یک نفر نشان دهیم که یک جشن یا یک رسم مذهبی خاص از کجا ریشه میگیرد.
۱۸ پولُس تا این جای سخنرانیاش نکتههای کلیدیای را دربارهٔ خدا گفت. او با مهارت، پیشینهٔ مخاطبهایش را در نظر گرفت و حرفهایش را با آن هماهنگ کرد. در ادامه میبینیم که پولُس چطور به مردم آتن کمک کرد که این اطلاعات را به کار ببرند.
‹خدا از همهٔ انسانها میخواهد از کارهای اشتباهشان توبه کنند› (اعما ۱۷:۲۹-۳۱)
۱۹، ۲۰. الف) پولُس چطور نشان داد که پرستیدن بتهایی که انسانها ساختهاند، منطقی نیست؟ ب) مخاطبهای پولُس باید چه کار میکردند؟
۱۹ پولُس مخاطبهایش را تشویق کرد تا چیزهایی را که شنیده بودند، به کار ببرند. او بعد از این که از شاعران معروف یونانی نقلقول کرد، گفت: «به همین دلیل، چون فرزندان خدا هستیم، نباید تصوّر کنیم خدا مثل بت یا مجسمهای است که انسان آن را با هنر و خلاقیتش از طلا، نقره و یا سنگ ساخته است.» (اعما ۱۷:۲۹) اگر خدا انسانها را آفریده، پس چطور بتهایی که آنها میسازند میتوانند خدا باشند؟ پولُس با سنجیدگی با آنها استدلال کرد و نشان داد که پرستش بتهایی که انسانها ساختهاند، منطقی نیست. (مز ۱۱۵:۴-۸؛ اشع ۴۴:۹-۲۰) جالب است که پولُس گفت: ‹ما نباید تصوّر کنیم،› چون بدون شک میخواست مخاطبهایش راحتتر حرفهایش را قبول کنند.
۲۰ پولُس مشخص و واضح به مخاطبهایش گفت که باید چه کار کنند. او گفت: «در واقع خدا چنین کارهایی را که انسانها در گذشته از روی نادانی میکردند نادیده میگرفت [یعنی این تصوّر که بتپرستی باعث خوشحالی خدا میشود]. اما الآن از همهٔ انسانها میخواهد در هر جا که باشند از کارهای اشتباهشان توبه کنند.» (اعما ۱۷:۳۰) وقتی پولُس به آنها گفت که باید توبه کنند حتماً بعضی از آنها شوکه شدند. اما حرفها و استدلال پرقدرتش به مخاطبهایش نشان داد که زندگیشان را مدیون خدا هستند و بابت آن به او جوابگویند. آنها باید خدای حقیقی را جستجو میکردند، او را میشناختند و هماهنگ با خواست او زندگی میکردند. در واقع مردم آتن باید متوجه میشدند که بتپرستی گناه است و دیگر نباید این کار را انجام بدهند.
۲۱، ۲۲. پولُس با چه گفتههای تأثیرگذاری سخنرانیاش را تمام کرد و حرفهای او برای ما به چه معنی است؟
۲۱ حرفهای آخر پولُس خیلی تأثیرگذار بود. او گفت: خدا «روزی را تعیین کرده که مردم تمام دنیا را توسط شخصی که انتخاب کرده با عدل و انصاف داوری کند. خدا با رستاخیز دادن آن شخص، آمدن روز داوری را برای همهٔ انسانها تضمین کرده است.» (اعما ۱۷:۳۱) حالا که آنها میدانستند که روز داوری خدا در راه است، دلیل خوبی داشتند که خدای حقیقی را جستجو کنند و بشناسند. پولُس اسم کسی را که خدا به عنوان داور انتخاب کرده بود، نگفت. اما توجه مخاطبهایش را به این نکته جلب کرد: او کسی بوده که مرده و خدا او را رستاخیز داده است.
۲۲ ما معنی حرفهای آخر پولُس را کاملاً میفهمیم. داوری که خدا انتخاب کرده، عیسی مسیح است. (یو ۵:۲۲) همین طور روز داوری به زودی شروع میشود و هزار سال طول خواهد کشید. (مکا ۲۰:۴، ۶) ما از آن روز نمیترسیم. چون میدانیم که در آن موقع برکتهای زیادی نصیب کسانی میشود که وفادار ماندهاند. یَهُوَه این آیندهٔ پرشکوه را با بزرگترین معجزهاش یعنی رستاخیز عیسی، تضمین کرده است.
چند نفر ایمان آوردند (اعما ۱۷:۳۲-۳۴)
۲۳. مردم به سخنرانی پولُس چه واکنشی نشان دادند؟
۲۳ واکنش مردم به سخنرانی پولُس متفاوت بود. وقتی او دربارهٔ رستاخیز صحبت کرد، «عدهای او را مسخره کردند.» بعضیها با احترام به او گوش کردند، اما توبه نکردند و ایمان نیاوردند. آنها گفتند: «بعداً در یک فرصت دیگر، دربارهٔ این موضوع برایمان بگو.» (اعما ۱۷:۳۲) اما چند نفر به حرفهای پولُس واکنش مثبتی نشان دادند. در اعمال آمده است: آنها «به او ملحق شدند و به عیسی ایمان آوردند. در میان آنها یکی از قاضیهای دادگاه آریوپاگوس به نام دیونیسیوس و زنی به نام داماریس هم بودند.» (اعما ۱۷:۳۴) ما هم در موعظه واکنشهای مختلفی از مردم میبینیم. بعضیها شاید ما را مسخره کنند. بعضیها هم با احترام با ما برخورد میکنند اما نسبت به پیاممان بیتفاوتند. اما عدهای هم پیام کتاب مقدّس را قبول میکنند و ایمان میآورند. این واقعاً باعث شادی ماست!
۲۴. ما از سخنرانی پولُس در آریوپاگوس چه یاد میگیریم؟
۲۴ ما از سخنرانی پولُس یاد میگیریم که چطور با منطق و استدلال با مخاطبمان صحبت کنیم و همیشه نیاز او را در نظر بگیریم. همین طور با کسانی که عقاید مذهبی متفاوتی دارند، صبور باشیم و با آنها سنجیده صحبت کنیم. درس مهم دیگری که میگیریم این است: اگر لازم باشد باید واضح و روشن حقیقت را به مخاطب بگوییم و هیچ وقت برای جلب رضایت او از گفتن حقیقت طفره نرویم. به علاوه، نمونهٔ پولُس به سرپرستان هم کمک میکند تا بهتر در جماعت آموزش دهند. اگر پولُس را سرمشق قرار دهیم، همهٔ ما میتوانیم بهتر به دیگران کمک کنیم تا ‹در جستجوی خدا باشند و او را پیدا کنند.›—اعما ۱۷:۲۷.
a کادر « آتن، مرکز تمدن باستان» ملاحظه شود.
b کادر « فیلسوفان اِپیکوری و رَواقی» ملاحظه شود.
c دادگاه یا شورای آریوپاگوس روی تپهای در شمال غربی آکروپولیس بود و جلسههای آن در آنجا تشکیل میشد. آریاپاگوس هم به این دادگاه یا شورا گفته میشد و هم به آن تپه. محققان هنوز مطمئن نیستند که پولُس را روی این تپه بردند یا جای دیگری که اعضای این شورا جمع شده بودند؛ مثلاً بازار.
d کلمهٔ یونانیای که پولُس برای «دنیا» به کار برد، برای مخاطبانش به معنی دنیای مادی بود. احتمالاً او برای این که نقطهٔ مشترکی با مخاطبهایش داشته باشد، از این واژه استفاده کرد.
e پولُس از کتاب پدیدهها نوشتهٔ آراتوس نقلقول کرد. در نوشتههای یونانی دیگر هم گفتههای مشابهی پیدا میشود، مثلاً در سرودی برای زِئوس نوشتهٔ یک فیلسوف رَواقی به اسم کلئانتس.