از آشور ترسی به دل راه ندهید
فصل ۱۲
از آشور ترسی به دل راه ندهید
۱، ۲. الف) چرا از دید بشری ظاهراً یُونُس حق داشت نسبت به مأموریتش برای موعظه به آشوریان از خود بیمیلی نشان دهد؟ ب) اهالی نِینَوا در مقابل پیام یُونُس چه واکنشی نشان دادند؟
در نیمهٔ قرن نهم ق.د.م.، یُونُس، نبی عبرانی، پسر اَمِتّای، به خود جرأت داد به نِینَوا، پایتخت امپراتوری آشور برود. او پیامی جدی برای آن شهر داشت. یَهُوَه به او گفته بود: «برخیز و به نِینَوا شهر بزرگ برو و بر آن ندا کن زیرا که شرارت ایشان به حضور من برآمده است.» — یُونُس ۱:۲، ۳.
۲ در آغاز، هنگامی که یُونُس این مأموریت را دریافت داشت، به جهت مخالف یعنی به سوی تَرْشیش گریخت. اگر از دید بشری به موضوع بنگریم، یُونُس حق داشت از خود بیمیلی نشان دهد. آشوریان مردمانی بیرحم بودند. یکی از پادشاهان آشور دربارهٔ رفتارش با دشمنان خود چنین میگوید: «بازو و پای سرداران را بریدم . . . بسیاری از اسیران آنان را در آتش سوزاندم، و بسیاری را زنده به اسارت گرفتم. دستها و انگشتان بعضی را قطع کردم، و بینی برخی دیگر را بریدم.» با وجود این، وقتی یُونُس سرانجام پیام یَهُوَه را به اهالی نِینَوا رسانید، آنان از گناهان خود توبه کردند و یَهُوَه آن بار شهر را نابود نساخت. — یُونُس ۳:۳-۱۰؛ متّیٰ ۱۲:۴۱.
یَهُوَه «عصا» را بالا میگیرد
۳. واکنش اسرائیلیان در مقابل هشدارهایی که انبیای یَهُوَه به آنها میدهند چه تفاوتی با واکنش اهالی نِینَوا دارد؟
۳ آیا اسرائیلیانی که یُونُس به آنها موعظه میکند نیز پیام او را میپذیرند؟ ( ۲پادشاهان ۱۴:۲۵) خیر. آنها به پرستش پاک پشت میکنند. آری، آنان تا به آن حد پیش میروند که ‹به تمامی لشکر آسمان سجده میکنند و بَعْل را عبادت مینمایند.› علاوه بر آن، ‹پسران و دختران خود را از آتش میگذرانند و فالگیری و جادوگری نموده، خویشتن را میفروشند تا آنچه در نظر خداوند ناپسند است، به عمل آورده، خشم او را به هیجان بیاوردند.› ( ۲پادشاهان ۱۷:۱۶، ۱۷) اسرائیلیان بر خلاف اهالی نِینَوا، هشدارهایی را که یَهُوَه از طریق انبیایش برای آنها میفرستد نمیپذیرند. از اینرو یَهُوَه تصمیم میگیرد به اقدامات سختتری دست بزند.
۴، ۵. الف) منظور از ‹آشور› چیست، یَهُوَه چگونه از آن به صورت «عصا» استفاده میکند؟ ب) سامره چه وقت سقوط میکند؟
۴ پس از رفتن یُونُس به نِینَوا، از میزان تهاجم آشوریان برای مدت درازی کاسته میشود. * اما در آغاز قرن هشتم ق.د.م.، آشور دوباره به صورت یک قدرت نظامی قد علم میکند، و یَهُوَه از آن به نحوی شگفتآور استفاده مینماید. اِشَعْیای نبی از جانب یَهُوَه به پادشاهی شمالی اسرائیل هشدار میدهد و میگوید: «وای بر آشور که عصای غضب من است. و عصایی که در دست ایشان است خشم من میباشد. او را بر امّت منافق میفرستم و نزد قوم مغضوب خود مأمور میدارم، تا غنیمتی بربایند و غارتی ببرند و ایشان را مثل گِل کوچهها پایمال سازند.» — اِشَعْیا ۱۰:۵، ۶.
۵ براستی که برای اسرائیلیان مایهٔ حقارت است! خدا از ملتی بتپرست یعنی «آشور» به عنوان «عصایی» برای تأدیب آنها استفاده میکند. در سال ۷۴۲ ق.د.م.، شَلْمَناسَر پنجم، پادشاه آشور، پایتخت امّت مرتد اسرائیل، سامره را محاصره میکند. این شهر که از لحاظ سوقالجیشی در محلی مناسب و بر فراز تپهای با ارتفاع ۹۰ متر قرار دارد، تا حدود سه سال مقاومت میکند. اما از آنجا که هیچ ترفند انسانی نمیتواند در برابر مقصود خدا مقاومت کند، در سال ۷۴۰ ق.د.م.، سامره سقوط میکند و زیر پای آشور لگدمال میشود. — ۲پادشاهان ۱۸:۱۰.
۶. آشور از چه نظر پای خود را فراتر از آنچه یَهُوَه برای او در نظر دارد میگذارد؟
اِشَعْیا ۱۰:۷ ) آنچه یَهُوَه در نظر دارد آن است که آشور وسیلهای باشد در دست او. اما آشور فکر دیگری در سر دارد. دلش او را وا میدارد تا نقشهٔ فتوحات عظیمتری را در سر بپروراند و حتی به فکر میافتد تا دنیای آن روزگار را فتح کند!
۶ یَهُوَه به وسیلهٔ آشور به قومش درس میدهد، اما این امر بدان معنا نیست که آشور او را به رسمیت میشناسد. به همین دلیل یَهُوَه در ادامه میگوید: «امّا [آشور ] چنین گمان نمیکند و دلش بدینگونه قیاس نمینماید، بلکه مراد دلش این است که امّتهای بسیار را هلاک و منقطع بسازد.» (۷. الف) جملهٔ «آیا سرداران من جمیعاً پادشاه نیستند؟» را توضیح بده. ب) کسانی که امروزه یَهُوَه را ترک میکنند باید چه نکتهای را در نظر داشته باشند؟
۷ بسیاری از شهرهای غیراسرائیلیی که آشور تسخیر کرده است پیش از آن دارای پادشاه بودند. این پادشاهان حال باید همچون سرداران دستنشانده سر تعظیم در برابر پادشاه آشور فرود آورند، از این جهت آشور به حق میتواند با غرور بگوید: «آیا سرداران من جمیعاً پادشاه نیستند؟» ( اِشَعْیا ۱۰:۸ ) خدایان کاذبِ شهرهای بزرگ ملتهای گوناگون نتوانستند پرستندگانشان را از نابودی برهانند. خدایانی که اهالی سامره میپرستند، از جمله بَعْل، مُولَک، و گوسالههای طلایی نخواهند توانست از آن شهر حفاظت کنند. اهالی آن شهر به یَهُوَه پشت کردهاند، از اینرو نمیتوانند انتظار داشته باشند که یَهُوَه به نفع آنها وارد عمل شود. هر کسی که امروزه به یَهُوَه پشت میکند باید سرنوشت اهالی سامره را به خاطر داشته باشد! آشور میتواند براحتی در مورد سامره و شهرهای مغلوب دیگر با غرور و افتخار بگوید: «آیا کَلنو مثل کَرْکَمیش نیست و آیا حمات مثل ارفاد نی، و آیا سامره مانند دمشق نمیباشد؟» ( اِشَعْیا ۱۰:۹ ) برای آشور این شهرها همه یکسان هستند، آنها همگی حکم غنیمت جنگی را دارند.
۸، ۹. چرا هنگامی که آشور متوجه اورشلیم میشود پای خود را از حد خود فراتر میگذارد؟
اِشَعْیا ۱۰:۱۰، ۱۱ ) ممالکی که آشور مغلوب ساخته از اورشلیم یا حتی سامره دارای بتهای بیشتری بودند. بدین سبب آشور با خود استدلال میکند: ‹چه چیزی میتواند مانع از آن شود که اورشلیم را به سرنوشت سامره دچار نسازم؟›
۸ اما آشور بیش از حد به خود میبالد و میگوید: «چنانکه دست من بر ممالک بتها استیلا یافت و بتهای تراشیدهٔ آنها از بتهای اورشلیم و سامره بیشتر بودند. پس آیا به نهجی که به سامره و بتهایش عمل نمودم به اورشلیم و بتهایش چنین عمل نخواهم نمود؟» (۹ چه لافزن گزافهگویی! یَهُوَه به او اجازه نخواهد داد که اورشلیم را تصاحب کند. سابقهٔ یهودا در حمایت از پرستش حقیقی چندان درخشان نیست. ( ۲پادشاهان ۱۶:۷-۹؛ ۲تواریخ ۲۸:۲۴) به همین علت یَهُوَه هشدار داده است که یهودا به علت بیایمانیاش در طی تهاجم آشور صدمهٔ فراوانی خواهد دید. اما اورشلیم باقی خواهد ماند. ( اِشَعْیا ۱:۷، ۸) هنگام تهاجم آشور، حِزْقیّا بر اورشلیم پادشاهی میکند. شیوهٔ عمل او با شیوهٔ عمل پدرش، آحاز تفاوت دارد. این نکته را میتوان از آنجا دریافت که در طی همان نخستین ماه پادشاهیاش درهای معبد را دوباره گشود و پرستش پاک را برقرار ساخت! — ۲تواریخ ۲۹:۳-۵.
۱۰. یَهُوَه در مورد آشور چه قولی میدهد؟
۱۰ از اینرو نقشهٔ حمله به اورشلیم مورد تأیید یَهُوَه نیست. یَهُوَه قول میدهد که این قدرت جهانی گستاخ پاسخگوی اعمال خود خواهد بود: «واقع خواهد شد بعد از آنکه خداوند تمامی کار خود را با کوه صهیون و اورشلیم به انجام رسانیده باشد که من از ثمرهٔ دل مغرور پادشاه آشور و از فخر چشمان متکبّر وی انتقام خواهم کشید.» — اِشَعْیا ۱۰:۱۲.
پیش به سوی یهودا و اورشلیم!
۱۱. چرا آشور گمان میکند که اورشلیم طعمهٔ آسانی است؟
۱۱ هشت سال پس از سقوط پادشاهی شمال در سال ۷۴۰ ق.د.م.، سَنْخاریب پادشاه جدید آشور، به سوی اورشلیم لشکرکشی میکند. اِشَعْیا با سبکی شاعرانه نقشهٔ مغرورانهٔ سَنْخاریب را توصیف میکند: «به قوّت دست خود و به حکمت خویش چونکه فهیم هستم این را کردم و حدود قومها را منتقل ساختم و خزاین ایشان را غارت نمودم و مثل جبّار سروران ایشان را به زیر انداختم. و دست من دولت قومها را مثل آشیانهای گرفته است و به طوری که تخمهای متروک را جمع کنند من تمامی زمین را جمع کردم. و کسی نبود که بال را بجنباند یا دهان خود را بگشاید یا جک جک بنماید.» ( اِشَعْیا ۱۰:۱۳، ۱۴ ) سَنْخاریب با خود استدلال میکند که شهرهای دیگر سقوط کردهاند و سامره نیز نابود شده است، پس اورشلیم نیز باید قاعدتاً طعمهٔ آسانی باشد! آن شهر ممکن است با اکراه وارد نبرد شود، اما اهالیاش بدون جکجک فوراً مغلوب خواهند گشت و اموالشان همچون تخمهایی که در آشیانهای متروک قرار دارند برچیده خواهد شد.
۱۲. از نظر یَهُوَه باید با چه دیدی به گزافهگوییهای آشور نگریست؟
۱۲ اما سَنْخاریب یک نکته را فراموش کرده است. سامرهٔ مرتد سزاوار تأدیبی بود که دریافت داشت. اما اورشلیم تحت حکومت حِزْقیّای پادشاه مجدداً به صورت دژ نفوذناپذیری برای پرستش پاک درآمده است. هر که بخواهد بر اورشلیم دست یابد با یَهُوَه روبرو است! اِشَعْیا برآشفته میپرسد: «آیا تبر بر کسی که به آن میشکند فخر خواهد نمود یا ارّه بر کسی که آن را میکشد افتخار خواهد کرد، که گویا عصا بلندکنندهٔ خود را بجنباند یا چوبدست آنچه را که چوب نباشد بلند نماید؟» ( اِشَعْیا ۱۰:۱۵ ) امپراتوری آشور فقط ابزاری است در دست یَهُوَه، همچون تبر، اره، عصا یا چوبدستی که هیزمشکن، ارهکش یا چوپان از آن استفاده میکند. چگونه عصا به خود اجازه میدهد که در مقابل کسی که از آن استفاده میکند قد علم کند!
۱۳. الف) «فربهان» چه کسانی هستند و چه بر سر آنها خواهد آمد؟ ب) منظور از ‹خار و خس› چیست و سرانجام آن چه خواهد بود؟ پ) منظور از «شوکت جنگل او» چه کسانی است و چه بر سر آنها میآید؟
۱۳ چه بر سر آشور خواهد آمد؟ «خداوند یَهُوَه صبایوت بر فربهان او لاغری خواهد فرستاد و زیر جلال او سوختنی مثل سوختن آتش افروخته خواهد شد. و نور اسرائیل نار و قدّوس وی شعله خواهد شد، و در یک روز خار و خسش را سوزانیده، خواهد خورد. و شوکت جنگل و بستان او هم روح و هم بدن را تباه خواهد ساخت و مثل گداختن مریض خواهد شد. و بقیّه درختان و جنگلش قلیل العدد خواهد بود که طفلی آنها را ثبت تواند کرد.» ( اِشَعْیا ۱۰:۱۶-۱۹ ) آری، یَهُوَه آن «عصای» آشوری را خواهد تراشید! «فربهان» ارتش آشور یعنی سربازان تنومند آن به «لاغری» دچار خواهند شد. آنان ظاهر نیرومند و قوی خود را از دست خواهند داد! نیروهای او همچون تلی از بوته و خار و خس به وسیلهٔ نور اسرائیل، یعنی یَهُوَه خدا خواهند سوخت. و ‹شوکت جنگل او› یعنی سرداران نظامیاش تباه خواهند گشت. هنگامی که کار یَهُوَه با آشوریان پایان یابد، بقدری تعداد سرداران آنها کاهش خواهد یافت که یک پسربچه میتواند آنها را با انگشتان دست بشمارد! — اِشَعْیا ۱۰:۳۳، ۳۴ نیز ملاحظه شود.
۱۴. پیشروی آشور را در خاک یهودا تا سال ۷۳۲ ق.د.م. توضیح بده.
۱۴ با اینهمه یهودیانی که در سال ۷۳۲ ق.د.م. در اورشلیم زندگی میکنند نمیتوانند براحتی بپذیرند که آشور شکست خواهد خورد. سپاه عظیم آشور بیمحابا نزدیک میشود. فهرست شهرهایی که در یهودا سقوط کردهاند از این قرار است: «عیّات . . . مجرون . . . مکماش . . . جبع . . . رامه . . . جبعهٔ شاؤل . . . جلیم . . . لیشه . . . عناتوت . . . مدمینه . . . جیبیم . . . نوب.» ( اِشَعْیا ۱۰:۲۸-۳۲الف ) * مهاجمان سرانجام به لاخیش که فقط پنجاه کیلومتر با اورشلیم فاصله دارد میرسند. چیزی نمیگذرد که سپاه عظیمی از آشوریان اورشلیم را مورد تهدید قرار میدهند. «دست خود را بر جبل دختر صهیون و کوه اورشلیم دراز میسازد.» ( اِشَعْیا ۱۰:۳۲ب ) چه عاملی میتواند آشور را متوقف سازد؟
۱۵، ۱۶. الف) چرا حِزْقیّا به ایمانی استوار نیاز دارد؟ ب) ایمان حِزْقیّا به اینکه یَهُوَه به یاریش خواهد آمد از کجا سرچشمه میگیرد؟
۱۵ حِزْقیّای پادشاه در قصر خود درون شهر بیش از پیش نگران میشود. او لباس خود را میدرد و پلاس به تن میکند. ( اِشَعْیا ۳۷:۱) او چند نفر را نزد اِشَعْیای نبی میفرستد تا از یَهُوَه در مورد یهودا سؤال کند. آنها اندکی بعد پاسخ یَهُوَه را به همراه میآورند: ‹مترس . . . این شهر را حمایت خواهم کرد.› ( اِشَعْیا ۳۷:۶، ۳۵) با این همه، آشوریان آمادهٔ تهاجم هستند و از اعتماد به نفس فراوانی برخوردارند.
عبرانیان ۱۱:۱) ورای آنچه به چشم میبینیم میباشد. با این حال بر مبنای حکمت و آگاهی است. حِزْقیّا به احتمال زیاد به یاد دارد که یَهُوَه پیش از آن این سخنان تسلّیبخش را بیان داشته بود: «ای قوم من که در صهیون ساکنید از آشور مترسید . . . بعد از زمان بسیار کمی غضب تمام خواهد شد و خشم من برای هلاکت ایشان خواهد بود. و یَهُوَه صبایوت تازیانهای بر وی خواهد برانگیخت چنانکه در کشتار مِدیان بر صخرهٔ غراب. و عصای او بر دریا خواهد بود و آن را بلند خواهد کرد به طوری که بر مصریان کرده بود.» ( اِشَعْیا ۱۰:۲۴-۲۶ ) * آری، قوم خدا پیش از این نیز در موقعیتهای دشواری قرار گرفته بودند. سپاهیان مصر در کنار دریای سرخ ظاهراً اسلاف حِزْقیّا را به طور چارهناپذیری گرفتار ساخته بودند. قرنها پیش جِدعُون هنگامی که مِدیان و عمالیق، اسرائیل را مورد تاخت و تاز قرار دادند، با سپاهی اندک در مقابل لشکر عظیم آنان قرار گرفت. با وجود این یَهُوَه در هر دو مورد قومش را نجات داد. — خروج ۱۴:۷-۹، ۱۳، ۲۸؛ داوران ۶:۳۳؛ ۷:۲۱، ۲۲.
۱۶ ایمان، عاملی است که حِزْقیّای پادشاه را در این وضعیت بحرانی حفظ خواهد کرد. ایمان، «برهانِ چیزهای نادیده» است. (۱۷. چگونه یوغ آشور «گسسته» میشود، و به چه دلیل؟
۱۷ آیا یَهُوَه دوباره مانند موارد پیشین عمل خواهد کرد؟ آری. یَهُوَه وعده میدهد: «در آن روز واقع خواهد شد که بار او از دوش تو و یوغ او از گردن تو رفع خواهد شد و یوغ از [«روغن،» د ج] گسسته خواهد شد.» ( اِشَعْیا ۱۰:۲۷ ) یوغ آشور از روی دوش و گردن مردم عهد خدا برداشته خواهد شد. آری، این یوغ «گسسته» خواهد شد! در یک شب، فرشتهٔ یَهُوَه، ۰۰۰,۱۸۵ نفر از آشوریان را به هلاکت میرساند و آشوریان خاک یهودا را برای همیشه ترک میکنند. ( ۲پادشاهان ۱۹:۳۵، ۳۶) به چه دلیل؟ به دلیل «روغن.» در اینجا احتمالاً منظور روغنی است که حِزْقیّا با آن به عنوان یکی از پادشاهان دودمان داود مسح شده بود. از اینرو یَهُوَه به وعدهٔ خویش عمل میکند: «این شهر را حمایت کرده، به خاطر خود و به خاطر بندهٔ خویش داود، آن را نجات خواهم داد.» — ۲پادشاهان ۱۹:۳۴.
۱۸. الف) آیا نبوت اِشَعْیا فقط یک بار تحقق مییابد؟ توضیح بده. ب) چه سازمانی امروزه مانند سامرهٔ باستان است؟
۱۸ آن بخش از کتاب اِشَعْیا که در این فصل مورد بررسی قرار میدهیم مربوط به رویدادهایی است که بیش از ۲۷۰۰ سال پیش در یهودا به وقوع پیوستند. با این همه آن رویدادها کاملاً به روزگار ما مربوط میشوند. ( رومیان ۱۵:۴) آیا این امر بدان معناست که نقشآفرینان اصلی این داستان پرماجرا یعنی اهالی سامره و اورشلیم و آشور، همتای امروزی دارند؟ آری. جهان مسیحیت نیز همچون سامرهٔ بتپرست ادعا میکند که یَهُوَه را میپرستد با این حال ارتداد تا مغز آن رسوخ کرده است. در «مقالهای دربارهٔ تحول اعتقادات مسیحی» ( انگل.) جان هنری نیومن، کاردینال کلیسای کاتولیک رومی اذعان میکند وسایلی که جهان مسیحیت قرنهاست از آنها استفاده میکند همچون بخور، شمع، آب مقدس، لباس کشیشی، و تصاویر و مجسمهها «همگی ریشهٔ بتپرستانه دارند.» یَهُوَه همانطور که از بتپرستی سامریان ناخوشنود بود از پرستش ملحدانهٔ جهان مسیحیت نیز خشنود نیست.
۱۹. به جهان مسیحیت در مورد چه موضوعی هشدار داده شده است، و توسط چه کسانی؟
۱۹ سالهاست که شاهدان یَهُوَه به جهان مسیحیت ناخشنودی یَهُوَه را هشدار میدهند. در سال ۱۹۵۵، برای مثال، یک سخنرانی عمومی با عنوان «جهان مسیحیت یا مسیحیت حقیقی — کدامیک ‹نور جهان› است؟» در سراسر جهان ایراد شد. در این سخنرانی چگونگی انحراف جهان مسیحیت از اعتقادات و اعمال مسیحیت حقیقی به وضوح توضیح داده شد. سپس نسخههایی از این نطق پرقدرت برای روحانیان بسیاری از کشورها ارسال شد. جهان مسیحیت، به طور کلی به این هشدار وقعی
نگذارده است. از اینرو یَهُوَه چارهای ندارد جز آنکه او را با «عصا» تأدیب کند.۲۰. الف) آشور امروزی کیست، و چگونه از آن همچون عصا استفاده خواهد شد؟ ب) جهان مسیحیت تا چه حد تأدیب خواهد شد؟
۲۰ یَهُوَه از چه کسی برای تأدیب جهان مسیحیت سرکش استفاده خواهد کرد؟ پاسخ این پرسش را میتوانیم در هفدهمین باب کتاب مکاشفه بیابیم. در آنجا از یک فاحشه یعنی «بابل عظیم» سخن میرود که مظهر همهٔ ادیان کاذب دنیا، منجمله جهان مسیحیت میباشد. این فاحشه بر حیوان وحشی قرمزرنگی سوار است که هفت سر و ده شاخ دارد. ( مکاشفه ۱۷:۳، ۵، ۷-۱۲) وحش مظهر سازمان ملل متحد است. * درست همانطور که آشور باستانی سامره را نابود ساخت، این حیوان وحشی قرمزرنگ نیز «فاحشه را دشمن خواهد داشت و او را بینوا و عریان خواهد نمود و گوشتش را خواهد خورد و او را به آتش خواهد سوزانید.» ( مکاشفه ۱۷:۱۶) از اینرو آشورِ روزگار ما ( یعنی ملتهایی که در سازمان ملل شرکت دارند) ضربهٔ مهلکی به جهان مسیحیت وارد خواهد کرد و آن را از صفحهٔ روزگار محو خواهد ساخت.
۲۱، ۲۲. چه کسی حیوان وحشی را وا میدارد تا به قوم خدا حملهور شود؟
۲۱ آیا شاهدان وفادار یَهُوَه نیز به همراه بابل عظیم نابود خواهند گشت؟ خیر. زیرا خدا از آنها ناخشنود نیست. پرستش پاک باقی خواهد ماند. اما، حیوان وحشی که بابل عظیم را نابود میسازد به قوم یَهُوَه نیز به چشم طمع مینگرد. با این کار، این حیوان وحشی مقصود خدا را انجام نمیدهد، بلکه مقصود شخص دیگری را دنبال میکند. این شخص کیست؟ شیطانِ ابلیس.
۲۲ یَهُوَه نقشهٔ خودپسندانهٔ شیطان را برملا میسازد و میگوید: «در آن روز چیزها در دل تو [در دل شیطان] خطور خواهد کرد و تدبیری زشت حِزْقِیال ۳۸:۱۰-۱۲) شیطان با خود استدلال خواهد کرد: ‹چرا با استفاده از ملتها به شاهدان یَهُوَه حمله نکنم؟ آنها آسیبپذیر، بیحفاظ، و بدون نفوذ سیاسی هستند. هیچ مقاومتی از خود نشان نخواهند داد و به سهولت آنها را همچون تخمهایی که در آشیانهای رهاشده قرار دارند بر خواهم داشت!›
خواهی نمود. و خواهی گفت: . . . بر کسانی که به اطمینان و امنیّت ساکنند میآیم که جمیع ایشان بیحصارند . . . تا تاراج نمایی و غنیمت را ببری.» (۲۳. چرا آشور امروزی نخواهد توانست آنچه را که بر سر جهان مسیحیت میآورد بر سر قوم خدا بیاورد؟
۲۳ ای ملتها، مراقب باشید! بدانید که اگر دست به سوی قوم یَهُوَه ببرید، با خدا روبرو خواهید شد! یَهُوَه به قومش محبت میورزد، و برای آنها خواهد جنگید درست با همان قاطعیتی که برای اورشلیم در روزگار حِزْقیّا جنگید. هنگامی که آشورِ روزگار ما سعی کند خادمان یَهُوَه را نابود سازد، در واقع با یَهُوَه خدا و بره یعنی عیسی مسیح وارد نبرد شده است. این نبردی است که آشور در آن شکست خواهد خورد. کتاب مقدس میگوید: «برّه بر ایشان غالب خواهد آمد، زیرا که او ربّالارباب و پادشاه پادشاهان است.» ( مکاشفه ۱۷:۱۴؛ با متّیٰ ۲۵:۴۰ مقایسه شود.) حیوان وحشی قرمز نیز همچون آشور دوران باستان ‹به هلاکت خواهد رفت.› — مکاشفه ۱۷:۱۱.
۲۴. الف) مسیحیان حقیقی برای آنکه برای وقایع آینده آمادگی پیدا کنند باید مصمم به انجام چه کاری باشند؟ ب) اِشَعْیا چگونه به آیندهٔ دور مینگرد؟ ( به کادر صفحهٔ ۱۵۵ مراجعه شود.)
۲۴ مسیحیان حقیقی اگر رابطهٔ خویش را با یَهُوَه استوار نگاه دارند و در زندگی خویش به ارادهٔ او اولویت دهند، میتوانند بدون هراس به آینده بنگرند. ( متّیٰ ۶:۳۳) در آن وقت دیگر لزومی ندارد از هیچگونه ‹بدی بترسند.› ( مزمور ۲۳:۴) آنان با چشم ایمان بازوی قدرتمند خدا را خواهند دید که برافراشته شده است، نه برای تأدیب آنان، بلکه برای حفاظت از آنان در مقابل دشمنانشان. و این کلام دلگرمکننده گوش آنان را نوازش خواهد کرد: «مترسید.» — اِشَعْیا ۱۰:۲۴.
[پاورقیها]
^ بند 4 به کتاب «بینش بر نوشتههای مقدس» ( انگل.) جلد اول، صفحهٔ ۲۰۳ مراجعه شود.
^ بند 14 برای وضوح، اِشَعْیا ۱۰:۲۸-۳۲ پیش از اِشَعْیا ۱۰:۲۰-۲۷ مورد بحث قرار گرفته است.
^ بند 16 برای شرح اِشَعْیا ۱۰:۲۰-۲۳، به کادر «اِشَعْیا به آیندهٔ دور مینگرد» در صفحهٔ ۱۵۵ مراجعه شود.
^ بند 20 مطالب بیشتری در مورد هویت این فاحشه و حیوان وحشی قرمزرنگ در فصلهای ۳۴ و ۳۵ کتاب «مکاشفه — نزدیکی اوج عظیم آن!» ( انگل.) چاپ انجمن بینالمللی شاگردان کتاب مقدس آمده است.
[سؤالات مقالهٔ مطالعهای]
[کادر/تصاویر در صفحهٔ ۱۵۵، ۱۵۶]
اِشَعْیا به آیندهٔ دور مینگرد
باب دهم کتاب اِشَعْیا عمدتاً به شیوهٔ استفادهٔ یَهُوَه از آشوریان برای اجرای داوری بر اسرائیل و به وعدهٔ او مبنی بر دفاع از اورشلیم میپردازد. از آنجایی که آیههای ۲۰ تا ۲۳ در میانهٔ این نبوت قرار دارند، شاید به نظر آید که در همان دورهٔ زمانی تحقق کلی مییابند. ( با اِشَعْیا ۱:۷-۹ مقایسه شود.) اما شیوهٔ بیان این آیات نشان میدهد که مربوط به دوران تاریخی متأخرتری است یعنی زمانی که اورشلیم نیز باید به دلیل گناهان اهالیاش پاسخگو باشد.
آحاز پادشاه برای حفظ امنیت کشورش از آشوریان طلب کمک میکند. اِشَعْیای نبی پیشگویی میکند که در آینده، بازماندگان خانهٔ اسرائیل دیگر هیچگاه با چنین بیخردی عمل نخواهند کرد. در اِشَعْیا ۱۰:۲۰ آمده است که آنها «بر خداوند که قدّوس اسرائیل است به اخلاص اعتماد خواهند نمود.» با وجود این، آیهٔ ۲۱ نشان میدهد که فقط تعداد کمی چنین خواهند کرد: «بقیّهای . . . بازگشت خواهند کرد.» این امر پسر اِشَعْیا، شآریاشوب را به یاد ما میآورد که در اسرائیل نشانه است و نامش به معنای «فقط عدهٔ کمی باز خواهند گشت» میباشد. ( اِشَعْیا ۷:۳) آیهٔ ۲۲ در باب ۱۰ به ما هشدار میدهد که «هلاکتی» مقدّر در راه است. چنین هلاکتی عادلانه است زیرا منظور از آن تأدیب منصفانهٔ قومی است سرکش. در نتیجهٔ آن، از یک ملت پرجمعیت که «مثل ریگ دریا» میباشند فقط عدهٔ کمی باز خواهند گشت. آیهٔ ۲۳ هشدار میدهد این هلاکت آینده همهٔ آن سرزمین را در بر خواهد گرفت. اورشلیم این بار بخشیده نخواهد شد.
این آیهها بخوبی توصیفکنندهٔ رویدادهای سال ۶۰۷ ق.د.م. هستند. در آن زمان یَهُوَه امپراتوری بابل را به صورت «عصای» خود به کار برد. تمام آن سرزمین منجمله اورشلیم، به دست مهاجمان افتاد. یهودیان به بابل منتقل شدند و به مدت ۷۰ سال در آنجا در اسارت به سر بردند. اما، بعد از آن برخی
از آنها با اینکه فقط «عدهٔ کمی» بودند، برای برقراری مجدد پرستش حقیقی به اورشلیم بازگشتند.نبوتی که در اِشَعْیا ۱۰:۲۰-۲۳ آمده است، در قرن اول دوباره تحقق یافت همانطور که رومیان ۹:۲۷، ۲۸ نشان میدهد. ( با اِشَعْیا ۱:۹ و رومیان ۹:۲۹ مقایسه شود.) پولس شرح میدهد که در قرن اول د.م. ‹بقیّهای› یا باقیماندهای از یهودیان از لحاظ روحانی نزد یَهُوَه ‹بازگشتند،› زیرا تعداد معدودی از یهودیان وفادار پیرو عیسی مسیح شدند و پرستش یَهُوَه را «به روح و راستی» آغاز کردند. ( یوحنّا ۴:۲۴) بعدها افراد باایمان غیریهودی نیز به آنان پیوستند و قومی روحانی را تشکیل دادند که «اسرائیل خدا» نام دارد. ( غَلاطیان ۶:۱۶) در آن وقت بود که آنچه در اِشَعْیا ۱۰:۲۰ آمده است تحقق یافت: قوم وقفشده به یَهُوَه «دیگر» هیچگاه به یَهُوَه پشت نخواهد کرد و به حمایت انسانها دل خوش نخواهد ساخت.
[تصویر در صفحهٔ ۱۴۷]
سَنْخاریب پیش خود گمان میکند که جمعآوری ملتها به سهولتِ جمعآوری تخمها از آشیانه است