مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

زن نازا خوشنود می‌گردد

زن نازا خوشنود می‌گردد

فصل ۱۵

زن نازا خوشنود می‌گردد

اِشَعْیا ۵۴:‏۱-‏۱۷

۱.‏ چرا سارَه در آرزوی فرزند می‌سوخت،‏ و آیا سرانجام به آرزویش رسید؟‏

سارَه در آرزوی فرزند می‌سوخت.‏ اما متأسفانه نازا بود و از این موضوع رنج فراوان می‌برد.‏ در روزگار او نازایی ننگ محسوب می‌شد.‏ ولی چیزی که به درد او می‌افزود این بود که آرزو داشت تحقق وعده‌ای را که خدا به همسرش داده بود،‏ به چشم ببیند.‏ ابراهیم باید پدر ذریّتی می‌شد که همهٔ خانواده‌های زمین از او برکت می‌یافتند.‏ (‏ پیدایش ۱۲:‏۱-‏۳‏)‏ اما ده‌ها سال از زمانی که خدا این وعده را به او داد،‏ می‌گذشت و آنها هنوز فرزندی نداشتند.‏ سارَه سالخورده شد ولی کماکان بی‌فرزند باقی ماند.‏ احتمالاً گاهی با خود فکر می‌کرد که شاید دل به امیدی واهی بسته است.‏ تا اینکه یک روز اندوهش جای خود را به شادمانی و سُرور داد!‏

۲.‏ چرا نبوّتی که در باب پنجاه و چهارم کتاب اِشَعْیا آمده است برای ما پراهمیت است؟‏

۲ مصیبت سارَه درک مفهوم نبوّتی را که در باب پنجاه و چهارم کتاب اِشَعْیا آمده است،‏ برای ما آسان‌تر می‌سازد.‏ در این باب اورشلیم طوری مخاطب قرار گرفته است که گویی زنی نازاست که سرانجام مزهٔ شیرین داشتن فرزندان بسیار را می‌چشد.‏ یَهُوَه قوم باستانی خویش را به صورت زن خود تصویر می‌کند و بدین ترتیب لطافت احساسات خویش را نسبت به آنها نشان می‌دهد.‏ به علاوه در این باب کتاب اِشَعْیا جنبهٔ مهمی از آنچه کتاب مقدّس ‹سرّ› مقدّس می‌نامد بر ما آشکار می‌شود.‏ (‏ رومیان ۱۶:‏۲۴،‏ ۲۵‏)‏ آنچه در این نبوّت پیشگویی شده است یعنی هویت این «زن» و تجربیات وی برای درک بهتر پرستش پاک در روزگار ما پراهمیت است.‏

تعیین هویت «زن»‏

۳.‏ چرا «زن» نازا شاد و خوشحال خواهد شد؟‏

۳ باب پنجاه و چهارم با این لحن شادی‌بخش آغاز می‌گردد:‏ ‏«ای عاقره‌ای که نزاییده‌ای بسرا!‏ ای که درد زه نکشیده‌ای به آواز بلند ترنّم نما و فریاد برآور!‏ زیرا خداوند می‌گوید پسران زن بی‌کس از پسران زن منکوحه زیاده‌اند.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۵۴:‏۱ ‏)‏ اِشَعْیا بی‌شک از بیان این سخنان احساس شعف می‌کند!‏ و براستی که تحقق این سخنان برای یهودیان تبعیدی در بابل چقدر آرامش‌خاطر به همراه خواهد داشت!‏ در آن وقت اورشلیم هنوز ویرانه‌ای بیش نخواهد بود.‏ از دیدگاه بشری امیدی به اینکه این شهر دوباره مسکونی شود وجود ندارد،‏ درست همانطور که یک عاقره یا زن نازای سالخورده معمولاً امیدی به باردار شدن ندارد.‏ اما برکت عظیمی در انتظار این «زن» است؛‏ او باردار خواهد شد.‏ اورشلیم از شادی سر از پا نخواهد شناخت.‏ ‹پسرانش› یعنی ساکنانش دوباره دور او را پر خواهند ساخت.‏

۴.‏ الف)‏ پولُس رسول چگونه نشان می‌دهد که باب پنجاه و چهارم کتاب اِشَعْیا که یکبار در سال ۵۳۷ ق.‏د.‏م.‏ تحقق یافته بود تحققی عظیم‌تر نیز دارد؟‏ ب)‏ منظور از «اورشلیم بالا» چیست؟‏

۴ اِشَعْیا شاید باخبر نباشد که نبوّتش بیش از یکبار تحقق خواهد یافت.‏ پولُس رسول با نقل‌قول از باب پنجاه و چهارم کتاب اِشَعْیا توضیح می‌دهد که «زن» مظهر چیزی بسیار پراهمیت‌تر از شهر زمینی اورشلیم است.‏ او می‌نویسد:‏ «اورشلیم بالا آزاد است که مادرِ جمیع ما می‌باشد.‏» (‏ غَلاطیان ۴:‏۲۶‏)‏ منظور از «اورشلیم بالا» چیست؟‏ روشن است که منظور،‏ شهر اورشلیم واقع در سرزمین موعود نیست زیرا آن شهر در «بالا» یا به عبارت دیگر در عالَم آسمانی قرار نداشت بلکه شهری زمینی بود،‏ بلکه منظور از «اورشلیم بالا» همان «زن» آسمانی خدا یعنی سازمان متشکل از مخلوقات روحی قدرتمند وی می‌باشد.‏

۵.‏ در نمایش سمبولیکی که در غَلاطیان ۴:‏۲۲-‏۳۱ آمده است شخصیت‌های زیر مظهر چه هستند:‏ الف)‏ ابراهیم؟‏ ب)‏ سارَه؟‏ پ)‏ اِسحاق؟‏ ت)‏ هاجر؟‏ ث)‏ اسماعیل؟‏

۵ اما چگونه ممکن است که یَهُوَه دو زن سمبولیک داشته باشد،‏ یکی آسمانی و دیگری زمینی؟‏ آیا در این امر تناقضی وجود دارد؟‏ به هیچ عنوان.‏ پولُس رسول نشان می‌دهد که پاسخ این پرسش در تصویر نبوی خانوادهٔ ابراهیم نهفته است.‏ (‏ غَلاطیان ۴:‏۲۲-‏۳۱‏؛‏ به «خانوادهٔ ابراهیم،‏ تصویری نبوی» در صفحهٔ ۲۱۸ مراجعه شود.‏)‏ سارَه ‹زنِ آزاد› و همسر ابراهیم،‏ مظهر سازمان زن‌گونهٔ مخلوقات روحی یَهُوَه می‌باشد.‏ هاجر کنیز و زن ثانوی ابراهیم یا به عبارت دیگر مُتعه او مظهر اورشلیم زمینی است.‏

۶.‏ سازمان آسمانی خدا از چه نظر گویی مدت‌ها نازا باقی ماند؟‏

۶ با در نظر گرفتن این موضوع می‌توان به اهمیت بسزای اِشَعْیا ۵۴:‏۱ پی‌برد.‏ سارَه پس از ده‌ها سال نازایی در سن نود سالگی اِسحاق را به دنیا آورد.‏ به همین شکل سازمان آسمانی یَهُوَه نیز مدت‌ها گویی نازا باقی ماند.‏ یَهُوَه سال‌ها پیش در عدن وعده داد که «زن» وی «ذریّت» را به دنیا خواهد آورد.‏ (‏ پیدایش ۳:‏۱۵‏)‏ بیش از ۲۰۰۰ سال بعد،‏ در مورد این ذریّت موعود با ابراهیم عهد بست.‏ اما «زن» آسمانی خدا باید پیش از تولید این ذریّت قرن‌ها صبر می‌کرد.‏ با این همه،‏ هنگامی که فرزندان این زن که زمانی «عاقره» یا نازا بود،‏ تولّد یافتند،‏ تعداد آنها از تعداد فرزندان اسرائیل بسیار پیشی گرفت.‏ به کمک تمثیل عاقره یا زن نازا می‌توانیم دریابیم که چرا فرشتگان از مشاهدهٔ ورود ذریّت پیشگویی‌شده آنقدر به شوق آمده بودند.‏ (‏ ۱پِطْرُس ۱:‏۱۲‏)‏ سرانجام چه وقت این رویداد به وقوع پیوست؟‏

۷.‏ مطابق آنچه در اِشَعْیا ۵۴:‏۱ آمده است،‏ «اورشلیم بالا» چه وقت توانست شادمانی کند،‏ و چرا چنین پاسخ می‌دهیم؟‏

۷ تولّد عیسی به شکل نوزاد انسان بی‌تردید در میان فرشتگان موجب شادمانی فراوان گشت.‏ (‏ لوقا ۲:‏۹-‏۱۴‏)‏ اما این رویدادی نبود که در اِشَعْیا ۵۴:‏۱ پیشگویی شده بود.‏ فقط هنگامی که عیسی در سال ۲۹ د.‏م.‏ به روح تولید شد و خدا خود،‏ او را «پسر حبیب من» خواند،‏ به صورت پسر روحانی «اورشلیم بالا» درآمد.‏ (‏ مَرقُس ۱:‏۱۰،‏ ۱۱؛‏ عبرانیان ۱:‏۵؛‏ ۵:‏۴،‏ ۵‏)‏ در آن هنگام بود که «زن» آسمانی خدا توانست به دلیل آن که اِشَعْیا ۵۴:‏۱ تحقق یافته بود،‏ شادمانی کند.‏ سرانجام او ذریّت موعود یعنی مسیح را به دنیا آورده بود!‏ قرن‌ها نازایی او به سر آمده بود.‏ اما شادمانی وی به این واقعه محدود نمی‌شد.‏

پسرانِ بیشمارِ زن نازا

۸.‏ چرا «زن» آسمانی خدا پس از به دنیا آوردن ذریّت موعود می‌توانست باز هم شاد و خوشحال باشد؟‏

۸ پس از مرگ و رستاخیز عیسی،‏ «زن» آسمانی خدا از دریافت این پسر محبوب به صورت «نخست‌زاده از مردگان» شادمان شد.‏ (‏ کُولُسیان ۱:‏۱۸‏)‏ او از آن پس پسران روحانی دیگری به دنیا آورد.‏ در پَنْطیکاست سال ۳۳ د.‏م.‏،‏ حدود ۱۲۰ نفر از پیروان عیسی با روح‌القدس مسح شدند و بدین ترتیب به عنوان هم‌میراثان مسیح به فرزندی پذیرفته شدند.‏ بعداً در همان روز ۳۰۰۰ نفر دیگر به آنها افزوده شدند.‏ (‏ یوحنّا ۱:‏۱۲؛‏ اَعمال ۱:‏۱۳-‏۱۵؛‏ ۲:‏۱-‏۴،‏ ۴۱؛‏ رومیان ۸:‏۱۴-‏۱۶‏)‏ تعداد این گروه پسران،‏ همچنان رو به فزونی گذارد.‏ در طی دوران ارتداد جهان مسیحیت در قرون اوّلیه،‏ این رشد کاهش فراوانی یافت.‏ اما در قرن بیستم وضعیت دگرگون شد.‏

۹،‏ ۱۰.‏ فرمان «مکان خیمهٔ خود را وسیع گردان» برای زنان چادرنشین دوران باستان به چه معنایی بود،‏ و چرا این کار برای چنین زنانی زمان سُرور و شادی بود؟‏

۹ اِشَعْیا در ادامه به دوره‌ای اشاره می‌کند که در آن رشدی چشمگیر نبوّت شده است،‏ او می‌گوید‏:‏ «مکان خیمهٔ خود را وسیع گردان و پرده‌های مسکن‌های تو پهن بشود دریغ مدار و طناب‌های خود را دراز کرده،‏ میخ‌هایت را محکم بساز.‏ زیرا که به طرف راست و چپ منتشر خواهی شد و ذریّت تو امّت‌ها را تصرف خواهند نمود و شهرهای ویران را مسکون خواهند ساخت.‏ مترس زیرا که خجل نخواهی شد و مشوّش مشو زیرا که رسوا نخواهی گردید.‏ چونکه خجالت جوانی خویش را فراموش خواهی کرد و عار بیوگی خود را دیگر به یاد نخواهی آورد.‏» —‏ اِشَعْیا ۵۴:‏۲-‏۴‏.‏

۱۰ در اینجا اورشلیم طوری مخاطب قرار گرفته است که گویی همسر و مادری همچون سارَه است که در خیمه یا چادر زندگی می‌کند.‏ هنگامی که مادری برکت یافته و خانواده‌اش رشد می‌کند،‏ باید در فکر وسیع‌تر کردن کاشانه‌اش باشد و پارچه و طناب‌های خیمه‌اش را بلندتر سازد و میخ‌های خیمه را در جای جدیدشان محکم کند.‏ چنین مادری همهٔ این کارها را با اشتیاق انجام می‌دهد و چنان مشغول انجام آنهاست که به آسانی همهٔ آن سال‌هایی را که با نگرانی در فکر بچه‌دار شدن و تداوم دودمان خانواده‌اش گذرانده بود از یاد می‌برد.‏

۱۱.‏ الف)‏ «زن» آسمانی خدا در سال ۱۹۱۴ چگونه برکت یافت؟‏ (‏ به پاورقی مراجعه شود.‏)‏ ب)‏ از سال ۱۹۱۹ تا کنون،‏ مسح‌شدگان چه تجربیاتی بر روی زمین کسب کرده‌اند؟‏

۱۱ اورشلیم زمینی پس از بازگشت یهودیان تبعیدی از بابل قدم به چنین دورهٔ تجدید حیاتی گذارد.‏ اما «اورشلیم بالا» حتی از این نیز بیشتر برکت یافته است.‏ * به ویژه از سال ۱۹۱۹،‏ «ذریّت» یا فرزندان مسح‌شدهٔ او در فضای روحانی تازهٔ خود شکوفا گشته‌اند.‏ (‏ اِشَعْیا ۶۱:‏۴؛‏ ۶۶:‏۸‏)‏ می‌توان گفت که آنها ‹امّت‌ها را تصرف نموده‌اند› زیرا به کشورهای بسیاری رفته‌اند تا همهٔ کسانی را که مایلند به خانوادهٔ روحانی آنان بپیوندند بیابند.‏ در نتیجه،‏ پسران مسح‌شده با سرعتی فوق‌العاده گردآوری شدند و در اواسط دههٔ ۱۹۳۰ ظاهراً تعداد آنها کامل شده،‏ به ۱۴۴٬۰۰۰ نفر رسید.‏ (‏ مکاشفه ۱۴:‏۳‏)‏ در آن وقت هدف اصلی کار موعظه تغییر یافت و دیگر گردآوری مسح‌شدگان منظور نظر نبود،‏ اما این امر مانع رشد بیشتر نشد.‏

۱۲.‏ علاوه بر مسح‌شدگان،‏ چه افراد دیگری از دههٔ ۱۹۳۰ تا کنون در جماعت مسیحی گردآوری شده‌اند؟‏

۱۲ عیسی خود پیشگویی کرد که به غیر از «گلّهٔ کوچک» برادران مسح‌شده‌اش،‏ ‹گوسفندان دیگری› نیز خواهد داشت که باید به آغل مسیحیان حقیقی آورده شوند.‏ (‏ لوقا ۱۲:‏۳۲؛‏ یوحنّا ۱۰:‏۱۶‏)‏ این یاران وفادار مسح‌شدگان با این که از پسران مسح‌شدهٔ «اورشلیم بالا» نیستند نقش مهمی را ایفا می‌کنند که مدت‌ها پیش در مورد آن نبوّت شده بود.‏ (‏ زَکَرِیّا ۸:‏۲۳‏)‏ از دههٔ ۱۹۳۰ تا کنون،‏ ‹گروه عظیمی› از آنان گردآوری شده‌اند و بدین ترتیب جماعت مسیحی رشدی بی‌سابقه یافته است.‏ (‏ مکاشفه ۷:‏۹،‏ ۱۰‏)‏ امروزه تعداد افراد این گروه عظیم به میلیون‌ها نفر بالغ می‌شود.‏ این همه رشد و توسعه مستلزم افزایش فوری تعداد سالن‌های ملکوت،‏ سالن‌های مجمع و تأسیسات دفاتر شعبه‌ای می‌باشد.‏ سخنان اِشَعْیا بیش از هر زمان دیگری در مورد زمان ما مصداق پیدا کرده‌اند.‏ براستی چه موهبتی است که می‌توانیم در این رشد و توسعهٔ پیشگویی‌شده سهمی داشته باشیم!‏

مادری که به فرزندانش دلبستگی دارد

۱۳،‏ ۱۴.‏ الف)‏ برخی از عباراتی که در مورد «زن» آسمانی خدا بیان شده‌اند ظاهراً از چه جهاتی قابل درک نیستند؟‏ ب)‏ خدا با استفاده از رابطهٔ خانوادگی چه مطالبی را برای ما روشن می‌سازد؟‏

۱۳ پیش از این دیدیم که در هنگام تحقق عظیم‌تر این نبوّت «زنی» که از او سخن رفته است،‏ در واقع مظهر سازمان آسمانی یَهُوَه می‌باشد.‏ اما شاید پس از خواندن اِشَعْیا ۵۴:‏۴ از خود بپرسیم که چگونه ممکن است این سازمانِ متشکل از مخلوقات روحی،‏ تا حال خجل و خوار گردیده باشد؟‏ آیه‌های بعدی نشان می‌دهند که «زن» خدا رانده و رنجیده خواهد شد و مورد حمله قرار خواهد گرفت و حتی مورد غضب خدا واقع خواهد شد.‏ چگونه امکان دارد چنین مسائلی برای سازمانی پیش بیاید که از مخلوقات روحی کامل و بی‌گناه تشکیل یافته است؟‏ پاسخ این پرسش را می‌توان در ماهیت روابط خانوادگی جویید.‏

۱۴ یَهُوَه از روابط خانوادگی همچون رابطهٔ بین زن و شوهر و همینطور مادر و فرزند برای بیان حقایق عمیق روحانی استفاده می‌کند.‏ زیرا چنین نمادهایی برای ما انسان‌ها گویا و پرمعنا می‌باشد.‏ تجربیات خانوادگی ما هر چه باشد،‏ قاعدتاً می‌دانیم که یک زندگی زناشویی خوب یا رابطهٔ مطلوب والدین و فرزند باید چگونه باشد.‏ بدین ترتیب یَهُوَه با شیواییِ تمام به ما می‌آموزد که با انبوه وسیع خادمان روحی خود رابطه‌ای گرم و صمیمانه دارد و به ایشان اعتماد دارد!‏ و با چه شیوهٔ مؤثری به ما می‌آموزد که سازمان آسمانی‌اش تا چه حد مراقب فرزندان مسح‌شده به روح خود بر روی زمین است و به آنان علاقه دارد!‏ هنگامی که خادمان انسانی رنج می‌کشند خادمان وفادار آسمانی یعنی «اورشلیم بالا» نیز رنج می‌کشند.‏ از همین رو عیسی گفت:‏ ‹آنچه به یکی از کوچک‌ترین برادران [مسح‌شدهٔ] من کردید،‏ به من کردید.‏› —‏ متّیٰ ۲۵:‏۴۰‏.‏

۱۵،‏ ۱۶.‏ نبوّت اِشَعْیا ۵۴:‏۵،‏ ۶ چه وقت برای نخستین بار تحقق می‌یابد،‏ و چه زمانی به طور وسیع‌تر جامهٔ عمل می‌پوشد؟‏

۱۵ پس جای تعجب نیست که قسمت اعظم مطالبی که خطاب به «زن» آسمانی یَهُوَه ذکر شده است منعکس‌کنندهٔ تجربیات فرزندان این زن بر روی زمین می‌باشد.‏ برای مثال به آیات زیر توجه کن:‏ ‏«آفرینندهٔ تو که اسمش یَهُوَه صبایوت است شوهر تو است،‏ و قدّوس اسرائیل که به خدای تمام جهان مسمّیٰ است ولیّ تو می‌باشد.‏ زیرا خداوند تو را مثل زن مهجور و رنجیده‌دل خوانده است و مانند زوجهٔ جوانی که ترک شده باشد.‏ خدای تو این را می‌گوید.‏» —‏ اِشَعْیا ۵۴:‏۵،‏ ۶‏.‏

۱۶ منظور از این زن کیست؟‏ هنگام تحقق نخستین این نبوّت،‏ منظور اورشلیم است که مظهر قوم خدا می‌باشد.‏ افراد قوم در طی هفتاد سال تبعید در بابل احساس می‌کنند که یَهُوَه آنان را ترک و کاملاً به حال خود رها ساخته است.‏ هنگام تحقق عظیم‌تر این نبوّت،‏ «اورشلیم بالا» منظور نظر می‌باشد و این که مطابق نبوّتی که در پیدایش ۳:‏۱۵ آمده است،‏ بالأخره «ذریّت» را به دنیا می‌آورد.‏

تأدیب موقتی اما برکات جاودانی

۱۷.‏ الف)‏ «جوشش» غضب الٰهی چگونه همچون سیلاب اورشلیم زمینی را فرا گرفت؟‏ ب)‏ چه ‹جوششی› همچون سیلاب پسران «اورشلیم بالا» را فرا گرفت؟‏

۱۷ در ادامهٔ نبوّت آمده است:‏ ‏«تو را به اندک لحظه‌ای ترک کردم اما به رحمت‌های عظیم تو را جمع خواهم نمود.‏ و خداوند ولیّ تو می‌گوید:‏ به جوشش غضبی خود را از تو برای لحظه‌ای پوشانیدم اما به احسان جاودانی بر تو رحمت خواهم فرمود.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۵۴:‏۷،‏ ۸ ‏)‏ ‏«جوشش» غضب خدا هنگامی همچون سیلاب،‏ اورشلیم زمینی را فرا می‌گیرد که نیروهای بابل در سال ۶۰۷ ق.‏د.‏م.‏ به آن شهر حمله‌ور می‌شوند.‏ هفتاد سال تبعید شاید به نظر طولانی برسد.‏ اما وقتی آن را با برکات جاودانی آیندهٔ کسانی که این تأدیب را می‌پذیرند،‏ مقایسه می‌کنیم می‌بینیم که چنین دشواری‌هایی در واقع فقط «اندک لحظه‌ای» به طول می‌انجامند.‏ به همین شکل،‏ پسران مسح‌شدهٔ «اورشلیم بالا» نیز هنگامی که یَهُوَه اجازه داد که عوامل سیاسی به تحریک بابل عظیم به آنها حمله کنند،‏ احساس کردند که گویی «جوشش» غضب الٰهی آنان را همچون سیلاب فرا گرفته است.‏ اما آن اقدامِ تأدیب‌آمیز در مقابل دوران برکات روحانی که از سال ۱۹۱۹ آغاز گشته است بعدها حقیقتاً بسیار ناچیز به نظر می‌رسید!‏

۱۸.‏ از خشم یَهُوَه نسبت به قومش به چه اصل مهمی می‌توان پی‌برد،‏ و این امر چه تأثیری می‌تواند بر شخص ما داشته باشد؟‏

۱۸ این آیات،‏ گویای حقیقت عظیم دیگری نیز می‌باشند،‏ اینکه غضب خدا گذرا،‏ اما رحمتش ابدی است.‏ خشم او در برابر خطاکاری همیشه هدفمند و مهارشده می‌باشد.‏ وانگهی اگر تأدیب او را بپذیریم خشم او فقط «لحظه‌ای» خواهد پایید و سپس خاموش می‌گردد و جای خود را به «رحمت‌های عظیم» یعنی بخشش و احسان وی می‌دهد.‏ بخشش و احسان وی «جاودانی» است.‏ از این رو،‏ وقتی مرتکب گناه می‌شویم هیچ گاه نباید در توبه و طلب پوزش از خدا درنگ ورزیم.‏ اگر دست به گناه بزرگی زده باشیم باید فوراً نزد پیران جماعت برویم.‏ (‏ یعقوب ۵:‏۱۴‏)‏ البته گاهی تأدیب لازم است که طبعاً تن دادن به آن همیشه آسان نیست.‏ (‏ عبرانیان ۱۲:‏۱۱‏)‏ اما چنین تأدیبی در مقایسه با برکات جاودانی که از بخشش یَهُوَه خدا حاصل می‌گردد ناچیز و کوتاه‌مدت است!‏

۱۹،‏ ۲۰.‏ الف)‏ عهد رنگین‌کمان چیست،‏ و چه ارتباطی با تبعیدیان بابل دارد؟‏ ب)‏ «عهد سلامتی» چه اطمینانی به مسیحیان مسح‌شدهٔ امروز می‌دهد؟‏

۱۹ یَهُوَه سپس به قومش تسلّی و اطمینان داده،‏ می‌گوید:‏ ‏« ‹این برای من مثل آب‌های نوح می‌باشد.‏ چنانکه قَسم خوردم که آب‌های نوح بار دیگر بر زمین جاری نخواهد شد،‏ همچنان قَسم خوردم که بر تو غضب نکنم و تو را عتاب ننمایم.‏ هرآینه کوه‌ها زایل خواهد شد و تلّ‌ها متحرّک خواهد گردید،‏ لیکن احسان من از تو زایل نخواهد شد و عهد سلامتی من متحرّک نخواهد گردید.‏› خداوند که بر تو رحمت می‌کند این را می‌گوید.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۵۴:‏۹،‏ ۱۰ ‏)‏ پس از طوفان روزگار نوح خدا عهدی با او و همهٔ موجودات زنده بست که گاهی عهد رنگین‌کمان خوانده می‌شود.‏ یَهُوَه قول داد که دیگر زمین را با طوفان و سیل جهانی نابود نسازد.‏ (‏ پیدایش ۹:‏۸-‏۱۷‏)‏ این عهد چه معنایی برای اِشَعْیا و قومش دارد؟‏

۲۰ دانستن اینکه تنبیه آنان یعنی هفتاد سال تبعید به بابل فقط یکبار صورت می‌گیرد موجب تسلّی‌خاطر است و وقتی به پایان برسد دیگر تکرار نخواهد شد.‏ از آن پس «عهد سلامتی» که خدا با آنان بسته بود به مورد اجرا در می‌آید.‏ کلمهٔ عبرانی که در اینجا «سلامتی» ترجمه شده است فقط به معنای صلح نیست بلکه هر گونه رفاهی را در بر می‌گیرد.‏ در نظر خدا این عهد همیشگی است.‏ عمر احسان خدا نسبت به قوم وفادارش از عمر تپه‌ها و کوه‌ها بیشتر خواهد بود.‏ اما متأسفانه قوم یَهُوَه بر روی زمین سرانجام به عهد خود با خدا پشت کرده با راندن مسیح،‏ صلح و سلامتی خویش را از میان خواهد برد.‏ ولی پسران «اورشلیم بالا» وضعیتی بسیار بهتر داشتند زیرا به محض آنکه دوران سخت تأدیبشان به سر آمد،‏ مورد حمایت الٰهی قرار گرفتند.‏

امنیت روحانی قوم خدا

۲۱،‏ ۲۲.‏ الف)‏ چرا گفته می‌شود که «اورشلیم بالا» رنجانیده و مضطرب شده است؟‏ ب)‏ وضعیت پربرکت «زن» آسمانی خدا چه تأثیری بر «ذریّت» زمینی او خواهد داشت؟‏

۲۱ یَهُوَه در ادامه امنیت قوم وفادارش را پیشگویی کرده،‏ می‌گوید:‏ ‏«ای رنجانیده و مضطرب‌شده که تسلّی نیافته‌ای،‏ اینک من سنگ‌های تو را در سنگ سرمه نصب خواهم کرد و بنیاد تو را در یاقوت زرد خواهم نهاد.‏ و مناره‌های تو را از لعل و دروازه‌هایت را از سنگ‌های بهرمان و تمامی حدود تو را از سنگ‌های گران‌قیمت خواهم ساخت.‏ و جمیع پسرانت از خداوند تعلیم خواهند یافت و پسرانت را سلامتی عظیم خواهد بود.‏ در عدالت ثابت شده و از ظلم دور مانده،‏ نخواهی ترسید و هم از آشفتگی دور خواهی ماند و به تو نزدیکی نخواهد نمود.‏ همانا جمع خواهند شد اما نه به اِذن من.‏ آنانی که به ضدّ تو جمع شوند به سبب تو خواهند افتاد.‏» —‏ اِشَعْیا ۵۴:‏۱۱-‏۱۵‏.‏

۲۲ واضح است که «زن» یَهُوَه در عالَم روحی هرگز مستقیماً رنجانیده یا مضطرب نشده است.‏ اما هنگامی که «ذریّت» مسح‌شده‌اش بر روی زمین رنج می‌کشیدند،‏ به ویژه در طی اسارت روحانی آنان در سال‌های ۱۹۱۸ تا ۱۹۱۹،‏ او نیز رنج می‌کشید.‏ بر عکس وقتی این «زن» آسمانی عزّت و جلال می‌یابد انعکاس آن را بر فرزندانش نیز می‌توان مشاهده کرد.‏ بنابراین،‏ توصیف پرشوری که از «اورشلیم بالا» شده است درخور توجه می‌باشد.‏ سنگ‌های گرانقیمت بر دروازه‌های آن،‏ ‹سنگ سرمهٔ› باارزش،‏ بنیادها،‏ و حتی حدود آن همگی همانطور که در یک کتاب مأخذ آمده است نشانگر «زیبایی،‏ شکوه،‏ خلوص،‏ قدرت و استحکام» می‌باشد.‏ چه عاملی مسیحیان مسح‌شده را به چنین وضعیت امن و پربرکتی رهنمون خواهد شد؟‏

۲۳.‏ الف)‏ ‹تعلیم یافتن از خداوند› چه تأثیری بر مسیحیان مسح‌شده در روزهای آخر داشته است؟‏ ب)‏ منظور از این که به قوم خدا ‹حدود سنگ‌های گرانقیمت› بخشیده می‌شود،‏ چیست؟‏

۲۳ آیهٔ سیزده در باب پنجاه و چهارم کتاب اِشَعْیا در این امر راهنمای ماست.‏ در این آیه می‌خوانیم که همه «از خداوند تعلیم خواهند یافت.‏» عیسی خود گفت که این عبارت در مورد پیروان مسح‌شده‌اش صدق می‌کند.‏ (‏ یوحنّا ۶:‏۴۵‏)‏ دانیال نبی پیشگویی کرد که در طی «زمان آخر» معرفت حقیقی و بصیرت روحانی به فراوانی در اختیار مسح‌شدگان قرار خواهد گرفت.‏ (‏ دانیال ۱۲:‏۳،‏ ۴‏)‏ چنین بصیرتی به آنان امکان داده است تا عظیم‌ترین فعالیت آموزشی تاریخ را هدایت نمایند و تعالیم الٰهی را در سراسر زمین گسترش دهند.‏ (‏ متّیٰ ۲۴:‏۱۴‏)‏ از سوی دیگر،‏ این بصیرت به آنان کمک می‌کند تا تفاوت بین دین حقیقی و کاذب را تشخیص دهند.‏ در اِشَعْیا ۵۴:‏۱۲ به ‹حدود سنگ‌های گرانقیمت› اشاره می‌شود.‏ یَهُوَه از سال ۱۹۱۹ به مسح‌شدگان درک بهتر و روشن‌تری از حدود یا به عبارت دیگر مرزهای روحانی بخشیده و بدین ترتیب آنان را از دین کاذب و عوامل ضدّ الٰهیِ دنیا جدا ساخته است.‏ (‏ حِزْقِیال ۴۴:‏۲۳؛‏ یوحنّا ۱۷:‏۱۴؛‏ یعقوب ۱:‏۲۷‏)‏ بدین سان آنان به صورت قوم مختص خدا از دیگران جدا گشته‌اند.‏ —‏ ۱پِطْرُس ۲:‏۹‏.‏

۲۴.‏ چگونه می‌توانیم اطمینان حاصل کنیم که از یَهُوَه تعلیم می‌گیریم؟‏

۲۴ از این رو،‏ هر یک از ما باید از خود بپرسد،‏ ‹آیا من از یَهُوَه تعلیم می‌گیرم؟‏› انسان به‌خودی‌خود چنین تعلیمی را نمی‌یابد بلکه باید در راه آن بکوشد،‏ فقط در صورتی واقعاً از یَهُوَه تعلیم می‌گیریم که کلام خدا را مرتباً بخوانیم و در مورد آن تعمّق کنیم و نشریاتی را که «غلام امین و دانا» بر مبنای کتاب مقدّس انتشار می‌دهد بخوانیم و خود را برای جلسات مسیحی آماده سازیم و در آنها شرکت کنیم.‏ (‏ متّیٰ ۲۴:‏۴۵-‏۴۷‏)‏ اگر تلاش کنیم تا آنچه را که می‌آموزیم به کار بندیم و از لحاظ روحانی بیدار و هوشیار بمانیم،‏ تعالیم الٰهی ما را از دنیای بی‌خدای پیرامونمان متمایز خواهد ساخت.‏ (‏ ۱پِطْرُس ۵:‏۸،‏ ۹‏)‏ از آن مهم‌تر،‏ به یاری آن می‌توانیم ‹به خدا تقرّب جوییم.‏› —‏ یعقوب ۱:‏۲۲-‏۲۵؛‏ ۴:‏۸‏.‏

۲۵.‏ وعدهٔ خدا دربارهٔ صلح و آرامش برای قومش در روزگار ما به چه معناست؟‏

۲۵ نبوّت اِشَعْیا همچنین نشان می‌دهد که به مسح‌شدگان صلح و آرامش فراوان عطا می‌شود.‏ آیا این امر بدان معناست که آنان هیچ گاه مورد حمله قرار نمی‌گیرند؟‏ خیر،‏ بلکه خدا بدین وسیله به ایشان اطمینان می‌دهد که خود فرمان چنین حمله‌ای را صادر نخواهد کرد و اگر حمله‌ای به آنان صورت گیرد اجازه نخواهد داد که به پیروزی انجامد.‏ در نبوّت آمده است:‏ ‏«اینک من آهنگری را که زغال را به آتش دمیده،‏ آلتی برای کار خود بیرون می‌آورد،‏ آفریدم.‏ و من نیز هلاک‌کننده را برای خراب نمودن آفریدم.‏ هر آلتی که به ضدّ تو ساخته شود،‏ پیش نخواهد برد و هر زبانی را که برای محاکمه به ضدّ تو برخیزد،‏ تکذیب خواهی نمود.‏ این است نصیب بندگان خداوند و عدالت ایشان از جانب من.‏ خداوند می‌گوید.‏» —‏ اِشَعْیا ۵۴:‏۱۶،‏ ۱۷‏.‏

۲۶.‏ چرا دانستن این امر که یَهُوَه،‏ آفریدگار همهٔ انسان‌هاست باعث آرامش‌خاطر است؟‏

۲۶ برای دوّمین بار در این بابِ کتاب اِشَعْیا،‏ یَهُوَه به خادمانش خاطرنشان می‌سازد که آفریدگار عالَم است.‏ پیش از این خطاب به زن سمبولیک خود گفته بود که خود «آفرینندهٔ» این زن می‌باشد.‏ حال می‌گوید که آفریدگار همهٔ انسان‌هاست.‏ آیهٔ شانزده آهنگری را توصیف می‌کند که زغال‌های کورهٔ خود را می‌دمد تا اسلحه‌های مخرّب بسازد و جنگجویی را تصویر می‌کند که ‹هلاک‌کننده‌ای› است «برای خراب نمودن.‏» چنین مردانی شاید در نظر انسان‌های دیگر وحشتناک و هراس‌آور جلوه کنند،‏ اما چگونه می‌توانند حتی خیال غلبه بر آفریدگار خود را در سر بپرورانند؟‏ به همین شکل امروزه نیز حتی وقتی پرقدرت‌ترین نیروهای دنیا به قوم یَهُوَه حمله‌ور شوند،‏ پیروزی نهایی نصیبشان نخواهد شد.‏ چگونه چنین چیزی ممکن است؟‏

۲۷،‏ ۲۸.‏ در این روزگار پرتلاطم از چه موضوعی می‌توانیم اطمینان کامل داشته باشیم،‏ و چرا می‌دانیم که حمله‌های شیطان بر ما بی‌اثر خواهد بود؟‏

۲۷ دوران حمله‌های نابودکننده بر ضدّ قوم خدا و آیین پرستش آنها که همراه با روح و راستی می‌باشد،‏ سپری شده است.‏ (‏ یوحنّا ۴:‏۲۳،‏ ۲۴‏)‏ یَهُوَه به بابل عظیم اجازه داد که یکبار دست به حمله بزند.‏ این حمله با موفقیتی موقتی روبرو شد.‏ برای لحظه‌ای کوتاه «اورشلیم بالا» مشاهده کرد که فرزندانش تقریباً به سکوت واداشته شدند زیرا کار موعظه بر روی زمین در واقع متوقف شد.‏ ولی چنین وضعیتی دیگر تکرار نخواهد شد!‏ «اورشلیم بالا» حال به خاطر پسرانش به وجد آمده است زیرا آنان از لحاظ روحانی مغلوب نمی‌شوند.‏ (‏ یوحنّا ۱۶:‏۳۳؛‏ ۱یوحنّا ۵:‏۴‏)‏ چه سلاح‌هایی که بر ضدّ آنان ساخته نشده است و همچنان ساخته نخواهد شد!‏ (‏ مکاشفه ۱۲:‏۱۷‏)‏ اما همگی بی‌ثمر بوده و همچنان بی‌ثمر باقی خواهند ماند.‏ هیچ یک از سلاح‌هایی که شیطان در دست دارد نمی‌تواند بر ایمان و غیرت آتشین مسح‌شدگان و یارانشان غلبه یابد.‏ آرامش و صلح روحانی آنان در واقع «نصیب بندگان خداوند» یا به عبارت دیگر میراثی است که از یَهُوَه به آنها عطا شده است.‏ از این رو،‏ هیچ کس نمی‌تواند آن را به زور از آنها بگیرد.‏ —‏ مزمور ۱۱۸:‏۶؛‏ رومیان ۸:‏۳۸،‏ ۳۹‏.‏

۲۸ خیر،‏ دنیای شیطان هیچ گاه نخواهد توانست کار موعظه و آیین پاک و پایدار پرستش خدا را که خادمان متعهدش به جا می‌آورند،‏ متوقف سازد.‏ این امر موجب اطمینان‌خاطر فراوان فرزندان مسح‌شدهٔ «اورشلیم بالا» و همینطور اعضای گروه عظیم شده است.‏ هر چه اطلاعات ما در مورد سازمان آسمانی یَهُوَه و شیوهٔ برخورد آن با پرستندگانش بر روی زمین گسترش یابد،‏ ایمانمان نیز به همان نسبت تقویت می‌گردد.‏ تا وقتی ایمان ما قوی و استوار باقی بماند،‏ سلاح‌های شیطان بر ما اثر نخواهد داشت!‏

‏[پاورقی]‏

^ بند 11 بر طبق مکاشفه ۱۲:‏۱-‏۱۷‏،‏ «زن» خدا برکتی عظیم یافت و مهم‌ترین «ذریّت» را به دنیا آورد.‏ این «ذریّت» یک پسر روحی نبود بلکه ملکوت مسیحایی در آسمان بود.‏ این تولّد در سال ۱۹۱۴ به وقوع پیوست.‏ (‏ به کتاب «مکاشفه —‏ نزدیکی اوج عظیم آن!‏» انگلیسی،‏ صفحه‌های ۱۷۷-‏۱۸۶ مراجعه شود.‏)‏ نبوّت اِشَعْیا توصیفگر شادی و سُروری است که این زن از مشاهدهٔ برکاتی که خدا نثار پسران مسح‌شده‌اش بر روی زمین می‌کند در خود احساس می‌نماید.‏

‏[سؤالات مقالهٔ مطالعه‌ای]‏

‏[کادر در صفحهٔ ۲۱۸،‏ ۲۱۹]‏

خانوادهٔ ابراهیم — تصویری نبوی

پولُس رسول شرح می‌دهد که خانوادهٔ ابراهیم نمایشی سمبولیک و یا تصویری نبوی است از رابطهٔ یَهُوَه با سازمان آسمانی‌اش و با قوم زمینی اسرائیل تحت عهد شریعت موسی.‏ —‏ غَلاطیان ۴:‏۲۲-‏۳۱‏.‏

ابراهیم،‏ در مقام سر خانواده،‏ مظهر یَهُوَه خدا می‌باشد.‏ تمایل ابراهیم برای قربانی کردن پسر عزیزش اِسحاق نمایشگر تمایل یَهُوَه برای قربانی کردن پسر محبوبش برای گناهان بشر است.‏ —‏ پیدایش ۲۲:‏۱-‏۱۳؛‏ یوحنّا ۳:‏۱۶‏.‏

سارَه،‏ مظهر «زن» آسمانی خدا یعنی سازمان وی،‏ متشکل از موجودات روحی می‌باشد.‏ تشبیه این سازمان آسمانی به زن یَهُوَه بسیار بجاست زیرا این زن به یَهُوَه بسیار نزدیک و تابع سَروری یَهُوَه می‌باشد و کاملاً در جهت تحقق اهداف وی عمل می‌کند.‏ او «اورشلیم بالا» نیز نامیده می‌شود.‏ (‏ غَلاطیان ۴:‏۲۶‏)‏ از این «زن» در پیدایش ۳:‏۱۵ و همینطور در رؤیایی در مکاشفه ۱۲:‏۱-‏۶،‏ ۱۳-‏۱۷ نیز سخن رفته است.‏

اِسحاق،‏ مظهر ذریّت (‏ نسل)‏ روحانی زن خداست.‏ این ذریّت در درجهٔ اوّل عیسی مسیح می‌باشد.‏ اما بعدها برادران مسح‌شدهٔ مسیح را نیز که به عنوان پسران روحانی به فرزندی پذیرفته و با مسیح هم‌میراث شده‌اند،‏ در بر گرفت.‏ —‏ رومیان ۸:‏۱۵-‏۱۷؛‏ غَلاطیان ۳:‏۱۶،‏ ۲۹‏.‏

هاجر،‏ همسر ثانوی ابراهیم یا به عبارت دیگر متعهٔ او،‏ کنیز یا برده بود.‏ به همین دلیل مظهر خوبی برای اورشلیم زمینی به شمار می‌رفت زیرا این شهر زیر سلطهٔ قوانین شریعت موسی قرار داشت و این قوانین بروشنی آشکار می‌ساخت که تابعان آن بردهٔ گناه و مرگ می‌باشند.‏ به گفتهٔ پولُس «هاجر کوه سینا است در عرب» زیرا عهد شریعت در آن محل منعقد شد.‏ —‏ غَلاطیان ۳:‏۱۰،‏ ۱۳؛‏ ۴:‏۲۵‏.‏

اسماعیل،‏ پسر هاجر،‏ مظهر یهودیان قرن اوّل یعنی پسران اورشلیم است که هنوز بردهٔ شریعت موسی بودند.‏ همانطور که اسماعیل اِسحاق را اذیت و آزار می‌کرد،‏ یهودیان نیز مسیحیان را که پسران مسح‌شدهٔ سارَه مجازی یعنی «اورشلیم بالا» بودند،‏ اذیت و آزار می‌کردند.‏ و همانطور که ابراهیم هاجر و اسماعیل را روانه ساخت،‏ یَهُوَه نیز سرانجام اورشلیم و پسران سرکشش را از خود راند.‏ —‏ متّیٰ ۲۳:‏۳۷،‏ ۳۸‏.‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۲۲۰]‏

عیسی پس از تعمیدش با روح‌القدس مسح شد و بدین ترتیب تحقق اِشَعْیا ۵۴:‏۱ به مهم‌ترین شکل آن آغاز گشت

‏[تصویر در صفحهٔ ۲۲۵]‏

یَهُوَه چهرهٔ خویش را «برای لحظه‌ای» از اورشلیم پوشانید

‏[تصاویر در صفحهٔ ۲۳۱]‏

آیا جنگجو و آهنگر می‌توانند بر آفریدگار خود غلبه کنند؟‏