مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

فصل ۳

‏«مقدس،‏ مقدس،‏ مقدس است خداوند»‏

‏«مقدس،‏ مقدس،‏ مقدس است خداوند»‏

۱،‏ ۲.‏ به اِشَعْیای نبی چه رؤیایی وحی شد،‏ و این رؤیا چه موضوعی را در مورد یَهُوَه به ما می‌آموزد؟‏

ترسی روحانی وجود اِشَعْیا را پر ساخته بود زیرا رؤیایی وحی‌شده از جانب خدا جلوی چشم داشت که مثل واقعیت بود!‏ اِشَعْیا بعدها نوشت که یَهُوَه را در حالی که بر کرسی بلند و عالی خود نشسته و دامنش معبد عظیم اورشلیم را پر ساخته بود،‏ دیده است.‏—‏اِشَعْیا ۶:‏۱،‏ ۲‏.‏

۲ آنچه بر هیجان اِشَعْیا می‌افزود صدای آواز پرقدرت مخلوقات روحی بسیار عالی‌رتبه‌ای بود به نام سرافین که پایه‌های معبد را به لرزه درآورده بود.‏ آوای خوش‌آهنگ و قدرتمند آنان با این عبارات تحسین‌آمیز و بی‌آلایش همراه بود:‏ «مقدّس،‏ مقدّس،‏ مقدّس است خداوند قادر مطلق؛‏ تمام زمین از جلال او پر است.‏» (‏اِشَعْیا ۶:‏۳،‏ ۴‏،‏ ترجمهٔ تفسیری‏)‏ در این آواز کلمهٔ «مقدّس» برای تأکید سه بار تکرار شده است.‏ چنین تأکیدی بجاست زیرا یَهُوَه به غایت مقدّس است.‏ (‏مکاشفه ۴:‏۸‏)‏ در سراسر کتاب مقدّس بر مقدّس بودن یَهُوَه تأکید شده است و در صدها آیه نام او در کنار کلماتی همچون «قدّوس» و «مقدّس» آمده است.‏

۳.‏ چگونه نظرات نادرست در بارهٔ تقدّس یَهُوَه سبب شده است که بسیاری از انسان‌ها به جای نزدیک شدن به خدا از او دوری کنند؟‏

۳ پس می‌بینیم که یَهُوَه مایل است مقدّس بودن خود را که یکی از جنبه‌های اصلی شخصیتش است به ما بیاموزد.‏ ولی مقدّس بودن برای بسیاری از انسان‌ها گیرایی ندارد زیرا برخی به غلط آن را با پارسانمایی و تظاهر به تقوا برابر می‌دانند.‏ گاهی در نظر افرادی که اعتماد به نَفْس ندارند مقدّس بودن خدا نه تنها گیرایی ندارد بلکه هراس‌انگیز است زیرا گمان می‌کنند که بی‌ارزش‌تر از آنند که به او نزدیک شوند.‏ به این شکل،‏ بسیاری از انسان‌ها از خدا به خاطر تقدّسش دوری می‌کنند؛‏ که البته باعث تأسف است زیرا تقدّس خدا در حقیقت دلیل خوبی است برای آنکه به او نزدیک شویم.‏ به چه دلیل؟‏ پیش از پاسخگویی به این سؤال ابتدا به معنای واقعی مقدّس بودن می‌پردازیم.‏

مقدّس بودن به چه معناست؟‏

۴،‏ ۵.‏ الف)‏ مقدّس بودن به چه معنایی است؟‏ ب)‏ یَهُوَه از دو جهت اساسی از ما «جدا» است،‏ آن‌ها کدامند؟‏

۴ یَهُوَه مقدّس است اما هیچ گاه ما انسان‌ها را حقیر نمی‌شمارد.‏ او خود از غرور و خودبزرگ‌بینی تنفر دارد.‏ (‏امثال ۱۶:‏۵؛‏ یعقوب ۴:‏۶‏)‏ حال به معنی واژهٔ مقدّس می‌پردازیم.‏ در بخش عبری کتاب مقدّس،‏ این کلمه از عبارتی مشتق می‌شود به معنای «جدا کردن و کنار گذاشتن.‏» منظور از مقدّس بودن چیزی در عبادت آن است که برای منظوری روحانی کنار گذاشته شود.‏ علاوه بر این،‏ پاکی و طهارت نیز به نحو چشمگیری در مقدّس بودن وجود دارد.‏ حال ببینیم مفهوم این کلمه هنگامی که در مورد یَهُوَه به کار می‌رود چیست؟‏ آیا به مفهوم آن است که او از ما انسان‌های ناکامل «جدا» و بسیار دور است؟‏

۵ به هیچ وجه.‏ یَهُوَه،‏ خدای پاک و مقدّس اسرائیل به قومش گفت با وجود آنکه گناهکارند باز هم «در میان» آن‌ها به سر می‌برد.‏ (‏اِشَعْیا ۱۲:‏۶؛‏ هوشَع ۱۱:‏۹‏)‏ از این رو،‏ مقدّس بودن وی بین ما و او فاصله و جدایی نمی‌اندازد.‏ پس از چه نظر می‌توان گفت که از ما «جدا» است؟‏ از این نظر که اوّلاً او به تنهایی خدای متعال است و به همین خاطر از همهٔ مخلوقاتش متمایز،‏ و طهارت و پاکی او مطلق و لایزال است.‏ (‏مزمور ۴۰:‏۵؛‏ ۸۳:‏۱۸‏)‏ دوّماً از هر گونه گناه به طور کامل جدا و دور است.‏ این موضوع موجب آرامش خاطر ما می‌شود.‏ به چه دلیل؟‏

۶.‏ چرا ما انسان‌ها از دانستن اینکه یَهُوَه کاملاً از گناه جداست دلگرمی می‌یابیم؟‏

۶ مقدّس بودن حقیقی در دنیای ما کمیاب است.‏ همه چیز در جوامع بشری بیگانه با خدا،‏ به شکلی به گناه و ناکاملی آلوده است.‏ همگی ما انسان‌ها باید با گناه که در درونمان وجود دارد بجنگیم و اگر مراقب نباشیم همیشه خطر آنکه گناه بر ما فائق آید وجود دارد.‏ (‏رومیان ۷:‏۱۵-‏۲۵؛‏ ۱قُرِنتیان ۱۰:‏۱۲‏)‏ یَهُوَه با چنین خطری روبرو نیست.‏ هیچ نشانی از گناه در او نیست و کاملاً از آن مبرّاست.‏ این موضوع بار دیگر به ما ثابت می‌کند که یَهُوَه پدری مطلوب است زیرا می‌توان کاملاً به او اعتماد کرد.‏ او برخلاف بسیاری از پدرها که انسان‌هایی ناکامل هستند،‏ هیچ گاه از لحاظ اخلاقی فاسد،‏ بی‌بندوبار،‏ یا ستمگر نمی‌گردد.‏ زیرا قدّوسیت او چنین چیزی را ناممکن می‌سازد.‏ یَهُوَه حتی گاهی به قدّوسیت و پاکی خود قَسَم می‌خورد زیرا به هیچ چیز به اندازهٔ آن نمی‌توان اعتماد کرد.‏ (‏عاموس ۴:‏۲‏)‏ آیا دانستن این امر به انسان دلگرمی نمی‌دهد؟‏

۷.‏ چرا می‌توان گفت که مقدّس بودن جوهر وجود یَهُوَه است؟‏

۷ وجود یَهُوَه مقدّس است.‏ مفهوم این گفته چیست؟‏ مثالی می‌زنیم:‏ دو واژهٔ «انسان» و «ناکامل» را در نظر بگیرید.‏ توصیف انسان بدون در نظر گرفتن ناکاملی او ممکن نیست.‏ ناکاملی سراسر وجود ما را فرا گرفته است و بر همهٔ اَعمالمان تأثیر می‌گذارد.‏ حال دو واژهٔ کاملاً متفاوت با دو واژهٔ قبلی را در نظر بگیرید:‏ «یَهُوَه» و «مقدّس.‏» سراسر وجود یَهُوَه مقدّس است.‏ همه چیز او پاک و مطهر و درست است.‏ از این رو،‏ تا وقتی معنا و مفهوم واژهٔ عمیق «مقدّس» را در نیابیم نمی‌توانیم یَهُوَه را حقیقتاً بشناسیم.‏

خدای مقدّس ما

۸،‏ ۹.‏ چه چیزی نشانگر آن است که یَهُوَه به انسان‌های ناکامل کمک می‌کند تا به طور نسبی مقدّس شوند؟‏

۸ از آنجایی که کل وجود یَهُوَه مقدّس است او را می‌توان مظهر و سرچشمهٔ تقدّس خواند.‏ یَهُوَه مظهر و سرچشمهٔ تقدّس است.‏ او مقدّس بودن را فقط منحصر به خود نساخته است بلکه با سخاوتِ تمام این خصوصیت پرارزش را در اختیار مخلوقاتش نیز قرار می‌دهد.‏ هنگامی که او از طریق فرشتهٔ خود از میان بوتهٔ سوزان با موسی سخن گفت حتی زمینِ دور این بوته به دلیل ارتباطش با یَهُوَه مقدّس شد!‏—‏خروج ۳:‏۵‏.‏

۹ آیا انسان‌های ناکامل می‌توانند به کمک یَهُوَه مقدّس شوند؟‏ آری،‏ البته به طور نسبی.‏ خدا به قومش اسرائیل امید داد که ملتی مقدّس خواهند شد.‏ ‏(‏خروج ۱۹:‏۶‏)‏ او به قوم خود برکت داد و شیوهٔ پرستشی مقدّس و پاک به آنان عطا کرد.‏ لذا در شریعت موسی بارها به تقدّس اشاره شده است.‏ در جلوی عمامهٔ کاهن اعظم یک لوحهٔ طلا قرار داشت و بر روی آن این کلمات حک شده بود:‏ «مقدّس برای خداوند.‏» (‏خروج ۲۸:‏۳۶‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ بنابراین پاکی و طهارت،‏ ملاک پرستش و شیوهٔ زندگی آنان بود.‏ یَهُوَه به ایشان چنین گفت:‏ «مقدّس باشید،‏ زیرا که من خداوند خدای شما مقدّس هستم.‏» (‏لاویان ۱۹:‏۲‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ تا وقتی اسرائیلیان مطابق توصیهٔ خدا عمل می‌کردند،‏ البته تا حدّی که برای انسان‌های ناکامل ممکن است،‏ به طور نسبی مقدّس محسوب می‌شدند.‏

۱۰.‏ چه تفاوتی بین آیین پرستش اسرائیلیان و ملت‌های مجاور آنان وجود داشت؟‏

۱۰ چنین تأکیدی بر تقدّس،‏ مختص عبادت اسرائیلیان بود و با آیین‌های پرستش ملت‌های مجاور آنان کاملاً مغایرت داشت.‏ خدایان آن ملت‌های بت‌پرست،‏ ساخته و پرداختهٔ ذهن مشتی دروغگو و شیّاد بودند و به صورت موجوداتی خشن،‏ طمعکار و بی‌بندوبار توصیف می‌شدند.‏ این خدایان از همه نظر نامقدّس بودند.‏ پرستش چنین خدایانی مردم را نیز نامقدّس می‌ساخت.‏ به همین دلیل،‏ یَهُوَه به خادمانش هشدار داده بود که خود را از بت‌پرستان و رسوم مذهبی ناپاکشان جدا نگاه دارند.‏—‏لاویان ۱۸:‏۲۴-‏۲۸؛‏ ۱پادشاهان ۱۱:‏۱،‏ ۲‏.‏

۱۱.‏ مقدّس بودن سازمان آسمانی یَهُوَه را چگونه می‌توان در الف)‏ فرشتگان دید؟‏ ب)‏ سرافین دید؟‏ پ)‏ عیسی دید؟‏

۱۱ قوم منتخب یَهُوَه در زمان باستان یعنی اسرائیل در بهترین حالت فقط می‌توانست تصویری ناقص از تقدّس سازمان آسمانی خدا ارائه دهد.‏ میلیون‌ها مخلوق روحی که وفادارانه در خدمت خدا هستند «هزاران هزار از مقدّسین» خوانده می‌شوند.‏ (‏یهودا ۱۴؛‏ تثنیه ۳۳:‏۲‏)‏ این مخلوقات روحی تصویری کامل از زیبایی درخشنده و پاکِ تقدّس خدا ارائه می‌کنند.‏ سرافینی را که اِشَعْیا در رؤیای خود دید به خاطر آورید.‏ مضمون سرود این مخلوقات روحی پرقدرت حاکی از آن است که آن‌ها در شناساندن مقدّس بودن در سراسر عالَمِ هستی نقشی مهم ایفا می‌کنند.‏ عیسی،‏ پسر یگانهٔ خدا در میان این مخلوقات روحی از بالاترین جایگاه برخوردار است.‏ او به والاترین شکل ممکن مظهر قدّوسیت یَهُوَه است.‏ پس شایسته است که «فرزند مقدّس خدا» خوانده شود.‏—‏یوحنّا ۶:‏۶۸،‏ ۶۹‏،‏ تفسیری.‏

نام مقدّس،‏ روح مقدّس

۱۲،‏ ۱۳.‏ الف)‏ چرا شایسته است که نام خدا مقدّس خوانده شود؟‏ ب)‏ چرا نام خدا باید پاک و مقدّس شود؟‏

۱۲ در مورد تقدّس نام خدا چه می‌توان گفت؟‏ همان طور که در فصل یک دیدیم نام خدا یک لقب یا عنوان نیست بلکه معرف یَهُوَه خداست و همهٔ خصوصیات او را در بر دارد.‏ از این رو،‏ در کتاب مقدّس آمده است که «اسم او قدّوس» است.‏ (‏اِشَعْیا ۵۷:‏۱۵‏)‏ در شریعت موسی کسی که به نام خدا توهین می‌کرد به مرگ محکوم می‌شد.‏ (‏لاویان ۲۴:‏۱۶‏)‏ توجه کنید که نخستین نکته‌ای که عیسی در دعا بدان اشاره می‌کند چیست:‏ «ای پدر ما که در آسمانی،‏ نام تو مقدّس تو باد.‏» (‏متّیٰ ۶:‏۹‏)‏ مقدّس ساختن چیزی یعنی جدا کردن یا کنار گذاشتن آن برای منظوری روحانی و مذهبی.‏ اما چرا باید چیزی به پاکی نام خدا مقدّس شود؟‏

۱۳ دروغ و افترا باعث شده است که نام مقدّس خدا مورد انتقاد قرار گیرد و آلوده گردد.‏ شیطان در باغ عدن در مورد یَهُوَه دروغ گفت و طوری وانمود کرد که گویی خدا حاکمی بی‌انصاف است.‏ (‏پیدایش ۳:‏۱-‏۵‏)‏ از آن پس،‏ شیطان این فرمانروای نامقدّس دنیا،‏ همواره تلاش می‌کند تا دروغ‌های خود را در مورد خدا ترویج دهد.‏ (‏یوحنّا ۸:‏۴۴؛‏ ۱۲:‏۳۱؛‏ مکاشفه ۱۲:‏۹‏)‏ ادیان دنیا خدا را به صورت وجودی مستبد،‏ دور از دسترس و یا بی‌رحم تصویر می‌کنند.‏ آنان ادعا می‌کنند که در جنگ‌های خونینشان خدا پشتیبان آن‌هاست.‏ آفریده‌های شگفت‌انگیز خدا را اغلب نتیجهٔ اتفاق محض یا تکامل به حساب می‌آورند.‏ آری،‏ آنان خدا را با بی‌شرمی بدنام ساخته‌اند.‏ به همین دلیل نام او باید پاک و مقدّس شود؛‏ بدین معنا که باید دوباره جلال یابد.‏ ما همگی چشم‌انتظار زمانی هستیم که نام خدا مقدّس و حقانیت سلطنتش ثابت شود،‏ و در راه نیل به این هدف عظیم هر چه در توان داریم انجام می‌دهیم.‏

۱۴.‏ چرا روح خدا مقدّس خوانده می‌شود،‏ و چرا کفر گفتن به روح‌القدس گناهی بسیار بزرگ است؟‏

۱۴ چیز دیگری که مستقیماً با یَهُوَه مربوط است و تقریباً همیشه مقدّس خوانده می‌شود،‏ روح یا به عبارت دیگر نیروی فعال اوست.‏ (‏پیدایش ۱:‏۲‏)‏ یَهُوَه به وسیلهٔ این نیروی شکست‌ناپذیر مقاصدش را به انجام می‌رساند.‏ اَعمال خدا همیشه مقدّس و پاک است،‏ بنابراین بجاست که نیروی فعالش،‏ روح‌القدس یا روح قدّوسیت نامیده شود.‏ (‏لوقا ۱۱:‏۱۳؛‏ رومیان ۱:‏۴‏)‏ کفر گفتن به روح‌القدس یعنی به عمد برخلاف مقاصد یَهُوَه عمل کردن که گناهی نابخشودنی محسوب می‌گردد.‏—‏مَرقُس ۳:‏۲۹‏.‏

تقدّس یَهُوَه ما را به او نزدیک می‌کند

۱۵.‏ چرا می‌توان گفت که تقدّس یَهُوَه ترسی بجا از او در انسان به وجود می‌آورد،‏ و منظور از چنین ترسی چیست؟‏

۱۵ پس می‌بینیم که چرا کتاب مقدّس،‏ تقدّس خدا را با خداترسی مربوط می‌داند.‏ برای مثال در مزمور ۹۹:‏۳ آمده است:‏ «اسم عظیم و مهیب تو را حمد بگویند،‏ که او قدّوس است.‏» واژهٔ مهیب در اینجا به مفهوم وحشت‌آور نیست بلکه منظور از آن احترام عمیق روحانی به عالی‌ترین شکل آن است.‏ چنین احترامی بسیار بجاست زیرا فقط خدا به طور کامل مقدّس است و از این لحاظ بر ما انسان‌ها برتری مطلق دارد.‏ تقدّس او به نحو شگرفی پاک و پرجلال است.‏ اما نباید ما را از او دور کند بلکه برعکس،‏ داشتن دیدگاهی صحیح از تقدّس خدا ما را به او نزدیک می‌سازد.‏ به چه علّت؟‏

مقدس بودن نیز همانند زیبایی،‏ انسان را به سوی خود جلب می‌کند

۱۶.‏ الف)‏ مقدّس بودن چه ارتباطی با جلال و زیبایی دارد؟‏ مثالی بزنید.‏ ب)‏ در رؤیاهایی که یَهُوَه را توصیف می‌کند چگونه بر پاکی و نور تأکید می‌شود؟‏

۱۶ کتاب مقدّس جلال و زیبایی را به تقدّس مربوط می‌داند.‏ در اِشَعْیا ۶۳:‏۱۵ آسمان به صورت «جایگاه باشکوه و مقدّس» خدا توصیف شده است.‏ شکوه و زیبایی برای انسان جذابیت و گیرایی دارد.‏ برای مثال،‏ به تصویر صفحهٔ ۳۳ نگاه کنید.‏ آیا چنین منظره‌ای برایتان جذابیت ندارد؟‏ دلیل جذابیت این تصویر شاید آب پاکیزهٔ رود یا رنگ آبی آسمان و شاید خورشید است که در هوای تمیز با درخشندگی جلوه‌گری می‌کند.‏ حال اگر همین منظره تغییر کند و آب رود پر از زباله شود،‏ بر روی درخت‌ها و تخته‌سنگ‌ها کلمات و اَشکال ناهنجار بکشند،‏ و هوا آلوده و پر از دود شود،‏ این تصویر جذابیت خود را از دست می‌دهد.‏ انسان به طور طبیعی زیبایی را با پاکی و نور مربوط می‌داند.‏ برای توصیف مقدّس بودن یَهُوَه نیز می‌توان از واژه‌های پاکی و نور استفاده کرد.‏ جای تعجب نیست که رؤیاهایی که در کتاب مقدّس توصیف‌کنندهٔ یَهُوَه هستند برای ما جذاب و حیرت‌انگیزند.‏ برای مثال زیبایی تقدّس خدا گاهی به نور خیره‌کننده،‏ جواهر درخشان،‏ آتش فروزان یا فلزات قیمتی خالص و برّاق تشبیه شده است.‏—‏حِزْقِیال ۱:‏۲۵-‏۲۸؛‏ مکاشفه ۴:‏۲،‏ ۳‏.‏

۱۷،‏ ۱۸.‏ الف)‏ رؤیای اِشَعْیا در ابتدا چه احساسی در او به وجود آورد؟‏ ب)‏ یَهُوَه با استفاده از یک سراف چگونه اِشَعْیا را تسلّی داد،‏ و عمل سراف به چه معنایی بود؟‏

۱۷ آیا مقدّس بودن خدا باید سبب شود که در مقایسه با او خود را حقیر حس کنیم؟‏ پاسخ این پرسش بی‌تردید مثبت است زیرا ما در مقایسه با یَهُوَه واقعاً حقیر هستیم.‏ آیا آگاهی از این امر باید ما را از خدا دور سازد؟‏ به واکنش اِشَعْیا پس از آنکه سرافین تقدّس یَهُوَه را اعلام کردند توجه کنید:‏ «وای بر من که هلاک شدم!‏ زیرا من که مردی ناپاک لب هستم و در میان قوم ناپاک لب زندگی می‌کنم،‏ خداوند،‏ پادشاه قادر متعال را دیدم!‏» (‏اِشَعْیا ۶:‏۵‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ آری،‏ اِشَعْیا در مقابل تقدّس لایزال یَهُوَه حدّ گناهکاری و ناکاملی خود را به یاد آورد و با وجود ایمانش،‏ در ابتدا احساس سرخوردگی شدید کرد.‏ اما یَهُوَه او را در این حالت سرخوردگی باقی نگذارد.‏

۱۸ یکی از سرافین فوراً نبی خدا را تسلّی داد.‏ این مخلوق روحی قدرتمند به مذبح پرواز کرد و با خود ذغال افروخته‌ای آورد و بر لب‌های اِشَعْیا گذارد.‏ چنین کاری شاید به نظر بیشتر دردناک بیاید تا تسلّی‌بخش،‏ اما باید به خاطر داشت که در اینجا صحبت از رؤیاست و رؤیاها پر از معانی سمبولیک هستند.‏ اِشَعْیا که یهودیی باایمان بود بخوبی می‌دانست که روزانه بر مذبح معبد برای کفّارهٔ گناهان قربانی تقدیم می‌شود.‏ فرشته‌ای با مهربانی به این نبی خدا یادآوری کرد که با وجود ‹ناپاکی لب› یعنی ناکاملی بسیارش،‏ باز هم می‌تواند پاک و مطهر در مقابل خدا بایستد.‏ * پس می‌بینیم که یَهُوَه انسانی ناکامل و گناهکار را به عنوان موجودی مقدّس یا لااقل به طور نسبی مقدّس پذیرفت.‏—‏اِشَعْیا ۶:‏۶،‏ ۷‏.‏

۱۹.‏ چگونه می‌توانیم با وجود ناکاملی‌مان به طور نسبی پاک و مقدّس شویم؟‏

۱۹ امروزه نیز یَهُوَه حاضر است انسان‌های ناکامل و گناهکار را پاک و مقدّس بداند.‏ در گذشته همهٔ قربانی‌هایی که بر مذبح اورشلیم تقدیم می‌شدند مظهر یک قربانی عظیم یعنی قربانی کاملی بودند که عیسی مسیح در سال ۳۳ د.‏م.‏ تقدیم کرد.‏ (‏عبرانیان ۹:‏۱۱-‏۱۴‏)‏ اگر ما حقیقتاً از گناهانمان توبه کنیم،‏ و از راه کج بازگردیم،‏ و به قربانی عیسی ایمان بورزیم،‏ بخشیده خواهیم شد.‏ (‏۱یوحنّا ۲:‏۲‏)‏ و در واقع در نظر خدا پاک و مطهر خواهیم گشت.‏ از این رو،‏ پِطْرُس رسول به ما چنین یادآوری می‌کند:‏ «او خود فرموده است:‏ ‹پاک باشید،‏ زیرا من پاک هستم.‏›» (‏۱پِطْرُس ۱:‏۱۶‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ توجه داشته باشید که یَهُوَه نمی‌گوید ما باید مانند او پاک و مقدّس باشیم.‏ او هیچ گاه از ما توقع انجام کاری غیرممکن را ندارد.‏ (‏مزمور ۱۰۳:‏۱۳،‏ ۱۴‏)‏ بلکه به ما می‌گوید پاک و مقدّس باشیم زیرا او خود مقدّس است.‏ ما به عنوان فرزندان عزیز خدا تلاش می‌کنیم تا آنجا که طبیعت ناکاملمان اجازه می‌دهد از او تقلید کنیم.‏ (‏اَفَسُسیان ۵:‏۱‏)‏ پس می‌بینیم که پاک و مقدّس شدن روندی مداوم است.‏ هر چه بیشتر از لحاظ روحانی پیشرفت می‌کنیم به تقدّس کامل نزدیک‌تر می‌شویم.‏—‏۲قُرِنتیان ۷:‏۱‏.‏

۲۰.‏ الف)‏ چرا درک این موضوع که ما انسان‌ها می‌توانیم در نظر خدای مقدّس پاک باشیم پراهمیت است؟‏ ب)‏ اِشَعْیا هنگامی که فهمید گناهانش کفّاره شده است چه واکنشی نشان داد؟‏

۲۰ یَهُوَه آنچه را که درست و پاک است دوست می‌دارد و از گناه تنفر دارد.‏ (‏حَبَقُّوق ۱:‏۱۳‏)‏ اما از ما انسان‌ها متنفر نیست.‏ تا وقتی ما در مورد گناه دیدگاه مشابه او داشته باشیم یعنی از بدی متنفر بوده،‏ نیکویی را دوست بداریم و کوشش کنیم از مسیح عیسی که نمونه‌ای کامل است پیروی نماییم،‏ گناهان ما را می‌بخشد.‏ (‏عاموس ۵:‏۱۵؛‏ ۱پِطْرُس ۲:‏۲۱‏)‏ درک این مطلب که ما انسان‌ها می‌توانیم در نظر خدای مقدّس خود پاک باشیم،‏ تأثیری عمیق بر ما می‌گذارد.‏ به یاد آورید که قدّوسیت یَهُوَه در ابتدا باعث شد که اِشَعْیا احساس ناپاکی کند و فریاد برآورد:‏ «وای بر من!‏» اما به محض آنکه فهمید گناهانش کفّاره شده است،‏ روحیه یافت و وقتی یَهُوَه پرسید چه کسی داوطلب انجام مأموریت است پیش از آنکه بداند مأموریت مذکور چیست فوراً پاسخ داد:‏ «من حاضرم بروم.‏ مرا بفرست.‏»—‏اِشَعْیا ۶:‏۵-‏۸‏،‏ تفسیری.‏

۲۱.‏ چرا می‌توانیم مطمئن باشیم که پاک و مقدّس شدن برای ما انسان‌ها امکان‌پذیر است؟‏

۲۱ خدای مقدّس،‏ ما را به صورت خود آفریده است.‏ به همین دلیل،‏ دارای خصوصیات اخلاقی و قوّهٔ ذهنی برای درک امور روحانی هستیم.‏ (‏پیدایش ۱:‏۲۶‏)‏ همگی ما می‌توانیم مقدّس باشیم.‏ یَهُوَه با خوشحالی ما را در طی این روند یاری خواهد کرد.‏ هر چه مقدّس‌تر شویم به خدای مقدّسمان نیز نزدیک‌تر می‌شویم.‏ در قسمت‌های بعدی این کتاب در حینی که به خصوصیات یَهُوَه می‌پردازیم،‏ خواهیم دید که برای نزدیک شدن به او دلایل بسیاری وجود دارد!‏

^ بند 18 عبارت «ناپاک لب» بجا ادا شده است زیرا لب‌ها اغلب اوقات در کتاب مقدّس مظهر سخن یا زبان هستند.‏ قسمت اعظم گناهان ما انسان‌های ناکامل سخنان نادرستی است که به زبان می‌آوریم.‏—‏امثال ۱۰:‏۱۹؛‏ یعقوب ۳:‏۲،‏ ۶‏.‏