مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

فصل ۲۳

یَهُوَه اوّل ما را محبت نمود

یَهُوَه اوّل ما را محبت نمود

۱-‏۳.‏ مرگ عیسی از چه جهاتی در تاریخ بی‌سابقه بوده است؟‏

حدود دو هزار سال پیش در یک روز بهاری،‏ مردی بی‌گناه را به اتهامات دروغین محاکمه و محکوم کردند.‏ سپس او را آنقدر شکنجه دادند تا جان سپرد.‏ این اعدام،‏ نخستین اعدام بی‌رحمانه و ظالمانهٔ تاریخ نبود و متأسفانه آخرین آن نیز نبوده است.‏ با این همه،‏ مرگ این مرد تفاوتی بزرگ با مرگ انسان‌های دیگر داشت.‏

۲ در طی آخرین ساعات پر از عذاب زندگی‌اش،‏ آسمان اهمیت این رویداد را نشان داد.‏ با اینکه ظهر بود،‏ ناگهان تاریکی و ظلمت بر محل اعدام او مستولی شد.‏ به نوشتهٔ تاریخ‌نگاری «خورشید تاریک گشت.‏» (‏لوقا ۲۳:‏۴۴،‏ ۴۵‏)‏ سپس،‏ در لحظات آخر زندگی‌اش این عبارت فراموش‌نشدنی را به زبان آورد:‏ «تمام شد!‏» او با فدا کردن زندگی خود موضوع بسیار مهمی را ثابت کرد.‏ هیچ انسان دیگری تا کنون چنین محبت عظیمی از خود نشان نداده است.‏—‏یوحنّا ۱۵:‏۱۳؛‏ ۱۹:‏۳۰‏.‏

۳ آن مرد عیسی مسیح بود.‏ رنج و عذاب و مرگ وی در روز حزن‌انگیز چهارده نیسان سال ۳۳ د.‏م.‏ رویدادی است که معروفیت تاریخی دارد.‏ اما یک نکتهٔ پراهمیت غالباً از نظرها دور می‌ماند.‏ درست است که عیسی در آن روز عذاب کشید اما یَهُوَه بیش از او رنج دید.‏ در واقع،‏ فداکاری یَهُوَه در آن روز از فداکاری عیسی نیز عظیم‌تر بود.‏ عمل محبت‌آمیزی که او انجام داد در طول هستی عالَم بی‌همتاست.‏ او چه کرد؟‏ پاسخ این پرسش مقدّمهٔ خوبی است بر مهم‌ترین مبحث عالَم یعنی محبت یَهُوَه.‏

محبت‌آمیزترین عمل تاریخ

۴.‏ چه عواملی سبب شد تا افسری رومی دریابد که عیسی انسانی عادی نبود،‏ و سرانجام در مورد هویت عیسی به چه نتیجه‌ای رسید؟‏

۴ افسر رومی که بر مراسم اعدام عیسی نظارت می‌کرد از ظلمتی که پیش از مرگ او و زمین‌لرزه‌ای که پس از آن رخ داد حیرت‌زده شد و گفت:‏ «حتماً این مرد فرزند خدا بود.‏» (‏متّیٰ ۲۷:‏۵۴‏،‏ ترجمهٔ تفسیری‏)‏ او دریافت که در واقع در قتل پسر خدای تعالی شرکت داشته است نه اعدام انسانی عادی.‏ حال ببینیم که این پسر تا چه حد برای پدرش عزیز بود؟‏

۵.‏ با چه مثالی می‌توان مدت زمان طولانی‌ای را که یَهُوَه و پسرش در آسمان در کنار یکدیگر به سر برده‌اند نشان داد؟‏

۵ کتاب مقدّس عیسی را «نخست‌زادهٔ تمامی آفریدگان» می‌خواند.‏ (‏کُولُسیان ۱:‏۱۵‏)‏ تصوّرش را بکنید،‏ پسر یَهُوَه پیش از آفرینش کائنات وجود داشته است.‏ برخی از دانشمندان سن کائنات را سیزده میلیارد سال تخمین می‌زنند.‏ چنین مدت زمانی حتی در تصوّر انسان نیز نمی‌گنجد!‏ در یک نمایشگاه نجوم برای آنکه بازدیدکنندگان تجسّم بهتری از سن کائنات پیدا کنند یک جدول زمانی افقی به طول ۱۱۰ متر ساخته شده است.‏ هر قدمی که بازدیدکننده در طول این جدول برمی‌دارد برابر است با ۷۵ میلیون سال از عمر کائنات.‏ در آخر این جدول،‏ تمام تاریخ پیدایش بشر با خطی به نازکی یک موی سر نمایش داده شده است!‏ اما،‏ عمر کائنات هر چه باشد باز هم از عمر پسر یَهُوَه کوتاه‌تر است!‏ او در طی این زمان طولانی به چه کاری مشغول بوده است؟‏

۶.‏ الف)‏ پسر یَهُوَه پیش از آنکه به صورت انسان درآید به چه کاری مشغول بود؟‏ ب)‏ چه پیوندی بین یَهُوَه و پسرش وجود دارد؟‏

۶ این پسر به عنوان «معمار» با خوشنودی به پدرش خدمت می‌کرد.‏ (‏امثال ۸:‏۳۰‏)‏ در کتاب مقدّس آمده است:‏ «هر چه هست،‏ به وسیلهٔ او آفریده شده و چیزی نیست که آن را نیافریده باشد.‏» (‏یوحنّا ۱:‏۳‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ پس یَهُوَه و پسرش در کنار یکدیگر همه چیز را پدید آوردند.‏ در نظر بسیاری از مردم مهری که بین پدر و پسر وجود دارد،‏ از استواری حیرت‌انگیزی برخوردار است و به گفتهٔ کتاب مقدّس محبت «عامل همبستگی کامل» است.‏ (‏کُولُسیان ۳:‏۱۴‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ کدام یک از ما می‌تواند همبستگی و محبتی را که در طی چنین مدت طولانی‌ای پدید می‌آید پیش خود مجسم کند؟‏ یقیناً محبتی که یَهُوَه خدا و پسرش را به یکدیگر پیوند می‌دهد و متحد می‌سازد از استحکامی بی‌نظیر برخوردار است.‏

۷.‏ یَهُوَه هنگام تعمید عیسی چگونه احساساتش را در مورد او ابراز کرد؟‏

۷ با این همه،‏ یَهُوَه پسرش را به زمین فرستاد تا به صورت یک انسان متولّد شود.‏ در تمام مدتی که عیسی به صورت انسان بر روی زمین می‌زیست یَهُوَه از مصاحبت نزدیک با او چشم‌پوشی کرد ولی با علاقهٔ تمام،‏ از آسمان ناظر رشد و تبدیل شدن او به انسانی بالغ و کامل بود.‏ عیسی در حدود سی سالگی تعمید یافت.‏ لزومی ندارد که در مورد احساس یَهُوَه نسبت به عیسی به حدس و گمان متوسل شویم زیرا یَهُوَه گفت:‏ «این فرزند عزیز من است که از او خوشنودم.‏» (‏متّیٰ ۳:‏۱۷‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ عیسی با وفاداری هر آنچه نبوّت شده و هر آنچه از او درخواست شده بود به انجام رسانید،‏ و با این کار پدرش را بسیار خوشنود ساخت!‏—‏یوحنّا ۵:‏۳۶؛‏ ۱۷:‏۴‏.‏

۸،‏ ۹.‏ الف)‏ عیسی در روز چهارده نیسان سال ۳۳ د.‏م.‏ چه مرارت‌هایی را تحمّل کرد،‏ و این همه چه تأثیری بر پدرش داشت؟‏ ب)‏ چرا یَهُوَه اجازه داد که پسرش رنج بکشد و بمیرد؟‏

۸ احساس یَهُوَه را در روز چهارده نیسان سال ۳۳ د.‏م.‏ تصوّر کنید.‏ به پسرش خیانت شد و جمعی اوباش او را شبانه دستگیر کردند.‏ دوستان پسرش او را تنها گذاردند.‏ او را به طور غیرقانونی محاکمه کردند،‏ مورد تمسخر قرار دادند،‏ به رویش آب دهان انداختند و کتک زدند.‏ او را آنقدر تازیانه زدند که پشتش پاره پاره شد.‏ دست‌ها و پاهایش را به تیری چوبین میخکوب کردند و در حالی که به آن تیر آویزان بود به او ناسزا گفتند و تحقیرش نمودند.‏ احساس یَهُوَه را در حالی که پسرش از شدّت درد ناله و فریاد می‌کرد و از او کمک می‌طلبید تجسّم کنید.‏ سرانجام لحظهٔ واپسین فرا رسید و پسرش جان سپرد.‏ آیا می‌توانید احساس یَهُوَه را در آن لحظه تصوّر کنید؟‏ برای نخستین بار از بدو آفرینش،‏ پسرش از هستی باز ایستاد.‏—‏متّیٰ ۲۶:‏۱۴-‏۱۶،‏ ۴۶،‏ ۴۷،‏ ۵۶،‏ ۵۹،‏ ۶۷؛‏ ۲۷:‏۳۸-‏۴۴،‏ ۴۶؛‏ یوحنّا ۱۹:‏۱‏.‏

‏«خدا .‏ .‏ .‏ پسر یگانهٔ خود را داد»‏

۹ انسان از بیان احساسات یَهُوَه عاجز است.‏ دردی را که او به خاطر مرگ پسرش تحمّل کرد نمی‌توان با کلمات توصیف کرد ولی انگیزهٔ او را از این کار می‌توان توضیح داد.‏ یَهُوَه خود،‏ در یوحنّا ۳:‏۱۶ موضوع بسیار پراهمیتی را برایمان نقل می‌کند.‏ اهمیت این آیه به قدری است که «انجیل کوچک» لقب گرفته و متن آن چنین است:‏ «خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانهٔ خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد،‏ هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد.‏» بنابراین انگیزهٔ یَهُوَه را می‌توان در یک کلمه خلاصه کرد:‏ محبت.‏ یَهُوَه پسر خویش را فرستاد تا به خاطر ما رنج بکشد و جانش را فدا سازد.‏ این هدیهٔ یَهُوَه،‏ محبت‌آمیزترین عملی است که تا به حال در طول تاریخ صورت پذیرفته است.‏

تعریف محبت یَهُوَه

۱۰.‏ انسان چه نیازی دارد و چه بر سر مفهوم مهر و محبت آمده است؟‏

۱۰ معنای محبت چیست؟‏ محبت مهم‌ترین نیاز انسان شمرده می‌شود.‏ بشر از بدو تولّد تا دم مرگ همیشه در جستجوی محبت است.‏ او در گرمای مطبوع محبت شکفته و در نبود محبت پژمرده می‌گردد و گاهی حتی جان می‌سپارد.‏ با این همه،‏ جای تعجب است که تعریف این واژه کار آسانی نیست.‏ در بارهٔ محبت به فراوانی سخن می‌رود.‏ کتاب‌ها،‏ آهنگ‌ها و اشعار بسیاری در بارهٔ مهر و محبت نگاشته و سروده می‌شود.‏ اما اغلب آن‌ها نه تنها معنای محبت را روشن نمی‌سازد بلکه به دلیل تکرار بیش از حد،‏ به ابهام آن افزوده و مفهومش را مغشوش‌تر ساخته‌اند.‏

۱۱،‏ ۱۲.‏ الف)‏ در کجا می‌توانیم مطالب بسیاری در مورد محبت بیابیم و چرا؟‏ ب)‏ در زبان یونانی باستان چند کلمه برای انواع مختلف محبت وجود داشت و کدام یک از این کلمات از همه بیشتر در بخش عهد جدید به کار رفته است؟‏ (‏به پاورقی مراجعه شود.‏)‏ پ)‏ «آگاپه» چیست؟‏

۱۱ اما کتاب مقدّس معنای محبت را به وضوح به ما می‌آموزد.‏ یک فرهنگ کتاب مقدّس آمده است:‏ «محبت را فقط می‌توان از روی اَعمالی که از آن سرچشمه می‌گیرد شناخت.‏» آنچه کتاب مقدّس در مورد اَعمال یَهُوَه نقل می‌کند،‏ مطالب بسیاری را در مورد محبت و دلبستگی او به مخلوقاتش،‏ به ما می‌آموزد.‏ به عنوان مثال قربانی کردن پسرش بهترین نمونه برای توصیف محبت اوست.‏ در فصل‌های بعدی نمونه‌های بسیار دیگری از محبت یَهُوَه را در عمل خواهیم دید.‏ مضاف بر این،‏ در مورد واژه‌هایی که در زبان‌های اصلی کتاب مقدّس برای «محبت» استفاده می‌شود نیز مطالبی خواهیم آموخت.‏ در زبان یونانی باستان چهار واژه برای ‏«محبت» به کار می‌رفت.‏ * واژهٔ «آگاپه» بیش از سه واژهٔ دیگر در بخش عهد جدید کتاب مقدّس به کار رفته است.‏ یک فرهنگ کتاب مقدّس این واژه را «قوی‌ترین شکل محبت» می‌خواند.‏ به چه دلیل؟‏

۱۲ واژهٔ «آگاپه» به مفهوم محبتی است تابع اصول نه احساسات.‏ این نوع محبت وسیع‌تر،‏ سنجیده‌تر و آگاهانه‌تر از انواع دیگر محبت است.‏ از همه مهم‌تر،‏ نقطهٔ مقابل خودخواهی است.‏ برای مثال دوباره به یوحنّا ۳:‏۱۶ توجه کنید.‏ منظور از ‹جهانی› که خدا آنقدر دوستش دارد که پسر یگانهٔ خود را به خاطر آن داده است،‏ چیست؟‏ منظور از جهانِ انسان‌های محتاج رهایی است.‏ بسیاری از آنان زندگی گناه‌آلود را در پیش گرفته‌اند.‏ آیا یَهُوَه یکایک آنان را مانند ابراهیم باایمان دوست صمیمی خویش می‌شمارد؟‏ (‏یعقوب ۲:‏۲۳‏)‏ خیر.‏ اما در کمال مهربانی به همه نیکویی می‌کند حتی اگر برای خود او گران تمام شود.‏ خواست او آن است که همهٔ انسان‌ها توبه کنند و راه خطا را ترک نمایند.‏ (‏۲پِطْرُس ۳:‏۹‏)‏ بسیاری از آنان چنین می‌کنند و یَهُوَه به گرمی ایشان را به عنوان دوست خود می‌پذیرد.‏

۱۳،‏ ۱۴.‏ چه نکته‌ای نشان می‌دهد که «آگاپه» اغلب با مهر و دلبستگی همراه است؟‏

۱۳ اما گاهی مفهوم «آگاپه» درست درک نمی‌شود.‏ برخی گمان می‌کنند که این واژه به معنای محبتی خشک و بی‌احساس است.‏ واقعیت آن است که «آگاپه» معمولاً با مهر و دلبستگی همراه است.‏ برای مثال،‏ هنگامی که یوحنّا نوشت:‏ «پدر پسر را محبت می‌نماید،‏» از یکی از اَشکال واژهٔ «آگاپه» استفاده کرد.‏ محبت یَهُوَه به پسرش مملوّ از مهر و دلبستگی بود.‏ در جای دیگر عیسی در جملهٔ «پدر پسر را دوست می‌دارد،‏» یکی از اَشکال واژهٔ «فیلِئو» را به کار برد.‏ (‏یوحنّا ۳:‏۳۵؛‏ ۵:‏۲۰‏)‏ محبت یَهُوَه اغلب با مهر و دلبستگی همراه است.‏ ولی در عین حال هیچ گاه تابع احساسات محض نیست بلکه همیشه تابع اصول حکیمانه و پرعدل اوست.‏

۱۴ همان طور که دیدیم همهٔ خصوصیات یَهُوَه عالی،‏ کامل و گیراست.‏ اما محبت از همهٔ این خصوصیات گیراتر است.‏ هیچ چیز به اندازهٔ محبت یَهُوَه،‏ ما را به سوی او جلب نمی‌کند.‏ جای بسی خوشحالی است که محبت خصوصیت اصلی اوست.‏ در ادامه به این موضوع می‌پردازیم که چرا محبت خصوصیت اصلی اوست.‏

‏«خدا محبت است»‏

۱۵.‏ کتاب مقدّس چه نکته‌ای را در مورد محبت یَهُوَه بیان می‌کند،‏ و این گفته از چه نظر استثنایی است؟‏ (‏به پاورقی مراجعه شود.‏)‏

۱۵ در کتاب مقدّس نکته‌ای در مورد محبت ذکر شده که در مورد هیچ یک از خصوصیات دیگر یَهُوَه عنوان نشده است.‏ در هیچ جای کتاب مقدّس نیامده است که خدا قدرت یا عدالت است و یا حتی حکمت است.‏ او دارای این خصوصیات است و سرچشمهٔ اصلی آن‌ها می‌باشد و از این جهات بی‌نظیر است.‏ اما در مورد خصوصیت چهارم در کتاب مقدّس مطلبی عمیق‌تر عنوان شده است،‏ اینکه «خدا محبت است.‏»‏ * (‏۱یوحنّا ۴:‏۸‏)‏ مفهوم این جمله چیست؟‏

۱۶-‏۱۸.‏ الف)‏ چرا کتاب مقدّس می‌گوید که «خدا محبت است»؟‏ ب)‏ چرا از میان همهٔ موجودات روی زمین،‏ انسان مناسب‌ترین سمبل برای خصوصیت محبت در یَهُوَه است؟‏

۱۶ عبارت «خدا محبت است» را نمی‌توان مانند یک معادلهٔ سادهٔ ریاضی تلقّی کرد و گفت پس «خدا برابر است با محبت.‏» زیرا عکس این گفته یعنی «محبت خدا است» صادق نیست.‏ یَهُوَه را نمی‌توان در حد یک خصوصیت ناملموس پایین آورد.‏ او علاوه بر محبت دارای احساسات و خصوصیات بسیار گوناگون و وسیع است.‏ با این همه،‏ محبت در عمق وجود او جای دارد.‏ در یک کتاب مرجع در مورد این آیه آمده است:‏ «محبت جوهر یا ذات خداست.‏» به طور کلّی می‌توان موضوع را بدین شکل بیان کرد:‏ قدرت یَهُوَه او را قادر می‌سازد که دست به عمل بزند.‏ عدالت و حکمت او طرز عمل او را تعیین می‌کند.‏ اما محبتش است که او را برمی‌انگیزد تا دست به عمل بزند و همیشه هنگامی که خصوصیات دیگرش را به کار می‌گیرد حاضر است.‏

۱۷ غالباً گفته می‌شود که یَهُوَه مظهر محبت است.‏ از این رو،‏ اگر بخواهیم آگاپه،‏ یا محبتِ اصولی را بیاموزیم باید یَهُوَه را بشناسیم.‏ البته،‏ شاید این خصوصیت دلپذیر را در انسان‌ها نیز بتوان مشاهده کرد.‏ اما سرچشمهٔ آن چیست؟‏ یَهُوَه هنگام آفرینش جملهٔ زیر را ظاهراً خطاب به پسر خود اظهار داشت:‏ «انسان را شبیه خود بسازیم.‏» (‏پیدایش ۱:‏۲۶‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ در میان مخلوقات روی زمین فقط انسان‌ها هستند که می‌توانند مانند پدر آسمانی خویش به اختیار خود محبت کنند.‏ به خاطر آورید که یَهُوَه از مخلوقات گوناگونی به عنوان سمبل خصوصیات اصلی خویش استفاده کرد.‏ اما انسان را که اشرف مخلوقات روی زمین است به عنوان سمبل بارزترین خصوصیت خود یعنی محبت انتخاب کرد.‏—‏حِزْقِیال ۱:‏۱۰‏.‏

۱۸ اگر ما با ازخودگذشتگی و به شکل اصولی به دیگران محبت کنیم در واقع بارزترین خصوصیت یَهُوَه را از خود نشان داده‌ایم.‏ درست همان طور که یوحنّای رسول نوشت:‏ «ما او را محبت می‌نماییم زیرا که او اوّل ما را محبت نمود.‏» (‏۱یوحنّا ۴:‏۱۹‏)‏ حال بپردازیم به اینکه یَهُوَه از چه راه‌هایی در محبت نمودن به ما پیشقدم شده است؟‏

یَهُوَه ابتدا به ما محبت ورزید

۱۹.‏ چرا می‌توان گفت که محبت نقش اصلی را در کار آفرینش بر عهده داشت؟‏

۱۹ محبت چیز تازه‌ای نیست.‏ مگر نه اینکه انگیزهٔ یَهُوَه از آفرینش محبت بود؟‏ او از روی تنهایی یا نیاز به همنشین،‏ خلقت را آغاز نکرد.‏ چرا که کامل و خودکفاست و محتاج کسی نیست.‏ اما محبتش او را برانگیخت تا شادی‌های زندگی را با مخلوقات باهوشی که بتوانند ارزش چنین هدیه‌ای را درک کنند،‏ شریک شود.‏ او ابتدا پسر یگانهٔ خود را خلق کرد.‏ (‏مکاشفه ۳:‏۱۴‏)‏ سپس از این مخلوق خود به عنوان معمار برای به وجود آوردن فرشتگان و بعد از آن،‏ همهٔ چیزهای دیگر استفاده کرد.‏ (‏ایّوب ۳۸:‏۴،‏ ۷؛‏ کُولُسیان ۱:‏۱۶‏)‏ این موجودات روحی قدرتمند که از نعمت آزادی،‏ شعور و احساسات برخوردار هستند فرصت یافتند که خود به فرشتگان دیگر و از همه مهم‌تر به یَهُوَه خدا محبت ورزند.‏ (‏۲قُرِنتیان ۳:‏۱۷‏)‏ پس می‌توان گفت که چون یَهُوَه خدا نخست به آنان محبت کرد،‏ آنان محبت کردن را از او آموختند.‏

۲۰،‏ ۲۱.‏ آدم و حوّا چه نشانه‌هایی از محبت یَهُوَه را به چشم می‌دیدند،‏ با این حال چگونه به محبت او پاسخ گفتند؟‏

۲۰ این موضوع در مورد بشر نیز صدق می‌کند.‏ یَهُوَه آدم و حوّا را از ابتدا غرق محبت کرد.‏ در عدن یعنی خانهٔ بهشتی‌شان به هر سو که می‌نگریستند نشانه‌هایی از محبت پدرشان را می‌دیدند.‏ توجه کنید که کتاب مقدّس در این باره چه می‌گوید:‏ «خداوند در سرزمین عدن،‏ واقع در شرق،‏ باغی به وجود آورد و آدمی را که آفریده بود در آن باغ گذاشت.‏» (‏پیدایش ۲:‏۸‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ وقتی به باغ یا پارکی زیبا می‌روید چه چیزی بیش از همه برایتان دلپذیر است؟‏ نوری که از لابلای برگ‌های درختان می‌گذرد؟‏ رنگ‌های حیرت‌آور گل‌های باغچه‌ها؟‏ نوای دلنشین جویبار،‏ آواز پرندگان و زمزمهٔ زنبورها؟‏ عطر درختان و میوه‌ها و شکوفه‌ها؟‏ با این همه،‏ هیچ باغی در دنیای حاضر را نمی‌توان با باغ عدن مقایسه کرد.‏

۲۱ باغ عدن را یَهُوَه به دست خود کاشته بود!‏ زیبایی آن بی‌شک وصف‌ناپذیر بود.‏ گیاهان خوشنما و درختانی با میوه‌های لذیذ این باغ را زینت می‌بخشید.‏ حیوانات گوناگون بسیاری در آن باغ وسیع و پرآب به سر می‌بردند.‏ آدم و حوّا زندگی‌ای شاد و غنی داشتند زیرا از همهٔ امکانات منجمله کاری رضایت‌بخش و بهترین همنشین،‏ برخوردار بودند.‏ یَهُوَه بود که اوّل به آنان ابراز محبت نمود،‏ پس آنان نیز باید به محبت او پاسخ می‌گفتند،‏ اما در عوض قدر آن را ندانستند و به جای آنکه با مهربانی از پدر آسمانی خویش اطاعت کنند،‏ با خودخواهی از او نافرمانی نمودند.‏—‏پیدایش،‏ باب ۲‏.‏

۲۲.‏ واکنش یَهُوَه در مقابل نافرمانی آدم و حوّا در عدن چگونه به ما نشان می‌دهد که محبت او با وفاداری همراه است؟‏

۲۲ بی‌شک این عمل آدم و حوّا برای یَهُوَه بسیار دردناک بود!‏ اما،‏ آیا نافرمانی آنان دل او را سخت ساخت؟‏ خیر!‏ زیرا «او مهربان است و رحمتش ابدی است.‏» (‏مزمور ۱۳۶:‏۱‏،‏ تفس‍.‏‏)‏ از این رو،‏ بی‌درنگ و با مهربانی ترتیباتی داد تا همهٔ انسان‌های حقیقت‌جو بتوانند نجات پیدا کنند.‏ همان طور که دیدیم،‏ او برای نجات ما پسر عزیزش را قربانی ساخت.‏ کاری که برای یک پدر بسیار دشوار است.‏—‏۱یوحنّا ۴:‏۱۰‏.‏

۲۳.‏ یکی از دلایل شادی خدا چیست،‏ و پاسخ چه پرسش مهمی را در فصل آینده خواهیم یافت؟‏

۲۳ آری،‏ یَهُوَه از همان ابتدا پیشقدم شد و از طرق بی‌شماری به بشر محبت نشان داد.‏ محبت پدیدآورندهٔ همبستگی و شادی است،‏ پس تعجبی ندارد که یَهُوَه «خدای متبارک» یا خدای شاد خوانده می‌شود.‏ (‏۱تیموتاؤس ۱:‏۱۱‏)‏ اما یک پرسش مهم هنوز بی‌پاسخ مانده است و آن این که آیا یَهُوَه واقعاً به یکایک ما علاقه دارد؟‏ در فصل آینده به این موضوع خواهیم پرداخت.‏

^ بند 11 فعل «فیلِئو» که بارها در بخش عهد جدید به کار رفته است،‏ به معنی «دلبستگی داشتن به،‏ علاقه‌مندی،‏ یا دوست داشتن (‏احساسی که انسان نسبت به دوستی نزدیک یا برادر خود دارد)‏» می‌باشد.‏ یک شکل از واژهٔ «ستُرگِه» که به معنای محبت بین اعضای یک خانواده است،‏ در دوّم تیموتاؤس ۳:‏۳ استفاده شده است و نشان می‌دهد که چنین محبتی در روزهای آخر بشدّت نایاب خواهد بود.‏ واژهٔ «اِرُس» یا عشق بین زن و مرد،‏ در بخش عهد جدید به کار نرفته است اما در بخش عهد عتیق به این نوع محبت اشاره شده است.‏—‏امثال ۵:‏۱۵-‏۲۰‏.‏

^ بند 15 عبارات دیگری در کتاب مقدّس وجود دارد که از لحاظ ساختمان جمله مشابه این عبارت می‌باشد.‏ برای مثال،‏ «خدا نور است،‏» و «خدای ما آتش فروبرنده است.‏» (‏۱یوحنّا ۱:‏۵؛‏ عبرانیان ۱۲:‏۲۹‏)‏ اما این عبارات حالت استعاره دارند زیرا یَهُوَه را به چیزهای مادی تشبیه می‌کنند.‏ مفهوم این عبارات آن است که خدا شبیه نور است زیرا مقدّس و شریف است و در او هیچ «ظلمت» و یا به عبارت دیگر ناپاکی وجود ندارد.‏ همچنین می‌توان او را به آتش تشبیه کرد زیرا قادر است از قدرت خود برای نابودی دشمنانش استفاده کند.‏