شما حق انتخاب دارید
شما حق انتخاب دارید
یک شیوهٔ معمول پزشکی (به نام بررسی خطرات/فواید) همکاری بین پزشکان و بیماران را برای خودداری از استعمال خون در معالجات آسانتر ساخته است. پزشکان عواملی، از قبیل خطر استفاده از یک دارو یا عمل جراحی و فواید احتمالی آنها را در نظر میگیرند. بیماران نیز میتوانند در انجام این بررسی شرکت داشته باشند.
بگذارید مثالی بزنیم که برای مردم بسیاری از مناطق آشناست — التهاب مزمن لوزه. اگر با چنین مشکلی روبرو شوید به احتمال زیاد به پزشک مراجعه میکنید. در واقع، همانطور که متخصصین بهداشت اغلب توصیه میکنند حتی بهتر است با دو پزشک مشورت کنید. یکی از آنها ممکن است عمل جراحی را توصیه کند. او به طور کلی برایتان توضیح میدهد که این به چه معناست: طول مدت بستری شدن در بیمارستان، میزان درد، و هزینهٔ آن. در مورد خطرات آن میگوید که در طی این عمل جراحی معمولاً خونریزی شدید پیش نمیآید و امکان مرگ
نیز بسیار ناچیز است. اما پزشک دوم درمان توسط آنتیبیوتیک را به شما توصیه میکند. او نوع دارو، احتمال موفقیت، و قیمت آن را برایتان توضیح میدهد. در مورد خطرات آن به شما میگوید که تعداد بسیار کمی از بیماران در مقابل این دارو واکنش مهلک نشان دادهاند.هر پزشک کاردانی به احتمال زیاد خطرات و فواید را درنظر میگیرد، اما حال این شما هستید که باید خطرات و فواید احتمالی و همینطور عوامل دیگری را که خود بهتر از آنها آگاهید، بسنجید. (شما بهتر از هر کسی از جنبههایی از قبیل نیروی عاطفی یا روحی خود، اوضاع مالی خانواده، تأثیر آن بر خانواده، و اعتقادات اخلاقی خود، آگاهید.) پس شمایید که تصمیم میگیرید. ممکن است با رضایت آگاهانه نوعی روش درمانی را بپذیرید و از قبول روش دیگر صرفنظر کنید.
اگر فرزند شما مبتلا به التهاب مزمن لوزه باشد نیز موضوع به همین شکل است. خطرات، فواید و روشهای درمانی برای شما یعنی والدین دلسوز، توضیح داده میشوند، زیرا این امر بیشتر از هر کسی بر شما تأثیر میگذارد و شمایید که مسئولیت بر عهده گرفتن عواقب آن را بر دوش خواهید داشت. پس از بررسی همهٔ جوانب امر، میتوانید در مورد این مسئله که به سلامتی و حتی زندگی فرزند شما مربوط است، دست به انتخابی آگاهانه بزنید. شاید با در نظر گرفتن خطرات عمل جراحی به انجام آن رضایت دهید. والدین دیگر ممکن است آنتیبیوتیک را با خطرات آن انتخاب کنند. همانطور که پزشکان دارای نظرات متفاوت هستند، بیماران یا والدین نیز در مورد روش درمانی که به نظرشان بهتر است نظرات متفاوت دارند. این امر جنبهای شناختهشده از انتخاب آگاهانه (خطرات/فواید) است.
دربارهٔ استفاده از خون چه میتوان گفت؟ هر شخصی که با واقعبینی همهٔ حقایق را دربارهٔ انتقال خون مورد بررسی قرار دهد نمیتواند انکار کند که این کار با خطرات بسیار همراه است. دکتر چارلز هاگینز که مدیر بخش خدمات انتقال خون در بیمارستان بزرگ عمومی ماساچوست است، این مطلب را بوضوح بیان کرده است: «[انتقال] خون هیچگاه تا این حد بیخطر نبوده است. لیکن باید آن را به نحو غیرقابلاجتنابی خطرناک دانست. خون خطرناکترین مادهای است که در پزشکی به کار میبریم.» — The Boston Globe Magazine، ۴ فوریه ۱۹۹۰.
به دلایل قاطعی، به دستاندرکاران امور پزشکی چنین توصیه میشود: «ضروری است که در رابطهٔ فواید/خطرات در مورد انتقال خون میزان خطرات آن را دوباره ارزیابی کنیم و همینطور در پی استفاده از روشهایی برآییم که بتوان جایگزین آن کرد.» (چاپ حروف مایل از ماست.) — Perioperative Red Cell Transfusion، کنفرانس انستیتوهای ملی بهداشت (National Institutes of Health)، ۲۷-۲۹ ژوئن ۱۹۸۸.
پزشکان ممکن است در مورد فواید یا خطرات استفاده از خون یکرأی نباشند. یک پزشک ممکن است به افراد بسیاری خون تزریق کند و کاملاً اطمینان داشته باشد که به خطرات آن میارزد. پزشک دیگری ممکن است احساس کند که این خطرات قابل اغماض نیستند، زیرا او خود با درمان بدون استفاده از خون به نتایج خوبی رسیده است. با وجود این در نهایت این شما هستید که باید به عنوان بیمار و یا پدر یا مادر بیمار تصمیم بگیرد. چرا شما؟ زیرا بدن شما (یا بدن فرزند شما)، زندگی، اعتقادات اخلاقی، و رابطهٔ شما با خدا که از اهمیت فراوانی برخوردار است، در گرو این امر است.
حق شما به رسمیت شناخته شده است
امروزه در بسیاری از مناطق، بیمار حقی نقضنشدنی دارد تا در مورد روش درمانی دلخواهش تصمیم گیری کند. «قانون رضایت آگاهانه، مبتنی بر دو پیمان است: اول آنکه بیمار حق دارد اطلاعات کافی دریافت کند تا تصمیمی آگاهانه در مورد روش درمانی توصیهشده اتخاذ کند؛ و دوم آنکه بیمار میتواند توصیهٔ پزشک را بپذیرد و یا رد کند. . . . اگر به بیماران این حق داده نشود که پاسخ منفی یا مثبت، یا حتی پاسخ Informed Consent—Legal Theory and Clinical Practice، ۱۹۸۷. *
مشروط مثبت بدهند، بخش اعظم دلیل منطقی و اساسی اصل رضایت آگاهانه از میان میرود.» —برخی از بیماران هنگامی که خواستند از حق خود استفاده کنند، با مخالفت روبرو شدهاند. ممکن است این مخالفت از جانب دوستی باشد که بشدت موافق عمل لوزه و یا آنتیبیوتیک است. یا از جانب یک پزشک که شاید اطمینان دارد توصیهاش صحیح است. حتی یکی از مسئولان بیمارستان ممکن است به دلیل منافع قانونی و یا مالی به مخالفت برخیزد.
دکتر کارل اِل. نِلسون میگوید: «بسیاری از متخصصان ارتوپدی حاضر نیستند بیماران [شاهد] را مورد عمل جراحی قرار دهند. ما معتقدیم که بیمار حق دارد هر نوع معالجهٔ پزشکی را رد کند. اگر از لحاظ تکنیکی انجام یک عمل جراحی به نحوی بیخطر، بدون استفاده از یک روش درمانی بخصوص، به عنوان مثال انتقال خون، ممکن باشد، باید آن را به عنوان یک امکان قلمداد کرد.» — The Journal of Bone and Joint Surgery، مارس ۱۹۸۶.
یک بیمار باملاحظه، پزشکی را که در زمینه استفاده از یک روش درمانی بخصوص مهارتی ندارد، زیر فشار قرار نخواهد داد. با وجود این همانطور که دکتر نلسون اظهار کرد، بسیاری از پزشکان وظیفهشناس میتوانند مطابق با اعتقادات بیمار خود عمل کنند. یک مقام آلمانی چنین توصیه کرد: «پزشک نمیتواند . . . با این استدلال که در مورد یک شاهد یَهُوَه به همهٔ امکانات پزشکی دسترسی ندارد از رساندن کمک خودداری کند. او باز وظیفه دارد که به بیمار یاری برساند، حتی اگر محدودهٔ عمل او تنگتر شده باشد.» (Der Frauenarzt، مه – ژوئن ۱۹۸۳) به همین شکل، بیمارستانها نیز صرفاً برای نفع مالی به وجود نیامدهاند بلکه برای خدمت به همهٔ مردم، بدون آنکه تبعیض قائل شوند. ریچارد جی. دیوآین، عالم الهیات کاتولیک اظهار میکند: «با اینکه پرسنل بیمارستان باید از هیچ کوششی برای نجات زندگی و حفظ سلامتی بیمار فروگذار نکنند، اما در عین حال باید تضمین کنند که معالجات پزشکی وجدان [بیمار] را نیازارد. به علاوه، باید از دست زدن به هرگونه اعمال فشار، از ریشخند کردن بیمار گرفته تا احراز حکم دادگاه، برای وادار کردن بیمار به دریافت خون خودداری کنند.» — Health Progress، ژوئن ۱۹۸۹.
بهتر از دادگاهها
بسیاری از مردم بر این عقیدهاند که دادگاه جای مطرح کردن موضوعات خصوصی پزشکی نیست. چه احساسی به شما دست میدهد، اگر آنتیبیوتیک را برای مداوای خود انتخاب کنید و کسی به دادگاه برود تا شما را وادار به انجام عمل لوزه کند؟ پزشک ممکن است بخواهد آنچه را که در نظر او بهترین روش معالجه است انجام دهد، اما اینکه برای پایمال کردن حقوق اساسی شما در پی توجیه قانونی برآید از حدود اختیارات او خارج است. و از آنجایی که کتاب مقدس پرهیز از خون را از لحاظ اخلاقی برابر با پرهیز از زنا میداند، بنابراین اگر به یک فرد مسیحی بزور خون داده شود مانند آن است که بزور با او رابطهٔ جنسی برقرار شود — یعنی تجاوز جنسی. — اعمال ۱۵:۲۸، ۲۹.
Informed Consent for Blood Transfusion (۱۹۸۹) گزارش میدهد که برخی دادگاهها هنگامی که بیمار با استناد به حقوق مذهبی خود حاضر به قبول خطری است، آنقدر نگران و مضطرب میشوند «که دست به تشکیل استثناهای قانونی — یا به عبارت دیگر، تخیلات قانونی میزنند — تا انتقال خون را مجاز بدانند.» و شاید به این منظور موضوع بارداری یا سرپرستی کودکان را دستاویز قرار دهند. در این کتاب آمده است: «اینها تخیلات قانونی است.» «افراد بالغ و صلاحیتدار حق دارند از قبول روش معالجه ممانعت کنند.»
برخی افراد که بر انتقال خون پافشاری میکنند این نکته را که شاهدان مخالفتی با روشهای درمانی دیگر ندارند، از نظر دور میدارند. آنها فقط از قبول یک روش درمانی ممانعت میکنند، روش درمانی که حتی به گفتهٔ متخصصین مملو از خطر است. غالباً یک مشکل پزشکی را میتوان از راههای مختلف مداوا کرد. هر راه و روشی خطرات مخصوص به خود را دارد. آیا یک قاضی و یا پزشک میتواند به نحوی پدروارانه بداند که کدامیک از این خطرات «بیشتر به نفع شما» است؟ شما هستید که باید در این باره قضاوت کنید. شاهدان یَهُوَه بر این امر که نمیخواهند شخص دیگری برایشان تصمیمگیری کند تأکید دارند؛ این مسئولیت شخصی آنان در مقابل خداست.
اگر دادگاه یک روش درمانی مکروه را بر شما تحمیل کند، این کار چه تأثیری بر وجدان شما و میل شما به زندگی، که عاملی است حیاتی، خواهد داشت؟ دکتر کنراد درِبینجِر نوشت: «اگر کسی بیماری را مجبور به قبول یک روش درمانی بخصوص بکند، وجدان وی را زیر پا بگذارد، و با این کار بخواهد جسم او را معالجه کند اما به روان او ضربهای مهلک وارد سازد، به طور حتم از شکل نادرستی از جاهطلبی پزشکی پیروی کرده است.» — Der Praktische Arzt، ژوئیه ۱۹۷۸.
معالجهٔ دلسوزانهٔ کودکان
اغلب موارد دادگاهی دربارهٔ خون، مربوط به کودکان میشود. بعضی اوقات، هنگامی که والدین دلسوز با احترام تقاضا کردهاند که از معالجهٔ بدون خون استفاده شود، برخی از پرسنل پزشکی برای تزریق خون خواستار پشتیبانی دادگاه شدهاند. البته، مسیحیان با قوانین یا اقدامات قضائی برای جلوگیری از بدرفتاری یا اهمال در سرپرستی کودکان موافقند. شاید گزارشاتی در مورد والدینی که با فرزند خود با بیرحمی رفتار کردهاند یا او را از هرگونه معالجهٔ پزشکی بیبهره گذاردهاند، دیده باشید. چقدر تأسفآور است! واضح است که دولت میتواند و باید برای دفاع از کودکی که به او بیتوجهی شده است، قدم پیش بگذارد. با وجود این به آسانی میتوان تفاوت آن را با مورد پدر یا مادری دلسوز که خواستار معالجهٔ با کیفیت بالا و بدون استفاده از خون است، مشاهده کرد.
چنین موارد قضایی معمولاً بر کودکانی که در بیمارستان بستری هستند تأکید دارند. کودک چگونه به آنجا رفته است، و چرا؟ تقریباً در همهٔ موارد والدین نگرانش وی را برای دریافت معالجهٔ مناسب به آنجا آوردهاند. همانطور که عیسی به کودکان علاقه و توجه داشت، والدین مسیحی نیز به کودکان خود اهمیت میدهند. کتاب مقدس از ‹مادری که فرزندان خود را پرورش میدهد› سخن میگوید. شاهدان یَهُوَه چنین محبت عمیقی نسبت به فرزندان خود دارند. — ۱تسالونیکیان ۲:۷، انجیل شریف؛ متی ۷:۱۱؛ ۱۹:۱۳-۱۵.
همهٔ والدین طبعاً تصمیماتی اتخاذ میکنند که بر امنیت و زندگی فرزندانشان تأثیر میگذارد: آیا برای گرم کردن خانه، باید از گاز استفاده کنند یا نفت؟ آیا باید کودک خود را برای مسافرت طولانی با اتومبیل به همراه ببرند؟ آیا کودک میتواند به شنا برود؟ چنین مواردی با خطراتی همراه میباشد، حتی در آنها موضوع مرگ و زندگی در میان است. اما جامعه برای والدین آزادی عمل قائل است، بدین ترتیب تقریباً در مورد هر تصمیمگیریی که به فرزندان آنها مربوط میشود، آنها بیشترین حق اظهارنظر را دارند.
در سال ۱۹۷۹ دیوان عالی کشور ایالات متحدهٔ آمریکا بروشنی اعلام کرد: «مفهوم خانواده در قانون بر این فرض استوار است که والدین از لحاظ بلوغ فکری، تجربه، و صلاحیت داوری در مورد تصمیمات دشوار زندگی از چیزی برخوردارند که کودک از آن بیبهره است. . . . فقط به این دلیل که تصمیمی که یک ولی [در یک مورد طبی] اتخاذ کرده است، با خطر همراه است، نمیتوان قهراً قدرت تصمیمگیری در این مورد را از والدین گرفته به یک اداره یا مأمور دولتی واگذار کرد.» — .Parham v. J.R
In re Hofbauer.
همان سال دادگاه استیناف نیویورک چنین مقرر داشت: «مهمترین عامل تشخیص این امر که آیا کودک از معالجهٔ کافی پزشکی محروم شده است . . . این است که آیا والدین یک روش معالجهٔ پزشکی قابل قبول را، با توجه به مقتضیات محیط، برای فرزند خود فراهم آوردهاند یا خیر. این درخواست را نمیتوان به شکل تصمیم ‹درست› یا ‹غلط› مطرح کرد، زیرا وضعیت کنونی طب با وجود پیشرفتهای گستردهٔ آن خیلی بندرت اجازهٔ چنین نتیجهگیریهای قطعی را به ما میدهد. دادگاه همچنین نمیتواند نقش جانشین پدر یا مادر را به عهده بگیرد.» —مثال والدینی را که بین عمل جراحی و آنتیبیوتیک یکی را انتخاب میکنند، به یاد آورید. هر نوع روش معالجه خطرات مختص به خود را دارد. والدین مهربان مسئولند که خطرات و فواید و دیگر عوامل را سنجیده و سپس تصمیم بگیرند. در این مورد، دکتر یون سموئِلز (Anesthesiology News، اکتبر ۱۹۸۹) پیشنهاد کرده است که راهنمای قضات برای احکام طبی مربوط به کودکان (Guides to the Judge in Medical Orders Affecting Children) مرور شود، که در آن چنین آمده است:
«دانش پزشکی تا آن حد پیشرفت نکرده است که پزشک بتواند به طور یقین پیشگویی کند که آیا بیمار زنده خواهد ماند یا نه . . . اگر امکان انتخاب در روش معالجه وجود داشته باشد — برای مثال، اگر پزشک روشی را توصیه کند که ۸۰ درصد شانس موفقیت دارد اما والدین با آن موافق نباشند، ولی در عوض اعتراضی نسبت به روش دیگری که تنها ۴۰ درصد شانس موفقیت دارد، نداشته باشند — پزشک باید روشی را برگزیند که از لحاظ پزشکی خطرناکتر اما از نظر والدین خالی از اشکال است.»
با در نظر گرفتن خطرات متعدد و مهلکی که استفادهٔ پزشکی از خون در بر دارد و با وجود روشهای درمانی مؤثر دیگر، آیا این امکان وجود ندارد که پرهیز از خون با خطر کمتری همراه باشد؟
طبعاً، اگر فرزند مسیحیان به عمل جراحی نیاز پیدا کند آنها بسیاری از عوامل را در نظر میگیرند. هر نوع عمل جراحی، با استفاده از خون یا بدون استفاده از خون با خطراتی همراه است. کدام جراح میتواند تضمین بدهد؟ والدین ممکن است پزشکان حاذقی را بشناسند که عمل جراحی بدون استفاده از خون را با موفقیت بر روی کودکان شاهدان انجام دادهاند. بنابراین حتی اگر یک پزشک و یا مقام بیمارستان عقیدهای متفاوت داشته باشد، بجای آنکه باعث یک نبرد قانونی طاقتفرسا و وقت گیر شود، آیا عاقلانهتر نیست که با والدین مهربان همکاری کند؟ همینطور والدین میتوانند فرزند خود را به بیمارستان دیگری منتقل کنند، که پرسنل آن در این موارد تجربه داشته و حاضر به پذیرفتن کودک هستند. در واقع، روش معالجه بدون استفاده از خون به احتمال زیاد معالجهای با کیفیت بالا خواهد بود، زیرا میتواند افراد خانواده را یاری کند تا همانطور که قبلاً بدان اشاره شد ‹به اهداف قانونی طبی و غیرطبی برسند.›
[پاورقی]
^ بند 10 لطفاً به مقالهٔ پزشکی «خون: تصمیم و وجدان چه کسی مطرح است؟» که در ضمیمه، صفحهٔ ۳۰-۳۱، تجدید چاپ شده است مراجعه کنید.
[کادر در صفحهٔ ۱۸]
برطرف کردن نگرانیهای قانونی
ممکن است از خود بپرسید، ‹چرا برخی از پزشکان و بیمارستانها برای انتقال خون بلافاصله به دادگاه مراجعه میکنند؟› در بعضی از مناطق دلیل این کار ترس از مسئولیت و تعهد است.
وقتی که شاهدان یَهُوَه معالجهٔ پزشکی بدون استفاده از خون را انتخاب میکنند، جای چنین نگرانی وجود ندارد. یکی از پزشکان دانشکدهٔ پزشکی آلبرت اینشتاین (ایالات متحدهٔ آمریکا) مینویسد: «اکثر [شاهدان] با رضایت برگهٔ انجمن پزشکی آمریکا (American Medical Association form) را امضا میکنند و با این کار مسئولیت را از دوش پزشکان و بیمارستانها برمیدارند، و بسیاری از آنها [کارت] اخطار پزشکی با خود دارند. این یک برگهٔ امضاشده و تاریخدار برای ‹امتناع از قبول محصولات خونی› است و به عنوان یک موافقتنامه از لحاظ قانونی لازمالاجراست.» — Anesthesiology News، اکتبر ۱۹۸۹.
بله، شاهدان یَهُوَه با اشتراک مساعی، تضمین قانونی میدهند که پزشک یا بیمارستان با فراهم آوردن معالجهٔ درخواستی بدون استفاده از خون، متحمل مسئولیتی نخواهد بود. همانطور که متخصصین بهداشت توصیه میکنند، هر شاهد یک کارت گواهی پزشکی با خود به همراه دارد. این کارت به طور سالیانه تمدید و توسط خود شخص و شاهدان دیگر، که معمولاً نزدیکترین خویشاوند وی هستند، امضا میشود.
در مارس سال ۱۹۹۰، دیوان عالی اُنتاریو، در کانادا، حکمی را مبنی بر تأیید چنین گواهی صادر کرد: «این کارت اظهارنامهای است از موضعی معتبر که حامل کارت میتواند قانوناً اتخاذ کند و بدینوسیله قرارداد خود با پزشک معالج را کتباً مشروط سازد.» در Medicinsk Etik (۱۹۸۵)، پروفسور دَنیل اَندِرسون نوشت: «اگر اظهاریهای مکتوب و بیابهام از جانب بیمار وجود داشته باشد حاکی از آنکه او یکی از شاهدان یَهُوَه است و تحت هیچ شرایطی حاضر به قبول خون نیست، احترام به حق آزادی عمل بیمار حکم میکند که به این درخواست، همانطور که گویی به طور شفاهی عنوان شده است، احترام گذارده شود.»
شاهدان رضایت نامههای بیمارستان را نیز امضا خواهند کرد. برگهای که در یکی از بیمارستانهای فرایبِرگ در آلمان استفاده میشود، جایی خالی دارد برای اینکه پزشک بتواند اطلاعاتی را که در مورد روش معالجه در اختیار بیمار قرار داده است در آن ذکر کند. پس از آن، در بالای امضای پزشک و بیمار، در این برگه آمده است: «من به عنوان یکی از شاهدان یَهُوَه، مطلقاً از قبول خون یا ترکیبات خونی در طی عمل جراحی خود، امتناع میکنم. من آگاه هستم که روشی که برنامهریزی شده و ضروری است، به دلیل مشکلات مربوط به خونریزی با خطرات بیشتری همراه است. پس از دریافت توضیحات کافی بویژه در این مورد، تقاضا میکنم که عمل جراحی مربوطه بدون استفاده از خون یا ترکیبات خونی انجام پذیرد.» — Herz Kreislauf، اوت ۱۹۸۷.
در واقع، معالجهٔ بدون خون ممکن است حتی با خطرات کمتری همراه باشد. اما نکته در اینجاست که بیماران شاهد بار هر گونه نگرانی غیرضروری را از دوش دستاندرکاران پزشکی برمیدارند تا آنها بتوانند به وظیفهٔ محولهٔ خود، یعنی کمک به بهبود حال افراد، عمل کنند. این همکاری به نفع همه است، همانطور که دکتر آنجلوس اِی. کامبوریس در «جراحیهای بزرگ ناحیهٔ شکم بر روی شاهدان یَهُوَه» عنوان کرد:
«جراح باید قرارداد پیش از عمل جراحی را لازمالاجرا بداند و حتی اگر در طول عمل جراحی یا پس از آن مشکلی پیش آمد، به آن پایبند بماند. [اینکار] باعث میشود که بیماران با نظری مثبت به جراحی خود بنگرند، و همینطور توجه جراح را از ملاحظات قانونی و فلسفی برگرفته، به ملاحظات تکنیکی و مربوط به جراحی معطوف میدارد، و بدین ترتیب جراح فرصت مییابد که به بهترین نحوی عمل کند و به منافع بیمار خود اولویت دهد.» — The American Surgeon، ژوئن ۱۹۸۷.
[کادر در صفحهٔ ۱۹]
‹‹استفادهٔ بیش از حدِ لازم از تکنولوژی پزشکی عامل اصلی افزایش هزینهٔ معالجات طبی در حال حاضر است. . . . انتقال خون به دلیل مخارج و خطرات بالقوه آن، بویژه اهمیت دارد. از اینرو، کمیسیون مشترک استوارنامهٔ بیمارستانهای آمریکا The American Joint Commission) (on Accreditation of Hospitals، انتقال خون را با ‹افراط، خطر، امکان ارتکاب اشتباه› همراه میداند. » — Transfusion، ژوئیه-اوت ۱۹۸۹.
[کادر در صفحهٔ ۲۰]
آلمان: «حق خودمختاری بیمار، اصل کمکرسانی و حفظ حیات را نسخ میکند. در نتیجه: نباید بر خلاف میل بیمار به او خون تزریق شود.» — Herz Kreislauf، اوت ۱۹۸۷.
فرانسه: «اعتقادات شخصی بیمار باید مورد احترام قرار گیرد. به عنوان مثال، تصمیم به پایان دادن به بارداری را فقط به این دلیل که ما فکر میکنیم برای بهداشت خانواده و عموم ‹مفید› است، نمیتوان بر بیمار تحمیل کرد.» — La Croix، ۱۷ مارس ۱۹۸۸.
انگلستان: «اگر یک پزشک (یا هر فرد دیگری) بیمار را ملزم به قبول یک روش معالجه کند، کاری بر خلاف اخلاق و قانون انجام داده است. معالجهٔ اجباری با این ایده همراه است که پزشک بهتر از هر کسی آگاهی دارد و اینکه بیمار پس از بهبودی سپاسگزار او خواهد بود. این طرز فکری خودخواهانه است و ارزش آن در عمل ثابت نشده است.» — Journal of Medical Ethics، سپتامبر ۱۹۸۱.
[کادر در صفحهٔ ۲۱]
دکتر لورنس اِس. فرنکِل چنین گزارش میدهد: «خانوادههای [شاهدان یَهُوَه] به نظر من به یکدیگر نزدیک بوده و دلسوز یکدیگر هستند. کودکان [آنها] مؤدب، مهربان و احترامنگاهدار هستند. . . . به نظر میرسد که آنها آسانتر از بیماران دیگر به تصمیمات پزشک گردن مینهند، شاید با این کار میخواهند نشان دهند که تا آنجا که اعتقادات آنان اجازه میدهد حاضر به پذیرش معالجات پزشکی هستند.» — بخش کودکان، بیمارستان ام. دی. اندرسن و انستیتوی تومور، هوستون، ایالات متحدهٔ آمریکا، ۱۹۸۵.
[کادر در صفحهٔ ۲۲]
«سرسختی نشان دادن در معالجه، سوءاستفاده از قدرت است و کودک نباید آلت دست پزشکی شود که به نام ایمان شخصیاش، به خود اجازه دهد دست به اعمالی بزند که شاید با خواستهای خانوادهٔ کودک مغایرت دارد.» — دکتر آلکساندر مینکوفسکی، La Criox. ۱۸ مارس ۱۹۸۸.